اپیزود هفتاد و دو شلیک در بانک
اپیزود هفتاد و دو شلیک در بانک: شخصیت داستان ما تو این روایت شبیه یه قاتل معروف به نام آتیلا آمبروش سارق مجارستانی که شاید داستانش رو خیلی از شماها شنیده باشین سارقی که با برنامهریزی و کشیدن کروکی محل سرقت از بانکها و حالا اداره پست و جاهای مختلف تو سالهای گذشته سرقت انجام میداد آدم بسیار باهوش و زرنگی بودش و شخصیت اول داستان ما هم توی این ماجرا شبیه اونه.
البته اون تنهایی سرقت انجام میداد و تو داستان ما سرقت به صورت گروهی اتفاق میافته سلام من سید محمد صادقی وکیل شلیک در بانک هستم. قسمت هفتاد و دوم پادکست جنایی دادپویان رومیشنوید فروردین هزار و چهارصد و چهاره داستانی که به نظر من شاید خیلیاتون شنیده باشید یا توی روزنامهها و اینها یا توی رسانه داستانش رو شنیده باشید ولی من سعی میکنم یه جزییاتی از این ماجرا رو براتون تعریف کنم توی سالهای گذشته یه سری سرقتهای مسلحانه از بانکهای مختلف اتفاق میفته و سارقین پیدا نمیشن.
بانک کشاورزی بانک ملی و چند تا بانک دیگه توی تهران، تا اینکه توی بانک تجارت یه اتفاقی میافته و منجر به دستگیری متهمین پرونده ما میشه تو گزارش کلانتری که یه اقدامات وسیعی هم همون اول ماجرا صورت گرفته و یه سری حتی افراد هم به عنوان مظنون دستگیر شدن بازجویی شدن ولی آزاد شدن به این علت که مشخص شده ارتباطی به این سرقته ندارن ولی تو گزارش نوشته که یک قتلی هم توی این سرقت اتفاق افتاده چند نفر وارد بانک تجارت شدن و سرباز وظیفه محمد رو شهید کردن.
جسد مشخصه بررسی میشه و حالا کروکی ترسیم میشه بابتش و مشخص میشه که با شلیک گلوله این سارقین که اومدن توی بانک به قتل رسیده یکی از پرسنل هم به نام محسن از ناحیه پا مجروح شده تحقیقات از افرادی که توی بانک صورت میگیره میگن چهار نفر بودن یکیشون بیرون بانک بود با یه پژو چهارصد و پنج مشکی و سه نفر هم داخل اومدن و دوتا اسلحه کلت کمری داشتن بعد از اینکه شلیکی انجام دادن و محسن رو هم مورد اصابت گلوله قرار دادن.
یه سری مبالغی که حالا توی گاو صندوق بوده توی حالا به قول معروف پیشخوان بانک بوده برمیدارند و یه قبضه کلاشینکف هم که برای سرباز جلوی بانک بوده اون رو هم میگیرن و اون رو هم به سرقت میبرن از رییس شعبه تحقیقات میشه خیلی خلاصه موضوع رو مطرح کرده که میگه سارقین به محض ورود و با شنیدن صدای آژیر بانک فکر کردن که محسن که کارمند بانکه به صدا درآورده به سمتش شلیک کردن و مجروحش کردن بعد هم زدن سرباز وظیفه محمد رو به قتل رسوندن و وسایل رو بردن و یه سری پول و اینها بود کلاشینکف و اینها همه رو برداشتن و رفتند.
بازپرس میاد برای تحقیقات و بررسی میکنه صورت جلسه میکنه و مشخص میشه که شیش تا پوکه و دو تا نرمی توی بانک موجوده از پیشخدمت بانک تحقیق میشه میگه وقتی صدای تیر شنیدم از آبدارخانه اومدم بیرون و داد میزدم میگفتن ما خیلی بیرحمی همه بخوابید روزمین یکی رو دیدم که به سمت سربازمون شلیک کرد و او نقش بر زمین شد. جهت مشاوره حقوقی فوری با وکیل قتل میتوانید با وکیل آنلاین در ارتباط باشید.
