اپیزود هفتاد تجاوز نامعلوم
اپیزود هفتاد تجاوز نامعلوم: یه جسدی توی میدان مرکزی میوه تره بار کشف میشه ماموران کلانتری میرن اونجا برای بررسی و مشخص میشه جسد یه فرد ناشناسی حدودا سی ساله به صورت طاق باز روی زمین افتاده آثاری که وجود داره فرورفتگی چاقو توی قفسه سینه سمت چپه و به صورت کاملا برهنه و عریان روی زمین افتاده.
لباسهایی که احتمالا مربوط به متوفا هست چند متر پایینتر از جسد به صورت پراکنده افتاده تمام بدن مقتول خونآلوده، ولی اطراف جسد یا اطراف لباساش خونی وجود نداره این گزارش مامورین کلانتری از لحظه اومدن شون سر صحنه جرمن.
یه کیف جیبی قهوهای رنگ کنار لباسهای مقتوله و سه تا کارت شناسایی هم که مربوط به جلسه ورود به امتحان دبیرستانه وجود داره ولی عکسها با جسد مطابقت نداره با این گزارش بازپرس ویژه قتل میاد سر صحنه و تحقیقات پرونده شروع میشه سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری تهران هستم. قسمت هفتادم پادکست جنایی دادپویان رو میشنوید موضوع قتل و تجاوز.
توی صفحه اینستاگرام مون ما خیلی مطالب جذاب حقوقی رو گذاشتیم برای شما تا بتونید هم در مورد موضوعات حقوقی یه مطالبی رو به عنوان مطالب حقوقی در اختیار داشته باشید و شاید بتونه کمکتون بکنه در مورد مشکلاتی که هست در مورد حالا کلاهبرداری در مورد مسایل مربوط به خانواده یا هر چیز دیگهای.
تو اینستاگرام ما رو دنبال کنید فکر میکنم که بتونیم ویدیوهای خیلی جذابی رو برای شما اونجا داشته باشیم از لحظه گوش دادنتون به پادکست برای ما ویدیو بفرستید یا اینکه تو اینستاگرام استوری بگذارید ما رو منشن کنید تا ما هم بتونیم اونجا مخاطبانمون رو بهتر بشناسیم.
توی صفحه اینستاگرام مون شما میتونید با وکلای موسسه حقوقی دادپویان آشنا بشید و تخصصهای مربوط به اونها و حالا موضوعاتی که وکلای ما به صورت تخصصی دارن پیگیری میکنن رو اونجا ببینید و احتمالا به درد هممون بخوره مطالب حقوقی که اونجا گذاشته میشه توی پروندهای که تشکیل میشه تحت عنوان قتل عمد چون ضربه با چاقو به قفسه سینه اتفاق افتاده.
از چند نفر که از دوستان مقتول هستش تحقیقات میشه یه نفر به نام فرهادو محمد میگن که بله مقتول پرونده یعنی مجتبی معروف به چارلی اهل کرمانشاه و توی میدون میوه تره بار هم اینجا کار میکنه کارگری میکنه شیش ساله اینجا قبلا تو نونوایی کار میکرده و یه سری موضوعات اینجوری. جهت مشاوره حقوقی فوری با وکیل قتل میتوانید با وکیل آنلاین در ارتباط باشید.
از دو نفر دیگه هم که پدر مقتول اونا رو معرفی میکنه و میگه من مظنونم به اونها تحقیقات میشه از یه نفر به مهدی و مجتبی میگن که ما یک ماهی هست که مقتول رو میشناسیم ولی اطلاعی از درگیری مقتول با شخص یا اشخاصی که حالا ممکنه به قول معروف مشکوک باشند نداریم.
فقط میدونم که یه نفر به نام حامد به من گفتش که ساعت یازده مجتبی یعنی مقتول پرونده ما با یه نفر داخل میدان میوه تره بار بوده احتمال میدم که حامد اون قاتل رو بشناسه. یه چند نفر دیگه هم ازشون تحقیق میشه ولی حرف درست درمونی نمیزنن.
