اپیزود پنجاه و یک عشق و جنایت
اپیزود پنجاه و یک عشق و جنایت: به ماموران کلانتری گزارش میشه که یه قتلی توی خیابون سبلان اتفاق افتاده مامورا میرن توی محل و میبینن که جسد یه مردی توی راهرو تو خونه طاقباز افتاده، جای ضربههای متعدد چاقو هم توی بدنش هستش یه قبضه اسلحه کمری رولور با شیش تا تیر فشنگ زیر پای مقتوله. یه قبضه قمه حدود پنجاه سانتی هم بالای سر جسد کشف میشه که پر خونه سه تا سی دی یه کیف دستی و یک دستگاه موبایل اونجا هست و مقتول هم کفش هاش پاش هستش. وکیل آنلاین
توی بررسی اولیه معلوم میشه اسلحه قلابیه و فقط برای ترسوندن استفاده میشده یه خانم بیست و هشت سالهای به نام اعظمم توی محل وقوع قتل هست که اعلام میکنه میگه این جسدی که افتاده اینجا مربوط میشه به شخصی به نام علی، من توسط خواهر شوهرم با این آدم آشنا شدم خودشون مامور حفاظت معرفی کرده بود در مورد خرید موبایل باهاش مشورت کردم و اون گفتش که من برات میخرم کارش رو من انجام میدم نگران نباش. وکیل
با من طرح دوستی ریخت و یه زمانی که شوهرم خونه نبود اومد خونه ما و به من مشروب الکلی خوروند و وقتی که من بی حس شده بودم و هیچ حسی نداشتم منو برد توی اتاق خواب و بهم تجاوزکرد تو همین حین بین متوجه شدم که از صحنه رابطه جنسی مونم فیلمبرداری کرده و از ترس اینکه از فیلما استفاده نکنه دوستیش رو با من ادامه داد. سه بار دیگه هم به من تجاوز کرده این آدم. سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری تهران هستم.
نقشه برای قتل
شما قسمت پنجاه و یکم پادکست جنایی دادپویان میشنوید خیلی ازتون ممنونیم بابت کامنتهای که میذارید انتقادها و پیشنهادهایی که بهمون میدید و این باعث میشه که ما دلگرم تر بشیم و با دقت و جسارت بیشتری پروندهها رو برای شما تعریف بکنیم این قسمت مثل خیلی از قسمتهای پادکست موضوعش قتله البته عشق و جنایت، موضوعی که توی تاریخ شاید در موردش زیاد شنیده باشیم و داستانهای عجیب غریبی در مورد عشق و جنایت شنیده باشین و تو این قسمت ما توی تهران توی خیابون سبلان این ماجرا رو داریم که با پوست و گوشت و استخوونمون داریم لمسش میکنیم.
اعظم یکی از متهمان پرونده مامورای آگاهی اعلام میکنه و میگه که این آدم بارها به من تجاوز کرده برای اینکه من هفته پیش موضوع رو با شوهرم در میون گذاشتم گفتم که ماجرا از این قراره ترسیدم یه وقتی داستان بدتری پیش بیاد ولی بدتر از این نمیشد به شوهرم که گفتم قرار شد که یه نقشهای بکشیم و بیاریمش تو خونه و بهش اعلام بکنیم که ما مثلا یه رقمی بهت میدم تا تو عکس و فیلم ها رو به ما بدی، قبلا هم به ما گفته بود علی، علی مقتول پرونده هست.
گفته بود که من پول میخوام برای اینکه عکسها و فیلما روجایی به قول معروف حالا آپلود نکنم جایی نذارم جایی پخش نکنم و منم بابت این ماجرا خیلی ترسیده بودم، قرار شد که بیاد خونه ما و پول رو بگیره و عکسها و فیلمها رو بده علی ساعت ده شب قرار شد بیاد شوهرم با قمه توی حموم پنهان شده بود و وقتی که علی اومد تو، خیلی عصبانی بود بدون اینکه کفشاشو دربیاره اومد تو گفتش که من خیلی مشکوکم یه اسلحه هم زیر کیف دستی اش پنهان کرده بود وقتی که وارد شد اسلحه رو گرفت سمت من با لگد محکم کوبید در توالت باز کرد چیزی توش نبود.