یکی از کارمندای دیگه بانک اینجوری تعریف میکنه که میگه سه نفر بودن یکی بدون ماسک بیرون ایستاده بود و مواظب بود دو نفر با اسلحه کلت وارد شدند و تقریبا چهار پنج تا تیر پشت سر هم به سرباز شلیک کردن یه نفر توی اتومبیل منتظرشون بود که بعد از کشتن اون سرباز اومدن سراغ محسن صندوقدار و بهش گفتن که در گاو صندوق رو باز کن تهدیدش میکرد و یه سری پولها رو برداشتن بردن یکی دیگه از مشتریهای بانک میگه که دائم صدا میکردند که اون آژیر قطع کنید وگرنه شلیک میکنیم که بلافاصله شلیک ها شروع شد.
چون ما روی زمین دراز کشیده بودیم جرات نداشتیم سر خودمون بلند کنیم چیزی ندیدم درست درمون، ولی ماسک داشتن یه نفر بدون ماسک بود ولی کلاه سرش بود و بیرون بانک داشت نگهبانی میداد چند تا گلوله زدن تو بدن سرباز و اونو کشتن. تحقیقات خیلی مفصلی از کارمندای بانک و رییس بانک و حالا کسایی که توی به عنوان مشتری توی بانک بودن سوال شده رییس بانک میگه وقتی اومدن شروع کردن همون اول شلیک کردن به سرباز و بعد به ما گفتند بخوابید رو زمین و صدای آژیر رو قطع کنید.
و همه ما خوابیدیم رو زمین محسن کارمندمون نخوابید روی زمین و چون نخوابید بهش شلیک کردن فیلمایی که توی صحنه قتل بررسی شده فقط یه مشکلی که ما تو فیلما داریم اینه که فیلمها از ابتدای ورودشون ضبط نشده زمانی که اینها وارد شدن رییس بانک اون آژیر به صدا درآورده و فیلمها با صدای آژیر یعنی زمانی که دکمه آژیر زده شده فیلم ارباب کردن مثلا ما ابتدای فیلمها رو توی پرونده نداریم ولی حالا توی روند تحقیقات ماجرا مشخص میشه چه اتفاقی توی پرونده افتاده.
بررسی پوکه اسلحه در سرقت مسلحانه و قتل
با بررسی که روی پوکههای حالا کشف شده توی صحنه قتل و سرقت انجام میشه معلوم میشه که این پوکهها مربوط به همون اسلحههایی که توی سرقتهای قبلی هم اتفاق افتاده ما گفتیم دیگه قبلش چند فقره سرقت اتفاق افتاده و بعد سرقت بانک تجارت که حالا به خاطر قتلی که توش اتفاق میافته پرونده در مسیر تحقیقات قرار میگیره خیلی جدی و تحقیقات انجام میشه.
پوکهها همون پوکههاست، معلومه که سارقین همون سارقینی هستن که تو بانکهای دیگه هم اقدام به سرقت کردن پرونده برای حالا اسلحه شناسی پوکه شناسی و اینها میره بررسی میشه میگن شیش تا پوکه تو صحنه جرم که چهارتاش مربوط به یک سلاح و دوتاش مربوط به یک سلاح دیگه چهارتاش مربوط به یه اسلحهای به نام ماکاروف و دوتاش مربوط به اسلحهای به نام والتر.
این شیش تا گلوله به عنوان گلولههای مکشوفه توی این پرونده اعلام میشه مهمه برای اینکه در مورد موضوع قتل رو باید ببینیم که این شیش تا گلوله باعث قتل شده یا ممکنه یه چهارتایی که فقط یه نفر زده یا دوتای دیگه ای که از اسلحه دیگهای شلیک شده باعث قتل شده باشه و ما قاتل رو همون آدمی بشناسیم که با گلوله شلیک کرده این نکته، نکته مهمی که حالا یه اختلافی هم از نظر حقوقی توی دادگاه پیش میاد و حالا یه سری از قضات ایراد میکنند به این موضوع.