مرتضی یکی دیگه از شواهد و گواهان پرونده ما، میگه که دیروز با سه نفر اینها رفتن داخل میدون میوه ترهبار و میدونم که یه درگیری لفظی داشتند چاقو هم همراهشون بودش، مجتبی چاقو ر از توی هندونههای حجره برداشت و رفت. ولی از اینکه قاتل کی بوده مثلا چه اتفاقی افتاده من اطلاعی ندارم این معاینه محل اتفاق میفته بررسی میشه و میرن صحنه رو میبینن میبینن که بله یه چاقوی کوچیک یه ذره هم خون آلوده با تیغه فلزی و این داستانها نزدیک جسد وجود داره.
تلاش برای دستگیری قاتل
پزشکی قانونی بررسی میکنه میگه احتمال اینکه قتل با این چاقو اتفاق افتاده باشه بعیده تلاش برای دستگیری قاتل و حالا آلت قتاله و اینها انجام میشه یه کارت شناسایی گفتیم که وجود داشت به نام شخصی به نام داریوش میرن بررسی میکنن میفهمن که بله توی دبیرستان داره درس میخونه و صبح روز دوشنبه امتحان داره به صورت نامحسوس میرن اونجا و توی مدرسه دستگیرش میکنن داریوش همون اول ماجرا اعتراف و اقرار میکنه به موضوع قتل.
میفرستن پزشکی قانونی بررسی میشه میبینن توی بدنش یه سری آثار و جراحات وجود داره میگه که من اسمم داریوش و اهل زنجانم و غیره و غیره مجتبی رو هم چند وقته میبینم توی یه پارکی میرم اونجا مجتبی اونجا یه مدتی گذشته از این ماجرا و تقریبا ما یه ذره صمیمیتر شدیم همش ادعای لات بازی میکرد مجتبی تا اینکه یه شبی ما با یکی از دوستامون به اسم جلال رفتیم اونجا یه چیز مشروب اونجا دستشون بود و شروع کردن به خوردن به من هم تعارف زدن ولی من گفتم نمیخورم.
اون شخصی که باهامون بود یه نفر بود به نام امید اونم نخورد امیدم پاشد رفت از پای بساطی که بودیم مجتبی اصرار و اصرار که تو باید از این مشروب من بخوری، خلاصه مشروب رو خوردیم و امید و مجتبی نشستن یه ذره با همدیگه حشیش کشیدن یک ذره دعواشون هم شد و امید رفت و برگشت و غیره این داستانها و با همدیگه شروع کردن به حشیش کشیدن ولی من نکشیدم بعد که مشروب خوردن و هشیش کشیدنشون تموم شد مجتبی دست منو گرفت گفتش که پاشو بریم امیدم خداحافظی کرد ساعت نه شب بود حدودا و رفت.
مجتبی منو برداشت بردش گفت بریم یه دوری بزنم رفتیم سمت میدون میوه تره بار گفت بیا بریم یه تیکه حشیش دارم باهم دیگه بکشیم رفتیم سمت میدون تره بار هنوز به اونجا نرسیده بودیم که گفتش که همین جا وایستیم من گفتم نه من دیرم شده باید برم خونه عمم گفتش که نه واستا اینجا کارت دارم یه جایی بود تنگ و تاریک نشستیم و شروع کرد حشیش کشیدن به من گفت بیا که من گفتم نمیام گفت بیا یه حالی با هم دیگه بکنیم اونجا بود که من تازه فهمیدم چی میخواد بگه با من چی کار داره.
من بهش گفتم نه من این کاره نیستم خواستم فرار کنم دستم گرفت منو خوابوند روی زمین دستش گذاشت روی گلوی من گفت میکشمت به خدا میکشمت من قبلا تو کاپشن یه چاقوی آشپزخانه دیده بودم حرفش رو باور کرده بودم میدونستم که یه بلایی سر من میاره خیلی ترسیده بودم خواستم مانع این کارش بشم اما چاقوی کوچیک که توی جیبش بود درآورد و گذاشت رو گردنم چند تا ضربه هم به دست من زد که به بازپرس هم نشون دادم که کاملا اینجا آثار چاقو روی دستم هست من به زور به پشت برگردند شلوار من درآورد من از ترس دهنم خشک شده بود.
