اپیزود چهل و یک جنین در محکمه
اپیزود چهل و یک جنین در محکمه: پدر مهتاب میره کلانتری و شکایت میکنه، میگه توی کیف دخترم چندتا قرص سقط جنین پیدا کردم و مهتاب گفته که من با ابوالفضل دوست بودم و چند تا عکس داشتم تو گوشیم ابوالفضل گوشیم هک کرده و این عکسا رو برداشته بعدم تهدید کرده گفته اگه با من رابطه نداشته باشید همه این عکسا رو پخش میکنم ابوالفضل به دخترم مهتاب تجاوز کرده. سلام من سیدمحمدصادقی وکیل کیفری تهران هستم. بهمن ماه هزار و چهارصد و دو و شما قسمت چهل و یکم پادکست جنایی دادپویان رو میشنوید. این قسمت ما به خاطر موضوعش که جرایم جنسی هستش و یه سری صحنهها و داستانهایی داره که خیلی شاید برای بچهها شنیدنی نباشه حتما توصیه میکنم که این قسمت تنها گوش بدید و یا حداقل بچهها این قسمت رو نشنون.
مهتاب تعریف میکنه میگه ما یه سال و نیم که با همدیگه ارتباط داریم همدیگه رو میشناسیم و با همدیگه دوستیم ابوالفضل منو فریب داده و اغفالم کرده و بعدم برده توی ماشین بهم تجاوز کرده این قرصها رو به من خورونده، پدرشم این حرفا رو تایید میکنه و میگه بله ما وقتی قرصها رو دیدیم و بررسی کردیم و رفتیم پیش پزشک متوجه شدیم که مهتاب باردار شده و از این قرصها استفاده کرده.
با ابوالفضل که صحبت میکنم میبینم که خلاف این رو میگه، میگه همه این حرفها دروغه من اصلا رابطهای نداشتم و اصلا بارداری اتفاق نیفتاده و هیچ قرصی هم بهش داده نشده، اصلا هیچوقت باردار نشده مهتاب، دارن دروغ میگن، هم ابوالفضل دروغ میگه هم مهتاب و دروغهایی که ابوالفضل میگه باعث میشه که پرونده مسیرش تغییر کنه و ما بسیار دچار چالش بشیم.
ابوالفضل میگه من رابطه داشتم با مهتاب و مادر مهتاب هم در جریان کل ماجرا بود، حتی من میومدم خونه مهتاب بعضی موقعها مادرش منو دعوت میکرد و میگفت بیا اینجا و حتی خونه رو خالی میکرد و من با دخترش توی خونه تنها بودم، داستانی که داریم تعریف میکنیم در مورد یه پسر شونزده ساله و یه دختر چهارده ساله هست.
ابوالفضل شونزده سالشه و مهتابم هم چهارده سالشه، پدر مهتاب هیچ اطلاعی از این جریان رابطشون نداره مادر کاملا در جریانه و علت اینکه اصلا این پرونده شکل میگیره این شکایت مطرح میشه اینه که پدر متوجه این ماجرا میشه، پدر شب کاره و اصلا خونه نبوده یه شب درمیون می اومده خونه وهیچ اطلاعی از جریانات داخل خونه نداشته، وقتیم که متوجه میشه و بعدم قرصها رو میبینه شکایت رو مطرح میکنه اگر این قرصها دیده نمیشد یا پدرش نمیفهمید هیچوقت یه چنین شکایتی مطرح نمیشد.
ابوالفضل میگه مادر مهتاب اصرارمیکرد به من که بیا خونه و با دخترم باش خونه رو برای ما خالی میکرد، میگه ما با همدیگه رابطه داشتیم ولی رابطه جنسی نداشتیم تو تحقیقات دادگاه مهتاب میگه که من مدت زیادی که با ابوالفضل آشنام و دوستم یکی از دوستای مشترک من و ابوالفضل ما رو به همدیگه معرفی کرد.
