اپیزود هفتاد و هشت خون و شراب
اپیزود هفتاد و هفت دو همسری: غروب با هم رفتیم خونه هادی با هم رفتیم یه سر بیرون و دوباره برگشتیم خونه نمیدونم چی شد نمیدونم کی منو زد حتی نمیدونم هادی من زده یا نه؟ هادی آدم عصبانی بود این اظهارات متوفی توی صورت جلسه بازپرسی. سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری تهران هستم.
تو این مدت کشور درگیر یک سری جنگها و تنشها بود که اولا امیدوارم برای هیچ کدومتون هیچ اتفاقی نیفتاده باشه عزیزی رو از دست نداده باشید. ثانیا تجربهای بود برای همه ما شاید کسایی که همسن و سال های ما هستن و تجربه جنگ رو نداشتن صدای موشک بارون و پدافندهایی که تو این مدت همه ما شنیدیم جنگها خیلی وقتها باعث پیشرفت کشورها میشن.
نمیدونم امیدوارم که این جنگ هم باعث بشه که یهذره حاکمیت بفهمه چه اتفاقی افتاده و جامعه جهانی هم متوجه این موضوع بشه باعث رشد و پیشرفت ما بشه ما توی کشورمون جرم و جنایت داریم که داریم سالها تعریفش میکنیم امیدوارم که بیش از این بلایی سر مردمان ما نیاد و باعث پیشرفت کشورمون بشه حالا هر تحول و هر اتفاقی که توی جامعه میفته.
همین اتفاقات باعث تاخیر توی خیلی از کارها و مشاغل شد احتمالا برای شما هم پیش اومده برای ما هم همینجور شد هم توی ضبط بخشی از پادکست و هم ارائه اون، امیدوارم که حالا شرایط رو به بهبود بره و همه مشکلات هر کسی که هست و هر زمینهای تو هر شغلی هر جایگاه و پایگاهی که هست امیدوارم مشکلاتش حل بشه و شرایط، شرایط بهبود و رشد و تعالی جامعه باشه.
و حتی شاید باعث بهتر شدن شرایط سیستم قضایی کشور سیستم پلیسی کشور و من احساس میکنم که این اتفاقات یه جورایی نگاه جامعه رو نگاه دستگاه قضایی و حاکمیتی رو به این سمت سوق بده که شرایط و بهبود بدن.
نمیدونم آینده خیلی قابل پیش بینی نیست ولی امیدوارم برای کشور و برای همه ما این اتفاق بیفته قسمت هفتاد و هشتم پادکست جنایی دادپویان قسمتی که شاید براتون تعجب برانگیز باشه که چرا داستان از زبان یه مرده آغاز میشه.
جهت مشاوره حقوقی فوری با وکیل کیفری میتوانید با وکیل آنلاین در ارتباط باشید.
بریم وارد داستان بشیم تا علت این ماجرا رو بفهمیم ساعت یازده و پنجاه و پنج دقیقه شب به ماموران کلانتری گزارش میدن که توی خیابون بهار یه درگیری اتفاق افتاده، مامورین میرن اونجا و یه تحقیقات میدانی اولیه میکنن متوجه میشن که یه نفر مهمون هادی بوده با هم درگیر شدند و مهمون از نقاط مختلف بدنش مجروح شده و بیهوش افتاده.
بردنش سمت بیمارستان و گفتن که یه مقداری هم خون روی مبل و دیوارها پاشیده شده، هادی در حالی که دستها و پاهاش خون آلود بوده و روی میز اصلیش هم یک بطری خالی مشروب بوده و دو تا لیوان شیشهای خالی که بوی مشروب میومده توی گزارش پلیس اعلام میشه.
طبیعتا هادی تو محل وقوع جرمه و ازش تحقیق میشه میگه من هادیم ولی مشروب نخوردم چون به خواهرم که چند روز پیش بود فوت کرده توهین کرد از حقوق خودم دفاع کردم نمیدونم چی شده اولین چیزی که تو این پرونده اهمیت داره گزارشهای پزشکی قانونیه.