ولی داد میزدم فریاد میزد و کمک میخواستم دهن من گرفت نفسم تنگ شده بود بهش گفتم دست بکش از این کارایی که میکنی گوش نمیکرد ساعت نه یا ده شب شروع کرد به من تجاوز کردن هر جوری که بود به من تجاوز کرد من گفتم فقط بزار من برم دست از سر من بردار مطمئن بودم که من با اون چاقوی آشپزخونه که داره میزنه و میکشه بهش گفتم دستشویی دارم اصرار و خواهش کردم حداقل بذار برم کارم رو بکنم بهم اجازه داد رفتم دستشویی برگشتم یاد چاقویی که توی جیب داشتم افتادم تو دستشویی گشتم ولی پیداش نکردم.
روی زمین و نگاه کردم دیدم بله چاقو اونجا افتاده دوباره درخواست کمک کردم دوباره من به زور روی زمین خوابوند و بهم تجاوز کرد به مجتبی گفتم این کارو نکن اما گفت تو کاری نداشته باش حدود چهل و پنج دقیقهای در حال درد کشیدن بودم و با همدیگه درگیر بودیم منتظر یک موقعیت مناسب بودم به من گفت کمی آب دهنت بریز روی آلت تناسلی من تو همین حین من برگشتم و با چاقو محکم فرو کردم توی سینش.
از روی زمین بلند شدم و فرار کردم من قصد کشتنش رو نداشتم داریوش این اظهارات هم توی اداره آگاهی هم توی بازپرسی عینا تکرار میکنه عین همه اظهاراتش همین است و تقریبا چیز خیلی متفاوت از این نیستش. میره پزشکی قانونی بررسی بشه ببینن آیا بهش تجاوز شده، نشده چه آثاری تو بدنش وجود داره و خب این یه مدت زمانی طولانی میبره و اینکه آثاری که روی بدنشه به عنوان حالا ضربه چاقو یا خودش زده یعنی خودزنی یا دیگر زنی و غیره و اینکه اون آلت قتالهای که ما نمیدونیم کشف بشه.
مادر متهم میاد اداره آگاهی یه چاقو تاشو دسته قهوهای کائوچویی میاره که میگه آقا الت قتاله اینه، متهم پرونده ما یعنی داریوش بعد از اینکه قتل رو انجام داده آورده خونه و اینو شسته و توی منزل گذاشته بود منم اومدم تحویل اداره آگاهی بدم صورت جلسه تحویل آلت قتاله از طرف مادر داریوش به اداره آگاهی هم توی پرونده گذاشته میشه.
داریوشم میبینه این چاقو رو میگه بله چاقو مربوط به خودمه با همین چاقو مجتبی رو به قتل رسوندم پرونده تقریبا تحقیقاتش توی آگاهی تموم شده هست شکایت پرونده هم شکایت قتل عمده و اولیای دم هم تقاضای قصاص کردن سوابق کیفری مقتول یعنی مجتبی بررسی میشه ببین دو طرف آیا اصلا سوابقی دارن نسبت به درگیری نسبت به قتل نسبت به تجاوز یا نه؟
مقتول پرونده دو فقره سرقت داره توی اداره آگاهی میره تشخیص هویت تشخیص هویت اعلام میکنه که آیا سوابقی وجود داره یا نه و میگن دو فقره سرقت داره قرار مجرمیت یا همون جلب به دادرسی البته صادر میشه برای داریوش تحت عنوان قتل عمد. دفاع متهم چیه دفاع متهم اینه که دفاع مشروع بوده داشته به من تجاوز میکرده و من هم از خودم دفاع کردم بازپرس پرونده نمیپذیره به عنوان دفاع مشروع میگه قتل، قتل عمد و قراره جلب به دادرسی صادر میکنه.
و پرونده میره دست دادستان یا دادیار اظهار نظر البته اونجا میگه که نه به نظر ما دفاع مشروع هستش بازپرس پرونده نظر من اینه این اختلافی که بین بازپرس و حالا داستان اتفاق میفته پرونده رو باید بفرستن دادگاه و دادگاه در مورد این اختلاف تعیین تکلیف کنند پرونده میره دادگاه و دادگاه هم نظرش اینه که اولا من صلاحیت رسیدگی ندارم به این علت که باید به پرونده در دادگاه اطفال رسیدگی بشه چون سن داریوش شونزده سال هستش.
