اپیزود یازده قاتل سریالی کودکان پاکدشت دو

این اپیزود یازده قاتل سریالی کودکان پاکدشت دو است. تو قسمت اول یه کم با شخصیت بیجه آشنا شدیم. اینکه آدمیه که تو 3 سالگی مادرشو از دست میده و تو 11 سالگی چندبار مورد تجاوز قرار میگره. به خاطر خشونت پدرشم درس و مدرسه رو ول میکنه و میره تو کوره آجرپزی شروع به کار میکنه. آدم آرومیه و سرش تو کار خودشه ولی به خاطر کودکیه ترسناکی که داشته و زجرایی که کشیده عقده هاش سر باز میکنن و تبدیل میشه به یه حیوون وحشی.

اول از همه حیوونای مختلفو میکشه و شهوت کشتنشو اروم میکنه ولی انقدر این آدم سرشاره از عقده و بی مهری که حس شهوتش ارضا نمیشه و شروع میکنه به تجاوز و کشتن بچه ها. در مورد قتل اول توضیح دادیم. اسفند 81 اولین تجاوز  و قتل اتفاق میفته.

برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.

دومین قتل در تاریخ 4/1/ 1382 یعنی 10 روز بعد از قتل اول اتفاق میفته که بچه ای میاد از بیجه بشکه و تخته بنایی بگیره برای پدرش. چون بیجه کار بنایی میکرده و وسایل بنایی تو کوره آجرپزی داشته. بیجه میگه تنها بودم. اومد بشکه رو برد و برگشت تخته بنایی رو ببره که گرفتمش و بهش تجاوز کردم و بعد با دست خفش کردم و انداختمش یه گوشه کوره. رفتم سمت خونه و دو روز نیومدم.

دو روز بعد اومدم جنازه رو کردم تو گونی و اوردمش وسط خرابه. کهنه روغنی و چوب و لاستیک جمع کردم و جسدو آتیش زدم. استخونای درشتو با چوب خورد کردم و دوباره اونا رو با استخونای گاو و گوسفند که اون اطراف بود ریختم رو آتیش و دوباره سوزوندمشون. تو این نقطه از داستان بیجه دیگه تقریبا یاد گرفته باید چی کار کنه و چجوری قتلا رو انجام بده.

از چندتا قتل اطلاعات کاملی نداریم ولی تو قتل چهارم با پلیس همکاری میکنه که بتونن قربانی رو پیدا کنن و وقتی مطمئن میشه که پیداش نکردن خیالش راحت میشه. (اپیزود یازده قاتل سریالی کودکان پاکدشت دو)

ششمین قتل اواخر اردیبهشت 1382 کنار کوره آجرپزی عاج اتفاق میفته. مسعود شیداک قربانی این قتله که بیجه به بهانه نشون دادن جوجه اونو میبره پایین کوره و بهش تجاوز میکنه و بعدم میکشتش و تو لونه کفترا قائمش میکنه و روشو میپوشونه. خوبه که بدونیم پشت جوکایی که این سال ها ساخته شده جون یه بچه درمیونه.

مسعود شیداک افغانیه و خونوادش پیگیری میکنن ببینن بچشون کجا رفته و چون با محمد بیجه یه رفاقتیم داشته میرن و کوره آجرپزی رو می گردن. حتی تا لونه کفترام میرن ولی پیداش نمیکنن. بیجه تو اعترافاتش میگه باورم نمیشد خونواده شیداک تا 5 متری من که جنازه همراهم بود اومده بودن و من فکر میکردم دیگه پیدام کردن ولی اومدن و منو پیدا نکردن و رفتن.

خانواده مقتول به چند قدمیه قاتل

وقتی نگاه میکنم به ماجرا قشنگ مثل فیلمای جنایی میمونه که ضرب آهنگ داستان کند میشه و خونواده مقتول به چند قدمیه قاتل میرسن ولی از کنارش رد میشن. همین قدرم بیجه میگه من ترس داشتم از پیدا کردن من و جنازه. میگه باورکردنی نبود که پیدام نکردن.

خانواده شیداک از اون افغانی هایی هستن که پیگیری میکنن و حتی پیش نماینده پاکدشت هم میرن و نماینده پاکدشت هم به فرماندار نامه می زنه که پیگیری کن و اینجا نقطه ایه که میتونست داستان بیجه تموم بشه ولی به خاطر سهل انگاری نیروی انتظامی و سیستم قضائی بیجه به کارش ادامه میده.