بعد رفت جلوی در حموم با لگد در حموم هم بازکرد و دیدکه شوهرم اونجاست اسلحه رو گرفت سمتش من خودم و جلوی اسلحه انداختم که یه وقتی شلیک نکنه شوهرم با قمه بهش حمله کرد و چندتا ضربه به اون زد علی افتاده بود زمین منم چاقوی از تو آشپزخونه برداشته بودم آوردم و چندتا ضربه بهش زدم من و همسرم از ناحیه دست مجروح شدیم من رفتم درمونگاه و کارای درمان خودم انجام دادم با این اظهارات مسعود شوهر اعظم دستگیر میشه ماجرا رو عینا از زبون خانمش تعریف میکنه که علی اومده بود و بهش مشروب خورونده بود بهش تجاوز کرده بود.
میگفت وقتی من این رو شنیدم خیلی شاکی شدم و گفتم باید یه کاری بکنیم اومد علی توی خونه قرار گذاشتیم باهاش اومد اونجا و وقتی در حموم رو باز کرد من بهش حمله کردم سه چهار تا ضربه بهش زدم قمه من تو شیکمش بود از شکم خودش خارج کرد دستای منو گرفته بود ولی من هی فشار میدادم خانمم اسلحه رو از دستش درآورد ما درگیر شدیم و خانم چندتا چاقو بهش زد اولین ضربه رو من زدم تو شیکمش خیلی زور داشت مثل هیولا بود بعد از یه ربع افتاد رو زمین و همسرمم چندتا چاقو بهش زد من میدونم و میدونستم زن من پاکه اونو مست کردن و بیهوشش کردن و روش اسلحه کشیدن من قتلو قبول دارم.
ضربات همونجوری که گفتم زدم اگر خانومم ضربهای زده من بهش گفتم قمه فقط دست من بود اون اسلحه به سمت من گرفته بود اسلحه شو من فکر میکردم واقعیه و تا آخرین لحظه هم ول نمیکرد بعدا متوجه شدم اسلحه نیست و از این اسلحههای تزیینیه. اعظم ماجرای آشناییش با علی رو از طریق فرشته میبینه فرشته خواهر شوهر اعظمه میگه که فرشته رو معرفی کرد و بعد یه مدت ما باهم یه ذره رابطمون صمیمی شد.
من نمیخواستم به فرشته خیانت بکنم چون علی با فرشته بود ولی یه بار که اومد دنبال من ما سوار ماشین شدیم رفتیم تو خیابون یه دوری زدیم بعد رفتیم خونه ما و الکل آورد و با شکر و آبلیمو مخلوط کرد من چند تا لیوان خوردم گفتم حالم خیلی بده گفت نمیتونم تو رو ببرم دکتر نمیفهمیدم با من چیکار میکنه علی میگفت خیلی دوستت دارم و بارها و بارها منو کشوند جاهای مختلف با من صحبت کرد در مورد این که ما با همدیگه باید باشیم و باید یه جور مسعود رو از سر راه برداریم.
سه بار به من تجاوز کرد حتی دفعه دوم میخواستم دوربین ازش بگیرم که فیلم گرفت و بعد سریع دوربین رو قایم کرد در مورد موبایل که قرار شده بود که علی بره و یه موبایل برای اینا بخره از یه شخصی به نام امیر تحقیق میشه امیر دوست علی هستش، امیر تو اظهاراتش میگه که فهمیدم که علی با یه زن شوهرداری ارتباط داره که اون زن خیلی به علی علاقهمنده ولی میگفت این خانم به من میگه علی وقتی من با تو خیابون راه میرم احساس غرور و بزرگی میکنم چون پشتیبانی به این قدرتمندی دارم این اظهارات امیر توی صورت جلسه مطلعین.