پرونده به دادگاه اطفال میره و دادگاه اطفال در موردش اظهار نظر میکنه توی این اختلاف دادگاه باید یه نظر بازپرس بپذیره که قتل عمد است و یا نظر داستان رو بپذیره که مثلا بگه که این دفاع مشروع و تبریه ولی نظر بازپرس پرونده مورد تایید قرار میگیره و تحت عنوان قتل عمد پرونده به دادگاه ارسال میشه.
مادر داریوش توی اظهاراتش میاد تو همین و بین یه سری صورت جلسه میشه و یه نامهای مینویسه و به دادگاه اعلام میکنه میگه که اون روز از جلسه امتحان اومد خونه که یه ذره استراحت کنن داریوش ساعت هشت شب بود من گفتم برو دنبال عمت تنهاست برو وردار بیار خونه ما خیلی دیر کرد عصبی شدم نگران شدم نمیدونم چه اتفاقی افتاده ساعت نه و نیم شب زنگ زدم صابخونه عمه داروش و گفتم که داریوش اینجا نیومده گفتن نه نیومده خیلی عصبی بودم رفتم توی کوچه منتظرش وایسادم نه و سی و پنج دقیقه بود دیدم از سر کوچه داره میاد خیالم راحت شد.
وقتی به من رسید گفت مامانجون من یه اتفاقی برام افتاده فقط نترسی من دعوا کردم زود بریم خونه اومدیم توی خونه من یه لیوان آب بهش دادم به شدت عرق کرده بود لباساش کثیف و خاکی بود گردنش با یه نفر انگار با پنجه فشرده بود قرمز شده بود دستاشم خط چاقو بود من شوکه شده بودم خواستم سرزنشش کنم ولی جرات نکردم انقدر خودش تپش قلب داشت و عصبی بود ولش کردم گفتم ولش کن حالا میخوابه فردا صبح حالش جا میاد گفتش که مامان من کارتم رو جا گذاشتم.
کارت ورود به همون آزمون دبیرستانش گفتم بریم دبیرستان پیداش میکنیم با هم رفتیم دم دبیرستان ولی تعطیل بود هیچکی هم نبود برگشتم خونه دل درد و حالت تهوع داشت بردمش درمونگاه و چون نه شام خورده بود نه صبحونه تو همون درمونگاه تا صبح نگهش داشتیم. این اظهاراتی که مادر داریوش میکنه و میرن درمونگاه هم بررسی میکنن میبینن بله درسته اومده درمانگاه اون شب و حرفایی که مادرش زده رو تایید میکنه.
رسیدگی پرونده قتل در دادگاه
پرونده اومده توی دادگاه با کیفیتی که براتون تعریف کردم اقرارهایی که گفته شده و شواهدی که وجود داره تحت عنوان قتل عمد و دفاع مشروع هم پذیرفته نشده دادگاه شروع میکنه به تشکیل جلسات دادرسی یه چند تا جلسه طول میکشه به این علت که برخی قضات نظرشون چیز دیگریست برخی نظرشون متفاوته بعضیها میگن که دفاع مشروع اتفاق افتاده بعضیها مخالفند با این نظر.
یه موضوعی که تو پرونده هست اینه که پزشکی قانونی آثار دخول رو ثابت نمیکنه میگن من آثار دخول رو نمیبینم البته یه انقولتی میاره یه ایرادی میاره میگه که اولا اگه زمان گذشته باشه ما نمیتونیم کشف کنیم اگر مثلا از مواد لزش کننده استفاده کرده باشند باز هم نمیتونیم کشف کنیم که واقعا دخول بوده است یا نبوده است.
دادگاه هم توی رای اش به این موضوع توجه میکنه میگه که نظر من چیه نظر من دادگاه اینه که رای نهایی رو دارم براتون میگم توی دادگاه کیفری یک میگه که درسته که آثار دخول وجود نداره ولی خب از ماجرا زمانی که رفت پزشکی قانونی سه روز از قتل گذشته و واسه همین طبیعتا ممکنه آثار دخول وجود نداشته باشه متهم اقرار کرده صحنه بازسازی قتل هم نشون میده که قتل توسط همین آدم اتفاق افتاده.