قتل هفتم اوائل سال 82 اتفاق میفته که فرقش با بقیه قربانیا اینه که قربانی جز قشر فقیر و حاشیه نشین نبوده بلکه مربوط به کرج بوده. میلاد طحان پسر 10- 11 ساله ای که تو ماشین نشسته بود و داشت با یه سگ بازی می کرد. بیجه میگه بهش گفتم میخوای سگو بیهوش کنم. سرنگو به دهن سگ زدم که سگ فرار کرد و میلادم به دنبال سگ دوید.

به معدن متروکه که رسیدیم به میلاد گفتم نمیخوای دنبالش بری که گفت خونوادم نگران میشن. دهنشو گرفتم و به زور بردمش تو معدن. با سرنگ تو دستش کردم. بیهوش که شد اونم بردمش تو کوره و سوزوندمش. مادر میلاد هم خیلی گم شدن بچه رو پیگیری می کنه ولی اونم به نتیجه نمیرسه.

اینجاست که مجلس هم به عنوان مدعی ماجرا وارد میشه و پیگیری میکنه ولی باز هم خبری از قاتل سریالی نمیشه. (اپیزود یازده قاتل سریالی کودکان پاکدشت دو)

نکته عجیب داستان اینه که خیلی از بچه ها به راحتی با بیجه همراه شدن و خشونتی برای بردنشون انجام نداده. به یکی گفته بریم جوجه نشونت بدم. به یکی گفته سگم زاییده بیا بریم ببینیم و این مدل حرفا. یعنی بچه ها آموزش ندیده بودن نباید با یه غریبه هرجایی برن و این داستان وحشتناک وسیله ای شد که خانواده ها یاد بگیرن به بچه هاشون این موضوعاتو یاد بدن.

فضاهای متروک پاکدشت هم عامل خوبی برای ارتکاب قتل های بیجه بود که بارها پاسگاه هم به شهرداری میگه این فضاها رو جمع کن که متاسفانه سال ها این فضاهای متروک وجود داشت.

قتلای دیگه ای هم اتفاق میفته که اطلاعات کاملی نداریم ولی قتل چهاردهم به شکل عجیبی اتفاق میفته.

برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.

قتل چهاردهم محمد بیجه

محمد بیجه در مورد قتل چهاردهم میگه  بهمن 1382 با یکی از رفیقام نشسته بودیم و رفیقم داشت مواد میزد. منم روبرو بشکه سازی واستاده بودم که وحید امنی 10- 11 ساله که میشناختمشو دیدم. وحید ترک بود. به ترکی بهش گفتم توله سگ میخوای. گفت کجاست. گفتم لایه درختای اونجا یه سگ زائیده. با من اومد وسط درختای انار.

وسط باغ که رسیدیم دستشو گرفتم و کشیدم سمت خودمو ودستمو گذاشتم جلو دهنش و احتمالا تجاوز و بعدم کشتن وحید با چاقو. بابای وحید تو دادگاه با گریه تعریف میکنه وقتی اومدم خونه و مادرش گفت وحید نیست خواستم تو روزنامه آگهی کنم که گفتن 200 هزار تومن پول میخواد. پول نداشتم آگهی چاپ کنم. رفتم کلانتری شکایت کردم ولی تا یه سال بعد خبری از بچه ام نشد.

21 روز بعد یعنی 29/11/1382 بیجه قتل شونزدهمو انجام میده. یعنی تو یه فاصله 21 روزه 2 تا قتل اتفاق افتاده. جنازه پونزدهمین نفر پیدا نشد و بیجه هم نمیدونه چه بلایی سر بچه اورده. نفر شونزدهم احسان زارعه. بیجه میگه با رفیقم علی غلامپور بودم که تو قتل 14 هم باهام بود. دم کوره آجرپزی عاج نشسته بودیم.

احسان با دوچرخه اومد گفت اومدم با برادرت مهدی بازی کنم. به بهانه نشون دادن کبوتر بردمش لونه کبوتر. دهنشو گرفتم و بردمش تو کوره عاج و خفش کردم. (اپیزود یازده قاتل سریالی کودکان پاکدشت دو)

اولین قتل اسفند 81 اتفاق میفته و تو یه سال یعنی تا اسفند 82، 16 تا قتل صورت میگیره. طبق تحقیقات دادسرا به 13 نفر از بچه ها تجاوز شده و به قتل رسیدن که مراجع قضائی اونو تائید کردن. 3 نفر از کشته شده ها هم بزرگسال بودن و 3 نفر از بچه ها هم از دست بیجه فرار کردن. تو قسمت بعد پایان داستان بیجه و سرنوشتش و روز اعدام این ادمو براتون تعریف میکنم که یکی از عجیب ترین اعدامای تاریخ ایران محسوب میشه.

این قسمت یازدهم پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.

طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.

در صورت هرگونه مشاوره حقوقی راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند.

شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.