تحقیقات پلیس تحقیقات خیلی گستردهای و خیلی طولانی به این علت که ما چهره درستی نداریم از متهمین پرونده و ماشینی هم که وجود داره یه ماشین چهارصد و پنج مشکی که پلاکش پوشانده شده و معلوم نیست و دوربینهای اطرافم چیزی به ما نشون نمیده تمام ماشینهایی که به قول معروف با این کیفیت بودن مورد بررسی قرار میگیره بررسی میشن حالا مالکینشان احضار میکنند ولی چیزی کشف نمیکنن تا اینکه به یه اسم میرسن یه اسمی به نام کاظم که این کاظم مشخصا یه ارتباطی با سرقتها داره.
چون با توجه به اینکه چند تا سرقت اتفاق افتاده پلیس بررسی میکنه اداره آگاهی میره و با کارمندان بانکهای دیگه هم صحبت میکنه ببینه میتونه شناسایی بکنه همشون میگن که بله همین چهارصد و پنج بوده جهارصدو پنج مشکی اومده در بانک وایستاده و اونها سرقت رو انجام دادن و یکی از افراد شخصی به نام کاظم چهره نگاری میکنه چهرهاش رو اعلام میکنه چهره نگاری میشه در اداره آگاهی تشخیص هویت و کاظم دستگیر میشه که مشخص میشه که ارتباط مستقیمی با این ماجرا داره.
کاظم خودش رو شخصی به نام محمد توکیو معرفی میکنه اسم مستعارش این بوده و با این اسم مستعار خیلی از گرههای ماجرا توی پرونده باز میشه چون آدمی که آدم معروفیه و ارتباطاتش ارتباطات مشخصیه یعنی آدمهایی که باهاش ارتباط دارن و باهاش کار میکنن مشخص میشه با تحقیقاتی که از کاظم یعنی محمد توکیو انجام میشه به یه نفری میرسن به نام مسعود پسرخاله کاظم مشخص میشه که و مسعود ارتباط مستقیمی با این ماجرا داره میرن و بررسی میکنن خونه زندگی محلی که حالا ممکنه محل اختفاش باشه مخفی شدنش باشه.
بررسی میشه و توی خونش دستگیر میشه همسرش هم توی خونه اش و تو خونه دو تا اسلحه ماکاروف و والتر کشف میشه با تعداد زیادی فشنگ به علاوه یک سری گواهینامههای جعلی و چیزی که برای من خیلی جالب بود یه دفتر سر رسید یه دفتر یادداشت که توش همه سرقتهاش رو نوشته بود بررسی کرده بود کروکی بانکها رو کشیده بود نحوه ورود نحوه خروج و اینکه چه جوری باید از این بانک سرقت کنید اینجایی که من گفتم شبیه یک شخصیت معروف توی مجارستان به نام آتیلا آمبروش.
مسعود به عنوان کسی که سر تیم ماجرای سرقتها بوده یه برنامهریزی دقیق باهوش که همه سرقتها رو مینوشته و بررسی میکرده و کروکی محله رو میکشیده و خیلی با دقت و ظرافت میرفته سراغ سرقتهای خودش. همسرش هم دستگیر میشه با همه مدارک و مستنداتی که توی خون هست به علاوه خود مسعود.
از همسر مسعود هم تحقیق میشه و همه چیز رو توضیح میده میگه بله من در جریان کامل همه سرقتها بودم این اسلحهها اسلحههایی که مربوط به مسعود که از ابتدا من یادمه توی خونه ما بود و بعضی موقعها میاد به دوستاش و دوباره ازشون تحویل میگرفت و جریان سرقت ها رو هم تعریف میکنه میگه بله من میدونستم که اینها رفتن بانک تجارت بزنن و برنامهی بعدی هم این بود که یک بانک ملی و بانک ملت رو برن سرقت بکنن که دستگیر شدن و دیگه هم من و هم بچههای دیگه دستگیر شدن و دیگه امکان یک چنین سرقتی وجود نداره.
