اپیزود چهل و دو تردید
اپیزود چهل و دو تردید: دادگاه وقتی تنفس داد از جلسه رسیدگی اومدم بیرون و نشستم جلوی مادر آرزو، داشت داد و بیداد میکرد نامه پزشکی قانونی که گذاشتم جلوش صداشو آورد پایین شوکه شده بود، اونجا بود که تونستم با مادر آرزو صحبت کنم. گفتم که ماجرا از این قراره بریم دفتر بشینیم صحبت کنیم درمورد موضوع تا هم پرونده راحتتر پیش بره و هم تو و دخترت رو بشناسیم. سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری تهران هستم. بهمن ماه هزار چهارصد و دو و شما قسمت چهل و دوم پادکست دادویان میشنوید.
آخر ساله و ما قراره که برای سال آینده خرداد هزار و چهارصد و سه یعنی قسمت پنجاهم پادکست دادپویان، به صورت زنده این قسمت رو اجرا کنیم توی سایتمون اطلاعاتش رو زدیم و میتونید اونجا برید و اطلاعات و زمان و مکانش رو دقیق ببینید. قسمت پنجاهم، ما موضوعی رو مطرح میکنیم که بسیار جذاب خواهد بود و اطلاعات پرونده، صدا تصویر دادنامه و هر چیزی که باشه رو اون جا میتونید به صورت زنده ببینید و از وکلای دادویان هم سوالای اگر دارید بپرسید، سعی میکنیم تو قسمت پنجاهم پادکست دادویان یکی از جذابترین پروندههای موسسه رو با شما در میون بگذاریم و روایت کنیم.
بریم و وارد قسمت چهل و دوم پادکست دادپویان بشیم موضوع جزء جرایم جنسی هستش تجاوز به عنف و زنا که حتما برای بچه ها شما شنیدنی نیست. آرزو توی اظهاراتش توی دادگاه میگه که من رفتم کافه، یه نفر به نام رامین و آتنا با محمد اومده بودن کافه، داستان هم از این قرار بود که رامین گفته بود که به دوست دخترش آتنا گفته بود که، من دوستم محمد میارم توام آرزو رو بیار که اونجا این دوتا رو با هم آشنا بکنیم و اینها باهمدیگه رفیق بشن.
برای مشاور حقوقی می توانید با وکیل رابطه نامشروع در تماس باشید.
آشنایی دو جوان
محمد بیست و پنج سالشه و آرزو بیست و سه سال، محمد و آرزو اون روز توی کافه همدیگه رو میبینن و از هم خوششون میاد، با همدیگه صحبت میکنن شماره رد و بدل میکنن و بعد از اینکه از کافه میرن شروع میکنن با همدیگه چت کردن، محمد میگه که من از تو خوشم میاد آرزو، و پیامکایی که بینشون وجود داره یه رابطه، حالا عاشقانه یا هر چیز دیگهای بگیم وجود داره فرداش هم با هم میرن باشگاه انقلاب و کافه میشینن با هم صحبت میکنن و روزشون رو میگذرونن.
پیامکها پیامکایی نشون میده که این دو تا خیلی قصد ندارند که مثل خیلی از روابط بیان با هم یه رابطه جنسی داشته باشن و برن، صحبت از کارشون میکنن زندگیشون میکنن این که محمد میگه من توی بانک کار میکنم آرزو میگه من دارم درس میخونم و از این صحبتا، چند روز میگذره از این ماجرا و با همدیگه دوباره قرار میزارن آرزو میگه من دارم میرم آرایشگاه و کار دارم اونجا بعدش تو بیا دنبال بریم یه دوری بزنیم.
تقریبا چهل دقیقه بعد محمد زنگ میزنه به آرزو و میگه کجایی میگه من کارم تموم پاشو بیا آرایشگاه با همدیگه بریم، محمد آرزو رو سوار میکنه و میگه که ببین دوست من و دوست دخترش توی لواسون یه کافه دارن یه خونه دارن بریم شب اونجا باشیم. آرزو هم میگه باشه بریم میرن لواسون و یه دو ساعتی تقریبا توی کافه هستن و بعدم میرن سمت ویلای رفیق محمد.