توی مهمونی بودیم و با همدیگه آشنا شدیم و این رابطه ما شکل گرفت، ابوالفضل میگفت من با تو میخوام ازدواج کنم حتی میگفتش که تهدیدش میکرد مهتاب رو، میگفت اگر تمکین نکنی و نمیدونم ازدواج رو قبول نکنی و اینا من میرم به پدرت میگم و پدرت سرت میبره، پدر یه آدم بسیار سنتی، ولی متاسفانه بیارتباط و بیاطلاع از جریان دخترش.
برای مشاوره رابطه نامشروع، می توانید با وکیل رابطه نامشروع در تماس باشید.
جلسه اول دادگاه
تو جلسه دادگاه، جلسه اول دادگاه ما اومدیم گفتیم اینا رابطه خونوادگی داشتن با هم حتی یه جا پای ابوالفضل میشکنه و مادر و دخترش مهتاب میان ملاقاتش بیمارستان و حتی میارنش خونه تیمارش میکنن درمونش میکنن و ازش نگهداری میکنن، توی مدتی البته همه اینها بدون اطلاع پدر.
ابوالفضل میگه حتی مادرم زنگ زد به مادر مهتاب و گفتش که ابوالفضل پاش شکسته توی بیمارستانه و مادر مهتاب و مهتاب اومدن و منو ملاقات کردن، یعنی انقدر این رابطه، رابطه نزدیک و خانوادگی، پرونده با این اظهارات تشکیل میشه و میره برای تحقیقات، دادگاه دستور میده به پزشکی قانونی که بررسی بکنن و پزشکی قانونی اعلام میکنه میگه بله این دختر مدخوله هست، یعنی باهاش رابطه جنسی برقرار شده ولی آثار ضرب و جرح توی مقعدش واژنش وجود نداره یعنی این که احتمالا با زور و عنف نبوده.
حتی میگه چیزی که ما میفهمیم از این رابطه اینه که مشخصا با رضایت بوده جنینی هم در مورد مهتاب اثبات نمیشه که جنینی وجود نداره حداقل یا آثاری ازش وجود نداره، مهتاب توی اظهاراتش توی دادگاه میگه که من نمیدونستم ابوالفضل داشت با من چیکار میکرد و اصلا اطلاع نداشتم تبعات این عمل خودم نمیدونستم چیه.
قاضی ازش میپرسه که خودت خوشت میومد این کار میکرد میگفت آره خوشم میومد قاضی مثل همه پروندههای جرایم جنسی میپرسید که مایع منی کجا میریخت، میگفتش که اول میریخت توی دستمال کاغذی و بعدم میریخت داخل من، من میترسیدم این موضوع رو به پدر و مادرم بگم، قاضی از مهتاب میپرسه که به زور این کار میکرد کتکت میزد این کار رو میکرد، میگفت نه با رضایت خودم بود.
ابوالفضل توی اظهارات اولیش توی دادگاه اقرار به رابطه نمیکنه و میگه ما هیچ رابطهای با همدیگه نداشتیم جلسه اول دادگاه پر از تنشه پدر مهتاب تو جلسه اول رسیدگی حالش خراب میشه و از دادگاه میره بیرون جلسه اول رسیدگی اصلا بدون حضور پدر مهتاب ادامه پیدا میکنه، قاضی هم وقتی شرایط اینجوری میبینه به ما یه تنفسی میده تا ما بریم بیرون و یه استراحتی بکنیم و اگر میشه یه توافقی بکنیم رضایتی گرفته بشه و یه جوری موضوع حل و فصل بشه.
تقریبا یه نیم ساعتی ما خارج دادگاه میشینیم ولی به نتیجهای نمیرسید تا قاضی ما رو صدا میکنه، قاضی دادگاه صدا میکنه و همه میریم و داخل شعبه میشیم، وارد شعبه که میشیم، میبینیم که روی میز قاضی یه شیشهای که پر از الکل و یه جنین توی اون شیشه هست، قاضی پرونده اعلام میکنه میگه این جنینی که میبینید مهتاب ادعا میکنه مربوط به ابوالفضله، چه دفاعی در مورد این دارید.