برای ما مسعود هم تو همون اعترافات اولیش همه چیز رو گردن میگیره و قبول میکنه که بله سرقت با برنامهریزی من بوده من با یکی از دوستان به نام حسن مدتی که داریم سرقت میکنیم و بانک کشاورزی بانک ملت سابق و چند تا بانک دیگه رو هم اعلام میکنه و بعد بانک تجارت رو. میگه من حسن و کاظم رفتیم داخل بانک شدیم اول من وارد بانک شدم دیدم که یه سربازی اون گوشه نشسته ترسیدم بهم حمله کنه و چهار تا تیر به سمتش شلیک کردم رفتیم جلوتر و حسن اومد وارد بانک شد که در بانک خرد بهش.
و اسلحه از دستش افتاد و اسلحه رو برداشت و اون هم دو تا تیر شلیک کرد به سرباز سرباز هنوز نمرده بود و رفتیم جلو و حسن موقعی که بغل محسن کارمند صندوق دار بانک بود کارمند بانک بود رسید بهش گفتش که اون کلید گاوصندوق رو بده و یه تیر هم به پای اون شلیک کرد ما وسایل رو برداشتیم یه سری از چک بانکها بوده و پول بود و حالا دلار و غیره و غیره و ما از بانک خارج شدیم من چهار تا تیر شلیک کردم و حسن دو تا تیر به سرباز و یک تیر هم به کارمند بانک شلیک کرد واقعیت ماجرا همینه.
اعتراف به سرقت و شلیک با اسلحه
همه رو قبول دارم همه رو گردن میگیرم و مسعود همه چیز رو میپذیره و عملا قتل رو به عهده میگیره میگه راننده ما هم یه نفر بود به نام مجید که بیرون وایساده بود و اون منتظر بود که ما کار رو انجام بدیم و بیایم سوار ماشین بشیم بریم رقم مون هم تقریبا مشخص بود ما تقریبا یه مبلغی رو برداشتیم تقسیم بر چهار کردیم و هر کدوم یک چهارم از اون پول رو برداشتیم توی خونه من تقسیم شد همه چیز وسایل اومد توی خونه من اسلحه تو خونه من بود و همه این موارد رو به تشریح توی اداره آگاهی و دادسرا تعریف میکنه.
با اظهاراتش حسن هم میاد و حسن هم ماجرا رو دیگه پذیرفته چون اقرار شده علیه اش و اون هم میگه بله مسعود وارد بانک شد و شروع کرد شلیک کردن به سربازی که دم بانک بود و بعدش من اومدم که خوردم زمین اول اسلحه از دستم افتاد و با دست چپ اسلحه رو بلند کردم هنوز نیمخیز بودم و دیدم که داره سربازه تکون میخوره و تو همون حالت یه تیر هم به سرباز من شلیک کردم نمیدونم کجاش خورد فکر میکنم خورد توی تقریبا ترقوه اش یا توی شونه اش.
جاشو دقیق نمیدونم ولی من یه تیر بیشتر شلیک نکردم دو تا تیر نبود ما مشکلی که داریم اینه که گفتم دوربینها این صحنه رو نشون نمیده و دوربینها تیراندازی رو نداره و تیراندازی از روی پزشکی قانونی اظهارات این افراد اظهارات حالا شهودی که توی بانک بودن و این افراد کشف شده ما صحنه بعد از تیراندازی رو داریم که اومدن و نزدیک همین صندوقدارها شدن و تیر رو به محسن به پای محسن شلیک میکنن و حالا پولها رو برمیدارن و از بانک خارج میشن.
ما این صحنه رو داریم ولی صحنه تیراندازی ابتدایی که به سرباز میشه رو توی پرونده نداریم از کارمندای بانک بعد از دستگیری متهمین هم درخواست میشه بیان بررسی بکنن ببینن که همین افراد توی بانک بودن یا نه و سه نفر رو تایید میکنن یعنی کسایی که توی بانک بودن مسعود حسن و کاظم تایید میشه توسط کارمندای بانک هم در این بانک تجارتی که این اتفاق افتاده هم در بانکهای دیگه هم شناسایی صورت میگیره اونها هم تایید میکنن میگن بله همین بودن ولی مجید رو شناسایی نمیکنند.