اولا اینکه علت مرگ رو مشخص کنه ثانیا اینکه یعنی این که آیا مستی اتفاق افتاده و ناشی از شرب خمر و مسلوب الاراده بودن این آدم حالا جرمی انجام داده یا اصلا کس دیگهای متهم پرونده هست.
همه اینها باید بررسی بشه توی گزارش پزشکی قانونی میگن پنجاه و دو میلیگرم الکل توی خونه هادی وجود داره سوال میکنن ازش از پزشکی قانونی که آیا مسلوب الاراده بوده یا نه؟ دوباره نظریه گذاری گزارش پزشکی قانونی میاد که میگه چون از پنجاه میلی گرم بیشتره فرد میتونه مست بشه و کنترل حرکات ارادی خودش رو از دست بده.
این گزارش اولیه و جوابی که سریعا پزشکی قانونی فردای اون روز اعلام میکنه و توی کلانتری اعلام میشه پرونده میره تو دادسرا و شروع میشه برای تحقیقات و تفهیم اتهامات. هادی در مورد شرب خمرش که الان متهم اصلی پرونده ما هادی هستش.
توی صورت جلسه بازپرسی در مورد شرب خمر میگه یک ته استکان بود که مصرف کردم من تو خونه مشروب دارم نگهداری میکنم ولی یک ته استکان خوردم مست نکردم. هادی هفتاد و یک سالشه و متوفای ما یعنی حسن هفتاد و چهار سالش.
هادی میگه من نمیدونم چی شد مست شدم چیزی حالیم نبود نمیدونم کی حسن رو زده ازش دوباره تحقیقات شده و این جمله رو بارها و بارها تکرار کرده گزارش پزشکی قانونی یه چیز عجیب دیگهای رو هم میگه که شاید قفل ماجرا رو برای ما باز میکنه و بازپرس و بعدا دادگاه هم بعدا بر مبنای اون سعی میکنن مسیر پرونده رو پیش ببرن.
میگه مجروح دچار زخم بستر شده آنژین قلبی مبتلا شده و این موضوعات ارتباطی با اون حادثه نداره یعنی حالا احتمالا ضربهای که به بدنش وارد شده ولی استرسها و هیجانات وارده میتونسته منجر به تشدید یا بروز علایم بیماریهایی که گفتیم بشه.
میگه دچار یه تجمع مایع تو اطراف پرده مغز شده که در مورد این هم باید بعدا اظهار نظر بکنیم.
تعریف داستان درگیری از زبان قاتل
بریم سراغ هادی، هادی میگه شب هفت خواهرم بود من و حسن رفته بودیم مراسم و آخر شب هم یه دونه ماشین گرفتیم اومدیم سمت خونه ما و من تعارفش کردم گفتم بیا حالا یه شبم باشیم اینا اونم گفته باشه مشکلی نیست و اومد، تنها هم بود کسیو نداشتش که منم کسی و نداشتم.
اومد و شب خوابیدیم تا عصر روز بعد ما با هم بودیم رفتیم بیرون یه شیشه الکل گرفتیم آوردیم بعد یه ذره با آب اتفاقا مخلوطش کردیم یه غذایی درست کردیم و با همدیگه زدیم.
هیچ کدورتی بین ما نبود، ما با همدیگه فامیل بودیم و رو حساب فامیلی مشخصا من تعارف زدم بیاد تو ما با همدیگه درگیریم نداشتیم نمیدونم چی شد احتمالا نمیدم که تو حالت مستی ضربهای بهش وارد کرده باشم.
از یه سری همسایهها توی محل هم تحقیق شده یه آپارتمانی هستش که تقریبا شش واحد داره و هادی تو یکی از این آپارتمانها زندگی میکنه حالا شهود پرونده مطلعین پرونده اومدن گفتن که تقریبا ساعت ده و نیم یازده شب بود ما صدای هادی رو شنیدیم که داد میزد و کمک میخواست.
سرایدار رو صدا زد رفتیم سمت واحدش و دیدیم که هادی یک زیرسیگاری کریستال دستشه، دست و لباساش خونی بود رفتیم سمت خونه یعنی داخل واحد شدیم و یه نفر به شدت مجروح شده بود و روی صندلی افتاده بود.