من به ابوالفضل گفته بودم، گفته بودن که راستش رو و بگو و توی جلسه رسیدگی من متوجه شدم که همه حرفایی که زد ابوالفضل دروغ بوده، وقتی قاضی این سوال رو از ما کرد ما فقط کاری که میتونستیم بکنیم سکوت بود، فکر میکنم چند ثانیه شاید ما سکوت کردیم که قاضی بلند شد و داد زد گفت چرا دروغ میگی چرا دادگاه رو مسخره گرفتی گفته بودم اگه راست نگی کار و برای خودت سخت میکنی، خیلی ریز ریز با ابوالفضل صحبت کردم و گفتم که راستش و بگو کار برات سخت میشه.
ابوالفضل بلند شد و شروع کرد صحبت کردن گفت من نمیدونم که این جنین مربوط میشه به من، ولی وکیلم بهم گفته اگر اقرار بکنم قاضی کمکم میکنه، من نمیدونم این جنین مربوط میشه به من یا نه ولی من با مهتاب رابطه جنسی داشتم. قاضی ازش میپرسه کجا رابطه داشتی چقدر رابطه داشتی میگه من دوبار باهاش رابطه جنسی داشتم و تو خونه مهتاب بوده.
قاضی میگه ازاله بکارت هم کردی؟ یعنی رابطهای که داشتی زمانی بوده که دختر باکره بوده مهتاب باکره بوده میگه نه وقتی که باهاش رابطه داشتم هیچ خونی ازش نیومد دختر نبود، قبلنم میدونم که رابطه داشته، مهتاب میگفت اولین رابطم با ابوالفضل بوده ولی دروغ میگه مهتاب قبلنم با آدمای دیگه رابطه داشته.
اون چیزی که من میفهمم اینه که مهتاب اینجا داره دروغ میگه اولین رابطش نبوده از اوضاع و احوال پرونده و رفتار مهتاب برمیاد که چندین و چند بار و با آدم های مختلف رابطه داشته و ابوالفضل اولین نفر نبود، وکیل مهتاب بلند میشه و میگه که آقای قاضی از حرمت و عواقب این کارش خبر نداشته مهتاب هم، نمیدونست که این کار حرامه گناه، در جوابش بهش میگیم که همه پدر مادرها از بچگی به بچهشون یاد میدن که یه سری کارها رو نکنن حالا اندامهای جنسی شون بر کسی نشون ندن و این دفاعی که این خانم میکنه که این آدم نمیدونسته مهتاب نمیدونسته قبول نیست قابل پذیرش نیست.
جلسه اول با همه این تنشهاش تموم میشه قاضی دستور میده پرونده بره پزشکی قانونی و بررسی بشه در مورد دی ان ای این جنین که آیا اصلا راست میگن یا نه؟ جلسه پرتنشی بود جلسهای که من نمیدونستم واقعا باید چیکار کنم تا قبل از جلسه یا شاید قبل از تنفس من فکر میکردم که ابوالفضل داره همه چی به من راست میگه رابطهای وجود نداشته اصلا و مهتاب داره دروغ میگه نمیدونم شاید میخوان تلکش کنن یه پولی بگیرن یا هر چیز دیگه یا انتقام بگیرن ولی وقتی تو جلسه رسیدگی شیشه پر از الکل جنین رو آوردن و گذاشتن روی میز قاضی من عرق سرد روی پیشونی نشست گفتم تموم شد همه چی و تقریبا هم تموم شده بود همه چی.