آرزو توی ماشین و حتی توی چتی قبلیشم به محمد بارها و بارها تاکید کرده گفته ببین من دخترم باکره ام با کسی نخوابیدم خیلی این موضوع برام مهمه خلاصه آرزو و محمد میرن سمت ویلا توی لواسون توی لواسون دو تا از دوستای محمدم هستن با دوست دختراشون دور هم جمع میشن و آرزو توی اظهاراتش توی دادگاه میگه به من اصرار کردن دو تا استکان هم بخور حالت خوب میشه.
آرزو میگه اول من یه ذره سعی کردم که مثلا مقاومت کنم بعدم خوردم و شروع کردیم رقصیدن یه یه ساعتی از این ماجرا گذشت و من دیگه نفهمیدم چی شد انگار قرص ریخته بودن توی مشروب من، کامل بیهوش شدم تقریبا چهل دقیقه بعد چشم باز کردم و دیدم داره از پاهام خون میاد محمد لخت کنارم بود رفتم لباسام پوشیدم خودم شستم و به محمد گفت محمد پاشو بریم خونه.
با محمد اومدیم سمت خونه توی راهم خیلی گیج بودم وقتی هم رفتم خونه حالم خیلی بد بود و هی بالا میآوردم قاضی پرونده اینجا میگه که با دو تا استکان که کسی اینقد بالا نمیره بیهوش بشه بالا بیاره و از این صحبتا قاضی پرونده میگه رفتی دیدی مجانی افتادی به خوردن محمد نصفه شب پیام میده به ارزو و میگه که ببین، من نمیتونم با تو رابطه داشته باشم نه با تو و نه با هیچ کس دیگهای اصلا به کسی نمیتونم حس داشته باشم من باهات خوابیده بودم ببینم میتونم باهات باشم یا نه که دیدم نمیتونم.
یه سری چت ها هم توی پرونده هست که بین این دوتاست و آرزو توی پیامها گفته که ببین این دستمال خونی میبینی به خاطر تو، من تا حالا با کسی رابطه نداشتم محمد توی چتاش میگه که نه من اصلا از پشت با تو رابطه داشتم از جلو نبودش فقط یه بارم این اتفاق افتاده چیزی نشده بینمون که، اظهارات محمد توی دادگاه هم همینه میگه که رابطمون از پشت بود فقط یه بار بود هیچ دوخولی انجام نمیشه بعدم میگه ارضا که شدم مایع منی و ریختن روی باسنش.
محمد میگه اصلا آرزو دختر نبود این حرفا رو میزنم چون عین اظهاراتش توی دادگاه و میگه که حتی من دست زدم به واژنش دیدم که باکره نیست، حالا این که چجوری تشخیص داده رو نمیدونم. محمد توی اظهاراتش توی دادگاه که هم نوشته این رو و هم اونجا شفاهی مطرح میکنه میگه که خود آرزو به من گفتش که من یه سال با کسی رابطه نداشتم ولی قبلش رابطه داشتم پس باکره نبوده.
محمد اظهاراتش رو توی دادگاه عین چتایی که وجود داره تعریف میکنه و میگه خودم بهش پیام دادم گفتم ما به درد هم نمیخوریم یه حرف دیگه هم محمد توی پرونده میزنه میگه آرزو توی رابطه جنسی خیلی حرفهای بود و معلوم بود که قبلا رابطههای زیادی داشته من شاید اولین بار بود رابطه داشتم چون این کاره نبودم خیلی البته محمد معلوم نیست اینجا راست بگه یا دروغ ولی میگه که آرزو خیلی حرفهای بود.
محمد تو اظهاراتش تعریف میکنه میگه که ما وقتی رفتیم اونجا من بهش گفتم بیا صیغه بخونیم آرزو گفت نه من هیچ اعتقادی ندارم خود آرزو اصلا مشروب خورد و خودش اومد مشروب و ریخت و با همدیگه مشروب خوردیم با رفیقامون، آرزو داره دروغ میگه که ما بهش مشروب داریم و بعد هم اون بیهوش شد مست شد یا هر چیز دیگهای و من بهش تجاوز کردم اینا همش دروغه.
حتی بعد اینکه ما رفتیم خونه و یه روز گذشته بود به من گفتش که ازت میرم عریضه نویسی آنلاین میکنم یا باید به من پول بدی یا اینکه میرم دادگاه شکایت میکنم قاضی از آرزو میپرسه که مشخصات بدن محمد و بگو که میگه نمیدونم محمد بلند میشه میگه آقای قاضی من اصلا آرزو رو یه جای دیگهای غیر از خونش پیاده کردم شاید جای دیگه این اتفاق افتاده باشه به من ربطی نداره این ماجرا.