یه گمانهزنیهایی هم توی پرونده البته شده بود اینم بگم بهتون که گفتن که چون لخت بوده مقتول پرونده لباسشم جای دیگهای بوده گفتن جای دیگهای قتل اتفاق افتاده و بعد کشوندنش آوردنش اینجا چون اطراف جسد ما هیچ آثار خونی نداریم لباسها هم که فاصله داره لباسها هم خونی نیستش لباس خود متهم پرونده هم خونی نیستش در صورتی که خودش داره میگه که من خوابیده بودم زیرش بودم و با چاقو محکم زدم وسط سینه اش.
یکی از قضات پرونده حرف جالبی میزنه میگه که میگه چهل و پنج دقیقه ما درگیری داریم طبق اقراری که خود متهم پرونده کرده بعد از چهل و پنج دقیقه حالا تجاوز اون رابطه اون تنش بینشون قاعدتا ضربان خون انقدر بالا میره فشار خون انقدر بالا میره که اگر شما با چاقو بزنید و رگی پاره بشه تمام حالا فشار خون انقدر زیاده که ممکنه بدنتو لباس تمام اون اطراف رو پر خون بکنه پس چرا ما هیچ آثار خونی اون اطراف نمیبینیم همین نشون میده که پس اصلا دروغ داره میگه متهم پرونده اصلا یک چنین اتفاقی حاصل نشده اصلا.
ولی حالا اکثریت قضات دادگاه کیفری یک نظرشون این نیستش این رو خیلی بهش توجه نمیکنن آثار دخول رو هم که گفتیم دیگه میگن که آقا چون زمان گذشته طبیعتا ممکنه قابل کشف نباشه دادگاه نظرش اینه که اقرارهایی متهم پرونده کرده با اوضاع و احوال پرونده همخونی داره بررسی هم که کردن سوابق دو طرف رو دیدن که متهم پرونده که اصلا سابقه نداره حتی یه گزارشی محلی هم وجود داره توی پرونده که همسایهها اومدن گفتن که وضعیت اخلاقی متهم خیلی خوب بود یه پسر ساکت سر به زیر کاری به کار کسی نداشته فرد درس خونی بوده هیچکس از بدی یاد نکرده.
متهم خانواده از نظر اخلاقی آدمهای موجهی بودن ولی از اونور میبینیم که مقتول پرونده ما یه آدم سابقهدار خلافکار که به سرقت هم چندین بار محکوم شده به مجازات سرقت و همه اینها نشون میده که قصد اغفال و فریب متهم پرونده رو داشته که برش داره بیارتش توی یه باغی یه جاهایی یه جای خلوتی خصوصا اینکه توی تحقیقات محلی میگن اون نقطهای که حالا این قتل اتفاق افتاده یه محل خیلی خلوتیه پشت یه سری درخت هاست که خیلی دید نداره ساعت نه ده شبه و نه و ده شب هم خب میدون میوه تره بار کاملا خالیه.
و تقریبا دوازده شب به بعد که حالا کامیونها و نمیدونم وانتها و اینها میان و بار میارن یا بار میبرن و تو اون ساعت شب یه ساعت کاملا خلوتیه و این نشون میده که قشنگ با سو نیت و با برنامهریزی مقتول پرونده متهم رو میاره تا اینکه بهش تجاوز کنه این هم که کاملا برهنه بوده همین نشون میده جراحتهایی که تو بدن متهم هم هست همین رو داره نشون میده این درگیری که اتفاق افتاده یه سری درگیریها همخونی نداره ولی کلیت این آثار و جراحتهای که روی بدنشه نشون میده که با همدیگه درگیری داشتن.