و منتظر بودم فقط جلسه تجدید بشه جلسم تجدید شد هنوز باور نمیکردم که اون جنین مربوط باشه به ابوالفضل قبل از اینکه جلسه اول تشکیل بشه و وقتی شکایت مطرح شد ما تونستیم اطلاعات مربوط به اون پزشکی که مهتاب بردم و حالا احتمالا گفتن باردار رو پیدا کنیم یه دکتر زنان بود رفتیم و خلاصه مطبش پیدا کردیم و رفتیم سراغ دکتر زنان پرسیدیم مهتاب باردار بوده یا نه گفت نه باردار نبوده اونجا من خیالم راحت شده بود که باردار نبوده و احتمالا تو پرونده برامون مشکلی پیش نمیاد.
شیشه جنین در دادگاه
پرونده هم که تشکیل شد هیچ مدرکی که نشون بده باردار بوده وجود نداره پزشک قانونی اولیه هم گفتیم فقط گفته بود که رابطه جنسی برقرار شده هیچ زور و حالا تجاوزی هم نبوده و در مورد جنین هم هیچ صحبتی نکرده بود واسه همین خیالمون راحت بود ولی شیشه جنین چیز دیگهای میگفت کلی با ابوالفضل دعوا کردم که چرا نگفتی چنین اتفاقی افتاده باید همه چیزو میگفتی من همه دفاعیات بهم ریخت.
بین جلسه اول و جلسه دوم دادگاه، رفتیم و با خونواده مهتاب هم صحبت کردیم گفتیم حالا که تقریبا یه بخشی از کار ما باختیم، بریم و از این مسیر دیگه پرونده رو حل بکنیم رفتیم گفتیم که ابوالفضل میخواد با دختر شما ازدواج کنه رفتیم خواستگاری یه جورایی البته ما نرفتیم قاعدتا مادر ابوالفضل رفت و یه سری پیام هم داد یعنی بهش گفته بویم پیام هم بده به مادر مهتاب و اعلام بکنه که من میخوام بیام خواستگاری نظرتون چیه؟
مادر مهتاب هیچ جوابی نداده بود حتی اساماس هاشم موجوده و تو پرونده هم هست و گذاشتیم تو پرونده که آقا ما برای خواستگاری هم رفتیم ولی خب مادر مهتاب و پدر مهتاب موافقتی بر این مساله ندارند حتی ما مادربزرگ مهتاب که یکی از آشناهای مادر ابوالفضل بود هم واسطه قرار دادیم که اونم بره صحبت بکنه شاید قبول بکنه ولی پدر مهتاب گفت نه من به ابوالفضل دختر نمیدم پدر مهتاب بسیار آدم سنتیه، تو جلسه دوم دادگاه که اومد گفتش که من میتونستم خودم پدر ابوالفضل رو در بیارم ولی میخواستم قانونی عمل کنم.
قانون ابوالفضل رو به سزای اعمالش برسونه جلسه دوم هم جلسه پرتنشی پزشکی قانونی اعلام کرده که این جنین مربوط به کی هستش گزارش پزشکی قانونی اعلام میکنه که الگوی دیانای جنین و ابوالفضل باهمدیگه تطابق داره یعنی جنین مربوط میشه به ابوالفضل و جنین هم از مهتاب دفن شده.
اینجا بود که دیگه ما کاری از دستمون بر نمیومد و تنها کاری که میشد بکنیم که بگیم تجاوز نبوده رابطه جنسی بوده اقرار هم دیگه اعلام کرده بودیم اقرار کرده بودیم تو جلسه اول که به رابطه داشتیم و دو بار هم رابطه بوده و توی خونه طرف مقابل یعنی مهتاب بوده، گفتیم طبق اظهاراتی که توی پرونده وجود داره و گزارش پزشکی قانونی که گفته که هیچ آثار ضرب و جرح وجود نداره در صورتی که توی تجاوز یا آثاری تو شکمش یا واژن یا جاهای دیگه ممکنه باشه باید اعلام بشه ولی چنین چیزی وجود نداره هیچ آثار ضرب و جرح نیستش خودشونم اظهار کردن و گفتن که یک سال و نیم اینها با همدیگه رابطه دارند و با رضایت بوده.