امیر میگه من یه بار اون اسلحهای که همراهش دیده بودم ولی فکر میکنم تزیینی و اسلحه واقعی نبود همیشه یه چاقو هم همراهش بود علی میگفت من تو اداره مبارزه با مواد مخدر کار میکنم یه داوطلبی خدمت میکنم میگفت واقعیتش من نمیدونم کجا کار میکرد، علی میگه که با خرج این خانوم رفتیم کیش و نمیدونستم که اون خانوم شوهرش طلاق گرفته ازش یا نه اطلاعی ندارم ولی اینکه میگفتش که این خانم با من احساس غرور میکنه رو بارها ازش شنیده بودم علتشم این بود که مثل اینکه شوهر این خانم یعنی اعظم خیلی غیرتی نبوده آدم ولنگ و بازی بوده و علی هم خب آدم غیرتی بوده و از این مساله خیلی لذت میبرده.
اعظم توی اظهاراتش توی دادسرا یه حرفی میزنه که یه ذره کمک میکنه به ماجرای پرونده ما میگه که من وقتی با علی دوست شدم اون دنبال رابطه نامشروع بود و من طعمه خوبی برای خودش می دونست و کمبودهای منو کشف کرده بود حدس زده بود واسه همین اومده بود تو زندگی من و داشت یه جوری از من اخاذی میکرد از طرفی نیازهای جنسی خودشم برآورده میشد میگه اینو میدونستم که بار اول بیاراده بودم ولی بار دوم و سوم که نیم ساعت یا بیست دقیقه طول کشید منم ناخودآگاه به سمت این موضوع پیش رفتم و خودمو تسلیمش کردم این دو دفعه آخر بدون اینکه حرفی بزنه منو تسلیم خودش کرده بود من هم تن دادم به این موضوع تو غفلت کامل بودم اما با عذاب وجدان شدید.
برای مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری، می توانید به صفحه وکیل دادپویان مراجعه کنید.
وعده های خیالی
روی مخ من خیلی کار کرده بود تا خودش فرشته نجات نشون بده و این که میخواد برای من و مسعود یهکاری بکنه توی پرونده از چندین نفر تحقیق شده یکیشون همین فرشته است که واسطه آشنایی علی و اعظمه، میگه که من این دو نفر به هم معرفی کردم قرار بود که یه رابطه خانوادگی وجود داشته باشه یعنی ما با اونا باشیم ملاقاتشون جلوی من بود درحضور من بودش، مسایلی در مورد حالا موضوع موبایل و اینا مطرح کردن و بعدا که من از اعظم سوال کردم گفتم موبایل چی شد گفت که بیخیال موضوع شدم یه بار بین من و اعظم هم اصلا بحث شد سر همین مسئله.
بهم گفت که فکر میکنی من میخوام علی رو از چنگت در بیارم من خیلی تعجب کردم از این موضوع، اعظم مدام منو به ادامه رابطه با علی تشویق میکرد حتی اعظم دوست داشت یک کامپیوتر داشته باشه گفت از علی میگیرم علی هم مثل اینکه قبول کردش که به این موضوع رو بهش بده. من بهش گفتم اگر خواستی لپتاپ هم بگیری ضمانتنامه اش رو به نام من بگیر که بعدا مشکلی پیش نیاد نگن تو با علی رابطه داری از این صحبت ها.
ولی اعظم قبول نکرد اعظم خیلی مشروب دوست داشت و خیلی مشروب میخورد میگفت از طریق خونواده پدریمون تهیه میکنم سر همین ماجرا اصلا فرشته رابطش با علی قطع میشه به خاطر اینکه شک میکنه که اعظم با علیه و واسه همین قطع ارتباط میکنه باعلی از چند تا از دوستای مقتول یعنی علی هم تحقیق شده و اونام از رابطه علی با فرشته اعظم و دوستای دیگش موضوعاتی رو مطرح میکنن میگن که مقتول به فرشته کم محلی میکرده و همین باعث سردی رابطشون شده بوده.