چند تا بشقاب شکسته هم تو اطرافش وجودداشت یه سری غذا هم روی میز بودش و مصدوم نه قادر بود حرکت کنه نه میتونست حرف بزنه هادی خیلی پریشون بود دائم تکرار میکرد میگفت مگه خواهر من چه گناهی مرتکب شده و حرف دیگهای نمیزد.
تا اینکه پلیس اومد و گزارش پرونده رو تکمیل کردن یه نفر دیگه از گواهان پرونده هم تقریبا همین موضوع رو تکرار میکنه میگه تقریبا ده و نیم شب بود صدای داد و فریاد شنیدم رفتم بیرون دیدم که هادی هستش از خونه اومده بود بیرون و پیرهنش خونی بود یه زیرسیگاری هم دستش بود.
داشت همسر منو صدا میکرد و بعد ما رفتیم سمت خونش دیدیم توی حال یه نفر افتاده که بعدا متوجه شدیم یه نفری به نام حسن. همه تقریبا گواهان همین رو اعلام کردن و بعد هم گفتن که همون شب نیمه شبب بردیمش سمت بیمارستان.
از همسر سابق حسن یعنی مقتول پرونده هم تحقیق میشه زنی به نام پروانه میگه ما چهارده سال پیش از هم جدا شدیم حسن خیلی مریض بود همیشه بیمار بود و با هادی هم حالا رفیق بودن ولی درگیریهایی هم داشتند.
من وقتی که توی بیمارستان بود و ضربه خورده بود توی سرش تو این چند وقت فکر کنم برای دیروز یا پریروز بودش باهاش صحبت کردم گفتش که هادی دوازده یا سیزده تا ضربه از جلو و عقب به من زده و این ضربات منو از پا درمیاره.
اون چیزی که من میدونم آقای بازپرس به خاطر بیماری قندی که داشت مشروب الکلی مصرف نمیکرد احتمالا با یه سری مجهولات الان شما مواجهید، حالا مجهولات رو سعی میکنیم تو ادامه رفعش بکنیم ولی بریم سراغ نظریه پزشکی قانونی که تقریبا نظریه پزشکی قانونی بعد از یه مدت طولانی اومده و ما تکلیفمون رو داریم با پرونده میفهمیم.
اعلام میکنه که با ضربه سر و خونریزی مغزی که ایجاد شده توی حسن کاهش هوشیاری اتفاق افتاد بعد هم یک بستری طولانی مدتی توی بیمارستان داشته که از جمله عوارض این بستری طولانی مدت عفونت ریویه علت مرگ عفونت ریوی به خاطر بستری طولانی مدت که ناشی از اون خونریزی مغزی به علت اصابت جسم سخت بوده.
ما آزمایشات سم شناسی و آسیب شناسی و اینها رو هم داریم که علت فوت و نهایتا عفونت ریوی به خاطر بستری طولانی مدت اعلام کنن یعنی مایه مسیر داریم که بازپرس این مسیر و اتفاقا توی پرونده هم قشنگ پیش میبره میگه یه ضربه سر اتفاق میفته طرف میره بیمارستان تقریبا نزدیک دوماه توی حالت ناهوشیاری میمونه.
عفونت ریوی ایجاد میشه و فوت حادث میشه. داریم در مورد یک آدم هفتاد و چهار ساله صحبت میکنیم فکر نکنید یه آدم سرزنده و این اتفاق چرا انقدر عجیبه نه عجیب نیست به خاطر سن و سال این اتفاق میفته.
بازپرس یه سوال مهم داره از کمیسیون پزشکی میگه آیا ضربه سر علت مرگه یا عفونت ریوی بستری و چند درصد اون حادثه تاثیر داره توی ماجرای فوت و پزشکی قانونی اعلام میکنه سی درصد تاثیر ضربه توی سر وجود داره و مابقیش بابت مسائل پزشکی کهولت سن و غیره که حکومت ریوی ایجاد شده.