مهتاب خودش یه جایی گفته گفته خونوادش درجریان ماجرا بودن حتی اومده خواستگاری من ابوالفضل یه جایی توی دادگاه خودشون نوشتن، نوشتن که یعنی خود مهتاب نوشته که اومده بود به خواستگاری من این خیلی دلیل خوبی بود برای ما که اینها با هم رابطه جنسی داشتند ولی رابطشون به صورت تجاوز نبوده تعارض اظهارات مهتاب یه دلیل محکمی بود برای ما و همه پیامهای عاشقانهای که بین این دو طرف بوده دلالت براین میکنه که رابطه، رابطه عاطفی بوده نه تجاوز.
بین طرفین هم رابطه خونوادگی بوده حتی مادر مهتاب چند بار پیام داده به ابوالفضل خیلی دوستانه و بهش گفته پاشو بیا خومه مون از عبارت های خیلی دوستانهای که مثلا قربونت بشم عزیزم استفاده کرده پس نمیتونه رابطه، رابطه خیلی خشنی باشه بعد هم گفتن که تو ماشین تجاوز شده.
اولا موکل ما یعنی ابوالفضل اصلا ماشین نداره بعدم اصلا گواهینامه هم نداره یه پسر شونزده ساله هست اصلا گواهینامه نداره، اینا دلیل خیلی قاطعی بود که نشون میداد که اصلا توی ماشین تجاوزی صورت نگرفته بعد هم توی خیابون کی میاد تجاوز بکنه کنار خیابون بغل یه پارکی که اونا اعلام کردن که هر کی بیاد بره توی معبر عمومی، همه اینهایی که گفتن دروغ بوده.
توی جلسه رسیدگی بلند شدم و گفتم ابوالفضل مهتاب و دوست داره و میخواد باهاش ازدواج کنه خونواده مهتاب اجازه نمیدن آقای قاضی شما باهاشون صحبت کن این حرف که زدم قاضی پرونده همه ما رو ازشعبه بیرون کرد و پدر مهتاب و توی شعبه نگهش داشت نیم ساعتی تقریبا زمان برد تا قاضی با پدر مهتاب صحبت کنه، بعدم همه ما رو صدا کرد و رفتیم داخل شعبه، وقتی رفتیم داخل شعبه، رفتیم تو شعبه هنوز داشت با پدر مهتاب صحبت میکرد بهش میگفتش که قبول کن که اینها با هم دیگه ازدواج کنن.
ازدواج بکنن هم موضوع پرونده شما حل میشه همین که همدیگه رو دوست دارن و حرفایی که ما گفته بودیم رو داشت یه جورایی القا میکرد به پدر مهتاب پدر مهتاب هم به شدت مخالف این ماجرا بود گفتش که آقای قاضی اگه خودتون دختر داشتید قبول میکردی به ابوالفضل بدید قاضی سکوت کرد و دیگه حرفی نزد.
جلسه دوم دادگاه هم تقریبا تمام شده بود نامه زدم به پزشکی قانونی که سلامت عقلی ابوالفضل بررسی بشه که اعلام شد که ابوالفضل دارای سلامت عقلیه، چون توی پروندههای حالا جنایی و حالا جنسی خصوصا در مورد پرونده ما حتما سلامت روحی روانی و عقلی متهمین پرونده باید بررسی بشه که اون هم سلامتش رو تایید میکنه.
برای مشاوره حقوقی زنا، می توانید با وکیل رابطه نامشروع در ارتباط باشید.
رای دادگاه
جلسه تمام شده بود و منتظر رای دادگاه بودیم دادگاه رای صادر کرد و گفتش که با توجه به شرایطی که وجود داره و رابطه دوستانهای که بین این دو نفر بوده قاعدتا تجاوزی صورت نگرفته پزشکی قانونی هم تجاوز رو تایید نمیکنه و اینها بافته ذهن مهتاب و شاید پدر مهتاب برای اینکه بخوان یه انتقامی از ابوالفضل بگیرن.