خصوصا اون کبودی که روی گردنش هست و نشون میده که با دست گردن این رو گرفته در خصوص بحث لواط ما حالا توی پرونده مشکل داریم که دادگاه میپذیره میگه که آثار قابل تشخیص نیست وگرنه احتمالا لواط اتفاق افتاده شاید خودش نگفته که مثلا دخولی که اتفاق افتاد مثلا طرف ارضا شد و آثار منی وجود داره هیچ جا هم به چنین چیزی اقرار نکرده فقط گفت به من تجاوز کرد واسه همین وقتی پزشک قانونی گفته ما بررسی کردیم آثار منی ندیدیم این نشون از این نیست که تجاوزی صورت نگرفته.
هیچ جا ما اصلا اقراری نداریم برای اینکه ارضایی صورت گرفته واسه همین دادگاه این موضوع رو میپذیره و میگه داریوش مورد تجاوز قرار گرفته و برای دفاع از خودش این کار رو انجام داده. قتل ناشی از دفاع مشروعه دادگاه به یه سری از آرا فقها و قوانینی که حالا وجود داره در مورد بحث دفاع مشروع استناد میکنن و میگن در مورد دفاع مشروع خون کسی که حالا بهش تعرض شده و جرم علیه اش اتفاق افتاده و اینجا یعنی مجتبایی که به قتل رسیده خونش هدره مباحه.
و در مورد موضوع ما هم همینجوره یه سری شرایط داره دفاع مشروع اینکه نباید طرف بتونه مثلا بره به پلیس بگه که تو اون شرایط تاریک شب دور از وجود مردم نمیدونم این داستانها طرف اصلا نمیتونسته بره و به پلیس بگه ثانیا زورش نرسه بارها هم خود متهم پرونده گفته من زورم بهش نمیرسید میخواستم فرار کنم و این که ما میبینیم یه ضربه زده و در رفته اینجوری نبود که طرف رو سلاخی کنه معلومه که بهش داشته فشار میومده داشته واقعا بهش تعرض میشده این هم برای اینکه یه جوری بتونه فرار کنه از اون موقعیت با چاقو میزنه و این موضوع مصداق بارز دفاع مشروعه واسه همین دادگاه با توجه به موضوع دفاع مشروع داریوش تبرعه میکنه و میگه که نه قصاص بشه و نه دیهای به خانواده مقتول تعلق میگیره.
برخی قضات هستن البته نظرشون تو این پرونده معارضه و توی صفحات متعدد پرونده توضیحاتشون رو دادن و گفتن که نه اصلا ما بحث تجاوز رو نداریم کی گفته تجاوز شده جز اظهارات خود متهم پرونده ما نه نظریه پزشکی قانونی درست درمانی داریم که نشون بده تجاوزی صورت گرفته ثانیا اینکه مقتول پرونده ما یعنی مجتبی که درسته سابقه کیفری داره آدم خلافکاریه سابقه رابطه نامشروع تجاوز لواط یا این چیزها رو که نداره که ما بگیم این سابقه اش این بوده و میبرده و بچه ها رو ر اغفال میکرده و بهشون تعرض میکرده.
چنین چیزی وجود نداره بعد ما آثار خونی نداریم که نشون بده که مثلا قتل در همون محل حادثه اتفاق افتاده چون نظر خیلی از قضات و علت این که این پرونده یه ذره طولانی شد توی مرحله دادگاه این بود که از یه جایی کشوندنش بردنش یه جای دیگه یک گمانهزنیهای اینجوری بود ولی خب رای اصلی دادگاه نظرش این نیست.
ولی برخی قضات کاملا به این مسئله تصریح کردن اصرار کردن که آقا تو اون محل ما اصلا خون نمیبینیم نه اطراف جسد نه روی جسد نه روی لباسهای متهم پرونده که خودش ادعا میکنه میگه من زیر خوابیده بودم پس وقتی با چاقو مستقیم میزنه توی قفسه سینه قاعدتا باید خون بریزه روی بدن این آدم و از این موضوعات چون این موارد وجود نداره پس اصلا شما نمیتونی به دفاع مشروع استناد بکنید و قطعا این قتل یا قتل عمد و قصاص باید اتفاق بیفته ولی رای دادگاه برائت متهم هستش.