قرار وثیقه برای متهم
جلسه رسیدگی که تموم میشه قاضی یک میلیارد تومان وثیقه برای محمد صادر میکنه قرار وثیقه رو اجرا میکنن و پرونده تحقیقاتش ادامه پیدا میکنه چیزی که توی پرونده باید باشه تو این پروندهها بحث گزارش پزشکی قانونی چند مدل پزشکی قانونی جواب میده در مورد موضوعات مختلف ولی چیزی که وجود داره اینه که اسید فسفتاژ مثبته یعنی اینکه یه رابطه جنسی وجود داره مایع منی توی واژن وجود داره پزشکی قانونی رابطه جنسی رو تایید میکنه و میگه پرده بکارت هم از بین رفته و برای همین رابطه هم هست یعنی قبلا نبوده ولی در مقعدش میگه هیچ آثاری از منی وجود نداره.
در شرت زنونه آرزو هم میگه آثاری از منی وجود داره و اون رو هم مثبت اعلام میکنه تو گزارش پزشکی قانونی چندتا موضوع دیگه هم هست که خیلی عجیبه یکی این که میگه توی مقعدش گشاد شدگی وجود داره یعنی احتمالا با افراد دیگهای هم از پشت رابطه داشته البته نظریه پزشکی قانونی چند تا موضوع مطرح میکنه این که میگه این گشاد شدگی یا ما بهش میگیم دیلاته شدن میتونه ناشی از مثلا یبوست باشه حتی یا استفاده یک وسیله خارجی و یا رابطه با افراد دیگه یه موضوع عجیب دیگه هم توی پرونده پزشکی قانونی هست.
این که میگه روی شرت زنونه آرزو دی ان ای دو نفر وجود داره یعنی این که احتمال داره آرزو با یه شخص دیگهای هم رابطه داشته باشه ما توی دفاعیمون توی دادگاه این موضوع رو مطرح میکنیم میگیم که آرزو با آگاهی کامل و با اراده خودش پاشده رفته اونجا رابطه، رابطه دوستانه ای بوده، اینجوری نبوده که یه محل عمومی باشه و برن و بهش تجاوز بکنن نه، یه جای خصوصی بوده دخترا و زنها اگر آشنا نباشن به جایی نمیرن همینجوری ما از بچگی به هممون و یاد دادن که مواظب باشیم و مست با یه پسر یا با یه دختر غریبه جایی نریم.
هممون اینو میدونیم اظهارات آرزو توی دادگاه خیلی متعارضه، یه جایی میگه که محمد به سمت من اومد و به زور به من تجاوز کرد یه جای دیگه میگه من اصلا مست بودم اول پرونده گفتیم میگه من مست بودم اصلا نفهمیدم چی شد بلند شدم از خواب دیدم به من تعرض کردن جلسههای رسیدگی متعددی انجام میشه یه جلسهای مواجه حضوری داریم بین محمد و آرزو و یه جلسه رسیدگی که هنوز دی ان ای نیومده و ما میدونیم پزشکی قانونی چه نظری داره.
تو جلسه سوم گزارش پزشکی قانونی میاد و مشخص میشه که دیانای دو نفر وجود داره تو جلسات رسیدگی مادر و خواهر آرزو میان ولی توی جلسه رسیدگی نیستند به این علت که پرونده جز جرایم منافی عفت و باید فقط طرفین دعوا باشن حتی کسایی که جزو خانواده درجه یک میشن هم نمیتونن باشن و سمت ندارن و قاضی هم اجازهی حضورشون رو نمیدن.
مادر آرزو توی راهروی دادگاه خیلی سر صدا میکنه داد و بیداد میکنه و چیزی که میخواد این که محمد به سزای عملش برسه دادگاه تنفس میده ما میایم بیرون من میشینم جلوی مادر آرزو و گزارش پزشکی قانونی رو میذارم جلوش وقتی گزارش پزشکی قانونی رو میخونه آروم میشه و شوکه میشه و اونجاست که من میتونم باهاش صحبت کنم و بهش بگم ماجرا از این قراره، بریم صحبت کنیم دفتر و ببینیم که باید چیکار بکنیم. این ماجرا رو.