چون بیرون بانک بوده و تقریبا اشخاص ندیدن فقط حالا صدا رو شنیدن یا متوجه شدن که یه نفر بیرون منتظره که بیاد و یعنی اینها بیان و وسایل رو ببرن واسه همین شناساییها صورت گرفته همشون تایید میکنن همین افراد بودند و همین اتفاق افتاده یعنی شلیک اولیه رو کرده و بعد هم حسن شلیک کرده اینها همه توسط اینهایی میشه پرونده میره پزشکی قانونی جسد بررسی میشه کالبدشکافی میشه و مشخصه یه سه تیر به قسمت تحتانی متوفی خورده توی لگن پا و شکمش خورده و دو تا تیر هم بالا توی ترقوه و سینه خورده.
که اون دوتایی که بالا شلیک شده از اسلحه والتر که دست حسن بوده و اون سه تا تیری که پایین اصابت کرده از اسلحه ماکاروف مربوطه به مسعود بوده. چرا گفت سه تا تیر در صورتی که گفت من چهارتا تیر شلیک کردم مسعود و اظهاراتش میگه که من یه تیر مشقی داشتم و سه تا تیر دیگه هم شلیک کردم یه تیر مشقی و واسه همین آثاری نداره پزشکی قانونی هم سه تا تیر رو به پایین و دو تا تیر رو به بالا تایید میکنه و علت فوت رو هم همین اعلام میکنه.
که این همه این تیرها یعنی همون سه تایی که به پایین خورده و همون صدای بالا خورده به قفسه سینه و ترقوه باعث و علت فوت محمد سرباز بانک هستش. یه سری اظهارات دیگه هم داریم که حالا خیلی شاید به درد نخوره دادگاه هم نمیپذیره اینکه حسن میگه من یه تیر شلیک کردم در صورتی که خب پزشکی قانونی و حالا کارمندا اونجا دو تا تیر رو تایید میکنن و این که میگه من فقط موقع ورود شلیک کردم موقع خروج شلیک نکردم.
که همون به قول معروف ورودی بانک هستش که شلیک اول و دوم صورت میگیره یعنی شلیک توسط مسعود و شلیکی که توسط حسن صورت میگیره اینها پذیرفته نمیشه چون همه تایید کردند که دو تا تیر توسط حسن شلیک شده و میخواد یه جورایی بندازه گردن مسعود، میگه قاتل تنها خود مسعوده، تیری که من زدم اصلا باعث مرگش نسده، خورده به ترقوه اش و ترقوه هم اصلا جایی نیستش که باعث مرگش بشه.
یه جورایی دادگاه میگه اینها خوب آموزش دیدن توی زندان با هم بندی ها شون و احتمالا گفتن یه جوری اونجا دفاع کن و حالا توی آخرین دفاع یا توی دادگاه که به عنوان قاتل شناسایی نشید که دادگاه هم توجهی خیلی به این موضوعات نمیکنه و نمیپذیره به قول خودش میگه اظهارات اولیشون و شواهد نظریه پزشکی قانونی همه با اوضاع و احوال پرونده مطابقت داره و رفتار هر دو نفر باعث قتل این آدم شده.
پرونده درمورد سلامت روان این اشخاص هم میره پزشکی قانونی بررسی میشه مسعود و حسن و کاظم به عنوان کسی که همراه بوده در سرقت همه اینها دارای سلامت روان هستند و از این جهت هم خیلی خدشهای نیست به سلامت اینها و اینکه بگیم جنون داشتن یا موضوعات از این دست.
حتی یه جایی حسن حتی انکار میکنن شلیک اولیه رو میگه من اصلا شلیک به سر باز نکردم بلکه تنها شلیکم شلیک به محسن کارمند بانک بود که از اونم بسیار شرمندهام به این علت که موقعی که من اومدم تو بانک و به همین محسن کارمند گفتم که کلید بده همکاری کرد تمکین کرد رفتیم در گاو صندوق باز کردیم در جایی که حالا صندوقها بودش و این حرفها رو باز کردیم و بنده خدا همه همراهی رو با ما کرد ولی من شلیک کردم بهش و از این موضوع شرمنده ام.