رابطهای که وجود داشته رابطه زناست و تجاوز نیست و ابوالفضل رو محکوم میکنه به صد ضربه شلاق حدی و در مورد تجاوز هم حکم به برائت ابوالفضل میدن مهتاب هم که خودش یه طرف رابطه جنسی بوده ولی خب در مورد این پروندهها خیلی در مورد دختری که خودش اومده و شکایت کرده در موردش اظهار نظر مجرمانه نمیشه.
حالا یه سری دلایل و فکت های حقوقی وجود داره و فقهی و شرعی وجود داره که دختر اینجا متهم پرونده نیستش ابوالفضل صد ضربه شلاق رو میخوره و براش تجربه میشه که اگر میخواهد یک مسیر درستی مثل خواستگاری ازدواج با هر چیزی بره به صورت درست بره، الان که سال هزار و چهارصد و دو، سه سال از اون ماجرا میگذره و ابوالفضل یه پسر نوزده ساله هست که احتمالا باید بگرده دنبال یک دختری که باهاش درست ازدواج بکنه و مسیر زندگیش درست بچینه.
تو پروندههای جرایم جنسی چیزی که من فهمیدم و من یاد گرفتم این که باید اصلاح بشه خیلی از الگوهای ما چه الگوهای قانونیمون، قوانینمون در مورد مسئله ازدواج باید اصلاح بشه سختگیریهای قانون در مورد ازدواج دختر پسر باعث میشه که دختر و پسر به سمت ازدواج نرن و روابط پنهانی رو با همدیگه پی بگیرن.
و یکی دیگه سختگیریهای خونواده هست خونواده هایی که سخت گیری میکنند در ازدواج دختر پسرو باعث میشن که این دختر و پسر به راحتی نتونن برن خواستگاری یا با همدیگه رابطه ازدواج و زناشویی رو شروع کنن یه بخشی هم خوب شرایط جامعه است شرایط اقتصادی که این روزها همه ما رو فلج کرده و باعث شده که پسرها نرن دنبال زندگی مشترک و مجرد باقی بمونن و دخترها هم به خاطر تهیه جهیزیه و غیره و غیره نتونن شرایط مساعدی برای زندگی مشترک فراهم کنند.
باید همه این الگوها اصلاح بشه یعنی هم قانونگذاری ما هم خانوادههای ما و هم شرایط اجتماعی، برای اینکه همونجوری که ما بارها هم گفتیم در پروندههای خصوصا مالی ما یه بخشیش رو شرایط بد اقتصادی جامعه میبینیم در مورد جرایم جنسی هم همین وضعیت هست اگر ما خونوادهها ذهنمون و فکرمون اون رو اصلاح بکنیم و اجازه بدیم که دختر و پسر با شرایط راحتتری وارد زندگی مشترک بشن اون موقع دختر پسر جوون خیلی راحتتر میتونن وارد زندگی زناشوییشون بشن و جرایم اینگونه رو رقم نزنن.
این جرایم جرایم بسیار خطرناک و بسیار ترسناکی توی پرونده ما درسته تجاوزی اتفاق نمیفته ولی شما یه دختری فرض کنید که توی خیابون توی شب و یا یه جای خلوت مورد تجاوز یک پسر قرار میگیره به خاطر اینکه اون پسر شرایط ازدواج رو نداشته و برای ارضای نیازهای جنسی خودش به یه دختر توی خیابون تجاوز کرده بسیار ترسناک و تلخه، نباید امیدوار باشیم که این چیزها درست بشه بلکه باید خودمون تلاش بکنیم برای اینکه اصلاح کنیم اول از همه از خانوادههای خودمون از طرز فکر خودمون و بعد هم شرایط جامعه که امیدواریم سریع و سریعتر اصلاح بشه.
این قسمت چهلم و یکم پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود چهل و یک
مستندات این اپیزود شامل سه عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
جهت مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری و یا مشاوره حقوقی تصویری کلیک کنید.
درج دیدگاه