این تقریبا نظریه نهایی کمیسیون پزشکی قانونی هست که بازپرس باید بر مبنای اون مسیر پرونده رو پیش ببره، هادی همچنان توی صورت جلساتش توی اداره آگاهی و دادسرا میگه شرب خمر رو قبول دارم هر کدوممون دو تا لیوان مشروب خوردیم ولی از ضرب و جرح اطلاعی ندارم من خودم انواع و اقسام بیماریها رو دارم یازده تا بیماری رو صورت جلسه میکنه.
یه استعلامی هم میشه ببین آیا سابقه کیفری داره هادی یا نداره که دو فقره خرید و فروش مواد البته خورد نه به صورت قاچاق و کلان و یه مزاحمت بانوان هم توی پروندش داره. اولیای دم هم که متعاقبا خواستن که قصاص صورت بگیره قتل، قتل عمد فرضش کردن و تقاضای قصاص کردن و چیزی که تو همین شکواییهها وجود داره تا تحقیقات بشه، یه روند رو بهتون بگم تا بریم وارد دادگاه بشیم و جلسات دادگاه و صدور رای.
صحبت سر این که یه ضربهای توی سر حسن میخوره احتمالا توسط هادی هم این اتفاق میفته تحقیقات حداقل این رو نشون میده و این آدم میره تو بستر بیماری هنوز پرونده قتل اتفاق نیوفتاده یعنی اصلا پروندهای تشکیل نشده است چون رفته بیمارستان.
پرونده همینجور معطل میماند تا اینکه حسن توی بیمارستان به دلیل حالا عفونت ریوی فوت میکنه تقریبا سه ماه حدودا از این ماجرا میگذره و بعد اینکه فوت میکنه تازه پرونده تشکیل میشه تحت عنوان قتل.
ما پرونده ضرب و جرح که نداریم، یه پرونده داریم تحت عنوان قتل، از زمان ضربه تا زمان فوت تقریبا سه ماه گذشته و بعد از این سه ماه تازه پرونده روندش رو شکل میده و تازه پزشکی قانونیها میان و یکی یکی اظهار نظر میکنن.
میگن که بله یه ضربهای تو سرش خورده عفونت ریوی کرده و مشکل قلبی سکته قلبی و حالا فوت و از این ماجراها. پس ما این مسیر رو داریم و بعد با این کیفیت حالا بررسی میشه که آیا هادی قاتل است یا نه که گفتیم پزشک قانونی میگه سی درصد هادی مقصره، این ماجرا با همه این کیفیتها هنوز هادی میگه نه من نزدم من نبودم دستم بود و از این صحبتها تا اینکه دادگاه جلساتش برگزار میشه.
یکی دو جلسه طول میکشه چون چند تا سوال از پزشکی قانونی داره تا یه سری ابهامات رو رفع بکنه چون گاها توی پروندههای قتل ما پزشک قانونی نظریهای اولیه میده یا حتی نظریه نهایی هم میده ولی ما توی دادگاه باز هم ایراد میکنیم که دقیقتر باید بررسی بشه.
مثلا فلان اثری که مثلا روی دستش بوده آیا موثر در قتل بوده فلان اثری که توی مثلا سرش خورده موثر بوده یا نه که ممکنه توی دادسرا اینها تحقیقات نشده باشه و دادگاه دوباره این موضوع رو مدنظر قرار میده ازش تحقیق میکنه.
تحقیقات و حکم دادگاه
دادگاه همین روندی که ما تعریف کردیم رو میپذیره میگه همه چی مطابقت داره هادی هم زده توی سر حسن چرا چون هم تو اظهارات اولیه خودش هم تو اظهارات شهود پرونده گفته که این به خواهرم فحش داد توهین کرد و خود متوفا زمانی که ما ازش بازجویی میکردیم و هنوز نمرده بود اومده بود گفته بود بله هادی احتمالا زده هادی آدم عصبانیه.
شهود هم که رفتن اونجا و دیدن که یه زیر سیگاری دستش و لباساش خونی میز و مبل و دیوارها هم خون پاشیده همه اینها نشون میده که خب هادی احتمالا درگیری اتفاق افتاده با حسن یه درگیری داشته و ناشی از این ماجرا با زیر سیگاری زده توی سرش البته زیر سیگاری هیچوقت توی پرونده پیدا نمیشه.