دادگاه اتفاقا میگه میگه خباثت این افراد همین موضوع که خودشون دارن میگن محسن با من همراهی کرد ولی باز هم ما بهش شلیک کردیم این نشون میده که این آدمها آدمهای خبیثی بودن آدمهای به قول معروف نابکاری بودند و خود دادگاه از اقرارهای این افراد استفاده میکنن علیه خودشون تو این ماجرا.
دادگاه تحقیقاتش تمومه و باید رای صادر کنه سوابق کیفری این افراد هم بررسی میشه و مسعود یک فقره سرقت مسلحانه داره چندین سال قبل از این ماجرا و چندتا سرقتم داره که الان حالا تو این پرونده کشف شده و حسن هم یک درگیری با چاقو داره که بابت زندان رفته و خلاصه سابقه شرارت هر دو دارن بدون سابقه نیستن ولی کاظم سابقهای نداره به عنوان همراه اینها بوده مجید هم کسی که حالا همراهی میکرده اینهارو سابقه کیفری نداره.
صدور رای و تحقیقات در مورد سرقت و قتل
دادگاه بررسی میکنه و وارد شور میشه برای رسیدگی و برای صدور رای علیه متهمین پرونده دادگاه توی رای اش خیلی مفصل به همه اقرارها و اظهارات افراد پرونده اشاره میکنه قاتلین و کسایی که به عنوان حالا معاونت و مشارکت در سرقت بودن چون مجید معاونت کرده دیگه به عنوان کسی بود که راننده بوده و اومده باهاشون همراهی کرده و کاظم هم در سرقت مشارکت کرده همه جای پرونده بوده برای سرقت و باهاشون داخل بانک شده و پولها را برداشته و با هم خارج شدن و سهم و سقه خودش رو به قول معروف از این سرقت گرفته.
همه اینها رو بررسی میکنه و یه سری اظهارات میپذیره ولی خب اقرارها خیلی سریع همشون اومدن و اقرار کردند و حتی در مورد شلیک هم اعلام میکنه میگه مسعود تیراندازی که کرده به پایین زده اصولا تیرها رو و حتی یکی هم خورده به فانوسقه و از فانوسقه رد شده ولی ضربش گرفته شده و اون میتونه خودش عامل قتل نباشه حتی یه دونشم خورده به تقریبا زانو بالای زانو و اون هم عمل کشنده ای نیست و یه دونه تو شکم خورده و اون که تو شیکمش خورده میتونسته عامل کشندهای باشه.
پزشکی قانونی هم میگه، میگه همون ضرباتی که به پایین خورده و همون ضرباتی که بالا خورده هر دو عامل قتل شده و نظرات حسن رو هم که اقرار کرد که من شلیک کردم رو میگه دوتا شلیک کرده هرچقدرم این اصرار داره که من یک شلیک کردم ولی قابل پذیرش نیست درسته ما دوربینها رو نداریم ولی اظهارات شهود رو داریم و اوضاع و احوال و نظریه پزشکی قانونی و غیره و غیره با همه این اوصاف اعلام میکنه میگه که این دو نفر هستند با مشارکت هم هر دو باید قصاص بشن.
هر دو رو محکوم میکنه به یک بار قصاص نفس و به اولیای دم هم که تقاضای قصاص کرده بودن توی شکواییهاش ابتدا اعلام کرده بودند که ما میخواهیم قصاص بشن هر کسی که قاتلن توی این پرونده و باید دیه این افراد پرداخت بشن دو نفر یک نفر را کشتند و هردو میخواهند قصاص بشن حالا یه نکتهای هست که بعضی از دوستان هم گفتن مگه میشه بابت یه نفر دو نفر اعدام بشه یا دو نفر قصاص بشه که بله امکان داره در مورد پرونده وقتی چند نفر یک نفر به قتل میرسونن مشارکت در قتل میکنند.