اعتراض به رای و محکومیت به قتل شبه عمد
به این رای البته اعتراض میشه و پرونده میره دیوان عالی کشور نظر دیوان چیز دیگهایه میگه که دفاع مشروع زمانی که نتونی فرار کنی یه جا گفته شما رفتی دستشویی برگشتی و بعد داشت همچنان بهت تجاوز میکرد خب تو این فاصله که تو میرفتی دستشویی و میتونستی فرار بکنی پس تو یه شرایط فرار داشتی نمیتونی استناد بکنی بگی من تحت فشار بودم داشت به من تعرض میشد و غیره و غیره واسه همین به نظر ما دفاع اصلا جای بحث و محل ایراده به قول دیوان.
پرونده رو میفرستن شعبه هم عرض تا شعبه هم عرض در مورد این موضوع اظهار نظر بکنه نظر شعبه هم عرض چیه به این استدلالی که قضات حالا اقلیت توی دادگاه اولیه مطرح کردن استناد میکنه و میگه که به نظر من رای دادگاه اولیه غلطه برائت نیست که بگیم قتلی اتفاق افتاده به معنای حالا خواسته حقوقی خودش یه قتل عمد هست ولی تبرئه میشود و دفاع مشروع رو کامل بپذیره میگه نه من نمیپذیرم حالا یه نکتهای اینجا وجود داره اینه که تو این پرونده متهم پرونده بعد از اینکه حالا میاد بیرون و تبرئه صادر میشه براش میاد بیرون و دیگه پیداش نمیشه توی جلسات دادگاه نمیاد همین شعبات هم عرض و وکیل تسخیری پرونده رو رسیدگی میکنه و رای دادگاهی که میاد رای غیابیه.
دادگاه هم عرض چی میگه در مورد این موضوع میگه که به نظر ما دفاع مشروع نیست طبق اظهارات خودش میتونست فرار بکنه ولی فرار نکرده و این اصلا همخونی نداره با موضوع دفاع مشروع. و بحث تجاوز هم که یه احتمال درسته احتمال قوی میتونه باشه ولی باز هم یه احتماله و به نظر ما به قول خودشون مقرون به واقع نیست یعنی خیلی واقعیت نداره این چیز ما نمیتونیم بپذیریم.
واسه همین با توجه حالا یک سری موارد شرعی که حالا وجود داره در مورد بحث قتل و اینکه شبهه وجود داره در مورد این قتل قتل عمد است یا نه دادگاه میگه به نظر من قتل قتل شبه عمد. قتل عمد رو برائت اعلام میکنه ولی قتل رو قتل شبه عمد اعلام میکنه و داریوش رو محکوم میکنه به بحث پرداخت یک فقره دیه. پرونده دیگه حالا اعتراضی نمیشه و با همین کیفیت به اجرای احکام میره و پدر داریوش تو این پرونده میاد و دیه رو پرداخت میکنه.
و خوب سن داریوش سن کمیه، نوجوونی که حالا درگیر مدرسه و اینهاست مدرسه رو هم از دست میده مدت خیلی طولانی و پدرش میاد و دیه رو پرداخت میکنه و پرونده با پرداخت دیه مختومه میشه. توی خیلی از پروندههای خصوصا جنایی خب اختلاف نظرهای حقوقی وجود داره بین وکلا و قضات و حقوقیها و شما هم قاعدتا نظرات شما فکر میکنم که بعضی موقعها خیلی درست و صحیح که توی کامنتها ما میبینیم شما نظراتتون رو در مورد پروندهها اعلام بکنید.
توی اینستاگرام و یوتیوب ما رو دنبال کنید که اونجا هم ما هر مطلبی که به درد شما بخوره و کمک کنه به شما اونجا ارایه میدیم فکر میکنم که اونجا هم ما میتونیم با شما در تعامل باشیم و اطلاعات بهتری رو ما به شما بدیم و شما هم با دنبال کردن ما ما رو بیشتر حمایت کنید تا ما هم با قدرت بیشتری بتونیم همین مسیر رو ادامه بدیم.
این قسمت هفتاد پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود هفتاد
مستندات این اپیزود شامل دو عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی یا اعطای وکالت به وکلای پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
مشاوره های حقوقی به صورت تلفنی و حضوری میباشد.
درج دیدگاه