گفتیم دیگه پرونده قتل چند وقت بعد از این حادثه اصلا تشکیل شده توی دادسرا و این این زیر سیگاری معلوم نیست دادگاه هم اتفاقا میگه اینکه این زیر سیگاریه معلوم نیست نشون میده که هادی شیطنت کرده هادی قصد و سو نیتی داشته و این رو قایمش کرده بعدا هیچکس دیگه نتونسته پیداش بکنه.
دادگاه چند تا موضوع دیگه رو هم مطرح میکنه اولا اینکه هیچکی نگفته کس دیگهای غیر از هادی تواون حالا خونه بوده یا تو اون منطقه بوده پس معلوم که هادی این کار انجام داده و هیچ اثری از درگیری فیزیکی هم گزارش نشده اتفاقا این موید این که یه تنه به جون حسن افتاده و اصلا اون مرحوم فرصت نداشته کوچکترین ضربهای بهش وارد کنه.
و اصلا نفهمیده از کجا خورده این نشون میده اتفاقا حسن حالت عادی نداشته وقتی که چون داشته از ضربات متعدد جاهای مختلف میخورده و هیچ دفاعی هم از خود نتونسته بکنه.
از اون ورم هادی کاملا هوشیارانه اومده و این ضربات زده البته این رو یه ذره ما باهاش مشکل داریم دیگه چون از وقوع حادثه خیلی وقته گذشته و یه سری آثار مربوط به شرب خمر و غیره و غیره خیلی مشخص نیست توی پرونده حساب کنید پدر کلانتری میگیره به عنوان شرب خمر میبره و بعد چند ماه بعدش یک پرونده قتل اتفاق میفته خب این آثار این پرونده در اون پرونده خیلی محرض متاسفانه نیستش.
دادگاه واسه همین رفتار هادی رو آگاهانه میدونه میگه اینکه تو خونش مشروب داشته نگهداری میکرده خودش اقرار کرده اون روزم احتمالا دو تا پیک زده و میدونسته که این دوتا پیک تاثییری روش نمیذاره واسه همین با آگاهی کامل اقدامات بعدی خودش رو انجام داده گرچه پزشکان میگه بالای پنجاه میلی گرم بوده و از این صحبتها ولی آگاهانه این رفتار رو انجام داده.
و با این وضعیت به این علت که ضربه این آدم سی درصد تاثیر داشته در فوت این آدم و علت اصلی عفونت ریوی و اون مسایل بوده باید حتما رفتار مباشر جرم یعنی کسی که داره جرم قتل رو مثلا انجام میده مستقیم در اون آدم تاثیر داشته باشه در مقتول پرونده ولی در مورد پرونده ما یک چنین چیزی نیست.
واسه همین به نظر ما نمیشه بگیم که قتل، قتل عمده بلکه قتل یه جور شبه عمد محسوب میشه و رو همین حساب دادگاه قصاص رو نمیپذیره و تبرعه میکنه هادی رو در خصوص بحث قتل عمد ولی در خصوص قتل شبه عمد حکم میده به پرداخت یک فقره دیه کامل درسته سی درصد تاثیر داشته رفتارش ولی رفتار این آدم در نهایت از بین رفتن و هلاکت این آدم و از بین رفتن خونش شده.
واسه همین دادگاه میگه باید کل دیه رو هادی باید پرداخت بکنه طبیعتا اعتراض هم به این رای میشود و دیوان عالی کشور هم همین رو میپذیره پزشکی قانونی خیلی صراحت داره و میگه سی درصد مقصر نمیشه بیش از این محکومش کرد هادی رو.
نهایتا دیه توسط هادی هم پرداخت میشه آدم متمولیه و یه پیرمردی که بالاخره سن و سالی دارد مال و اموالی مایملکی و بدون وارث دیه رو هم پرداخت میکنه و بابتش به دلیل سن و سالی هم که داره زندان نمیره.
این قسمت هفتاد و هشت پادکست جنایی دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت و مدیریت پادکست جنایی دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود هفتاد و هشت
مستندات این اپیزود شامل دو عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی یا اعطای وکالت به وکلای پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
مشاوره های حقوقی به صورت تلفنی و حضوری میباشد.
درج دیدگاه