و باید این اثبات بشه که مشارکت یعنی عمل اون چند نفر دو نفر ده نفر صد نفره فرقی نمیکنه باعث قتل یک شخصی شده همه اونهایی که مشارکت در قتل دارند قصاص میشن فقط نکته اش اینه که اولیای دم به میزان اشخاص و مثلا دو نفر نصف دیه رو و سه نفر به میزان یک سوم به اولیای دم قاتلین پرداخت بکنن تا بتونن همه رو قصاص کنن چرا چون یک نفس از بین رفته و به میزان یک نفس هم باید از بین بره نه اینکه یک نفر از بین بره دو نفر کشتن دو نفر به قول معروف میشه تقسیم بر دو میشه.
و دو نفرشون وقتی قصاص بشن به اندازه یک آدم باید یه پرداخت کنن یه چیز مشخصی در شرع و قانون دادگاه هم به همین حکم میده که هر دو باید قصاص بشن و دیه اش پرداخت بشه یه ایراداتی توی پرونده گرفته میشه البته که برخی قضات نظرشونه. میگن که اولا که در مورد سرقتهای قبلی تحقیقات جامعی نشده اگر اینها همون سارقین قبلی هستند در مورد اونها باید اظهار نظر بشه بالاخره پولی که از بانک برده شده اگر اینها قصاص بشن که دیگه ما اصلا نمیتونیم در مورد اون پروندهها تحقیقاتی بکنیم.
و حالا اقدام قانونی یا قضایی بکنیم در مورد این هم باید اظهار نظر بشه حالا دادگاه یه رفت و برگشتی داره پرونده و درمورد سرقت های قبلی هم اظهار نظر میکنه و اونها رو محکوم به حبس و رد مال میکنه ولی اینجا یه ذره ابهامات وجود داره چون واقعا رد مالش مشخص نیست از بانک بوده و چه مقدار بوده یه ذره این شک و شبهها تو پرونده هستش خیلیم طبیعیه البته متاسفانه توی برخی از پروندههای سرقت که ممکنه خیلیاتون باهاش درگیر شده باشد و ایراد دیگهای هم که میگیره میگه که باز هم معلوم نیست که هر دو نفر مشارکت در قتل کردن.
و باید این موضوع مشخص بشه این تیری که حالا به سینه خورده آیا باعث قتل شده یا اون تیری که به پایین تو شکم خورده و اینها توی فیلم هم موجود نیست از ایراداتی که حالا خیلی قابل توجه نیست به نظر من این موضوع اشون خوب ما هم شاهد داریم تو پرونده هم به قول معروف ادله و مستندات زیادی واسه همین دادگاه حکم قصاص حبس و رد مال رو برای این افراد تعیین میکنه پرونده در دیوان عالی کشور هم با همین کیفیت تایید میشه مسعود و حسن قصاص میشن دیه اشون هم پرداخت میشه.
و موقع البته پرداخت دیگه هم با یه سری مشکلات مواجهیم چون ندارن پرداخت بکنن اولیای دم مقتول و خب حالا ستاد دیه هست و حالا نهادهایی که کمک میکنه و این کمک هم صورت میگیره برای اینکه این قاتلین قصاص بشن حالا این که چقدر قصاص درست است یا غلط که خیلی بحث چالشی توی پروندههای ما حالا هر حقوقدانی هر حقوق خوانی و هر شخصی نظر خاص خودش و درمورد این موضوع داره ولی خب آنچه که در قانون هست فعلا قابلیت اجرا داره و این دو نفر هم قصاص میشن و پرونده ما با مرگ دو نفر دیگه هم به پایان میرسه.
این قسمت هفتاد و دو پادکست جنایی دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت و مدیریت پادکست جنایی دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود هفتاد و دو
مستندات این اپیزود شامل یک عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی یا اعطای وکالت به وکلای پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
مشاوره های حقوقی به صورت تلفنی و حضوری میباشد.
درج دیدگاه