تو هم دخترتو بهتر بشناسی، مادر آرزو اول حرف از تجاوز میزد و میگفت که آره محمد به آرزو تجاوز کرده و گفتم چیکار کنیم گفت که باید پول بده که ما رضایت بدیم گفتمه محمد پول نداره گفتش که چرا یه دویست و هفت داره باید بفروشه و این پول رو به دخترم بده، به مادر آرزو میگم از گزارش پزشکی قانونی خبر داری دوتا دی ان ای وجود داره یعنی آرزو با آدمهای دیگه هم رابطه داشته این چیزی که فقط پزشکی قانونی به ما میگه تو نمیدونی دخترت چیکارست و توی خونه ات نشستی و دخترت میره بیرون و معلوم نیست چه اتفاقی براش میوفته.
این که دیگه موضوع قانونی خودت میتونی به چشم خودت ببینی مادر آرزو اینجاست که یه ذره کوتاه میاد و میشینه با ما مذاکره میکنه میگه چیکار بکنیم میگم که با توجه به این شرایط شما رضایت بدین ما هم یه مبلغی بالاخره به عنوان اینکه ممکنه پرده بکارتش واقعا از بین رفته باشه و از این صحبتا بهتون پرداخت میکنیم.
رضایت از شکایت
قرار بر این میشه که ما صد تومن بهش بدیم و اونم رضایت بده البته یه نکته ای هست در مورد این که دو تا دی ان ای وجود داره قاضی پرونده البته یه فرضی رو مطرح میکنه که به نظر من فرض بعیدیه، میگه اون روزی که رفتن لواسون ممکنه هم محمد باهاش خوابیده باشه هم یکی از دوستای محمد که من میگم آقای قاضیه یه رابطه گروهی داشتن هر کسی با دوست دختر خودش رفته بوده رابطه گروهی نبوده.
هیچ دلیلی بر این مثلا وجود نداره ولی حالا یه فرض بعیدی که قاضی شفاها توی دادگاه مطرح میکنه نهایتا با رضایتی که مادرش، مادر آرزو میده و ما هم یه مبلغی رو بهش پرداخت میکنیم جلسه رسیدگی تموم میشه و دادگاه رای صادر میکنه، عملا موضوع تجاوز رو منتفی میدونه و حکم به برائت محمد میده بابت موضوع تجاوز و واقعا هم تجاوز نبوده با شرایطی که براتون تعریف کردم.
برای مشاوره حقوقی زنا، می توانید با وکیل رابطه نامشروع تهران در ارتباط باشید.
محمد به خاطر زنا محکوم میکنه به صد ضربه شلاق، قاضی بهم میگه که اگر رضایت نمیگرفتی من حکم تبعید هم میدادم ولی چون رضایت تو پرونده وجود داره من فقط به صد ضربه شلاق حکم میدم پرونده هیچ اعتراضی هم بهش نمیشه چون بحث رضایت وجود داره و بدون وجود هیچ اعتراضی تو پرونده میره اجرای احکام، محمد صد ضربه شلاق میخوره و عکسش ر برای من میفرسته، و میگه آقای وکیل من ضربه شلاق خوردم یک عکسی که کمرش پر است از آثار شلاق که از بالا تا پایین وجود داره.
هیچ توصیهی قانونی یا اخلاقی اینجا واقعا نمیشه کرد انقدر امروز روابط آزادانه شده و دخترها و پسرها به صورت آزادانه رفتار میکنند که شاید خیلی خونواده دخیل در این روابط نباشه یه بخشیش هم خب جامعه مسئوله جامعه باید شرایطی رو ایجاد بکنه که یه چین اتفاقاتی نیفته، ولی به نظر من همچنان نهاد خانواده نهادی که میتونه خیلی کمک کننده باشه البته اینکه مسیر درست رو به بچهها یاد بده تا اونها به مسیرهای انحرافی کشیده نشن و بتونن درست زندگی کنن. امیدوارم که هم شرایط خونوادگی درست بشه در جامعه ما و هم به صورت کلی شرایط جامعه.
این قسمت چهلم و دوم پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود چهل و دو
مستندات این اپیزود شامل یک عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
جهت مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری و یا مشاوره حقوقی تصویری کلیک کنید.
درج دیدگاه