از یک شخص دیگهای هم به نام مریم تحقیق میشه و مریم میگه مدتها من با مقتول دوست بودم از من پول گرفت که نمیدونم یه چیزی بگیره هیچوقت این پول منو پس نداد رابطه ما هم واسطه ما هم فرشته بود رابطه نزدیکی ولی میدونم بین علی و اعظم هم وجود داشت مریم میگه علی میگفتش که اعظم اصرار داره من برم خونه اون و میگه حتی یادمه که یه بار پیش علی بودم که اعظم زنگ زد و علی بهش فحش داد وقتی پرسیدم چرا اینکار کردی گفت که به من میگه که پاشو بیا خونه و مشروب بخوریم.
من پرسیدم مگه این شوهرش مسعود نیست گفتش که اعظم میگه که مسعود با من اصلا کاری نداره و خیلی رابطمون سرده یه سره هم میره مسافرت و واسه همین از من خواسته که برم خونش مشخصا علی با زنان زیادی ارتباط داشته این چیزی که از روند تحقیقات پرونده مشخصه یه جا مریم تعریف میکنه میگه که از من یه پولی گرفت که بعد هم برگردونه ولی برنگردون و بهش گفتم چرا برنمیگردونی تهدید کرد گفت ازت عکس و فیلم سکسی میگیرم و پخشش میکنم همین باعث شده بود من از پولم دست بکشم.
یه نفر دیگه هم به نام سارا اونم میاد میگه از سال نمیدونم چند سال پیش باهاش آشنا شدم قصد ازدواج داشتیم خونوادم در جریان ماجرا بودن و یه بار آب بانکم رو گرفت و رفت ازش یه پولی برداشت کرد طلاهای منم گرفت و گفتم برگردون گفت برمیگردونم ولی هیچ وقت برنگردون یکی دو نفر دیگه هم در مورد این موضوع صحبت میکنن که علی یه سری پول گرفته بوده ازشون و هیچ وقت پس نداده.
صحنه قتل بازسازی میشه و متهمین پرونده میان و انجام میدن بازسازی صحنه قتل رو همونجوری که اظهارتشون توی اداره آگاهی هستش موضوع اسلحه هم بررسی میشه و چیزی که اداره تشخیص هویت اعلام میکنه اینه که اسلحه جنگی نیست قابلیت تیراندازی نداره فشنگهایی هم که هستش فشنگهای تزیینی و قابلیت تیراندازی ندارن نظریه پزشکی قانونی هم علت مرگ رو بریدگی قلب ناشی از اصابت جسم برنده و نوک تیز اعلام کنه یعنی اون ضربهای که مستقیم توی قفسه سینه وارد شده و به قلب آسیب زده و سم و الکل هم توی خون تایید نمیکنه و اعلام میکنه که علت مرگ اینه و ضربات دیگهای هم به پهلو و جاهای دیگه شکمش برخورد کرده و اون ضربات باعث قتل نشده.
اولیای دم شکایت خودشون رو مطرح میکنن و تقاضای قصاص دارن از مسعود و اعظم هم اظهارات نهایی شون گرفته میشه و مسعود میگه که من بعد از قتل چهار دقیقه از فیلمهایی که تو سی دی بود و از همسرم دیدم ولی بقیش رو اطلاعی ندارم و از روی صحبتایی که کرده بود من این کار رو انجام دادم فکر میکنم این آدم مهدور الدمه وظیفه شرعی و دینی خودم که این آدمی که به همسرم تجاوز کرده رو بکشم.
همه اتفاقات به خاطر صحبتهایی بود که اعظم کرده بود اعظم تو اظهاراتش حرفای قبلیش رو تکرار میکنه و میگه که اون چیزایی که توی فیلم هست رو قبول دارم خودم هستم ولی هیچ میل و علاقهای به مسئله جنسی نداشتم حاضر نیستم به هیچ نحوی این فیلما نشون داده بشه نه به خودم و نه حتی به وکیلم من از ترس و تهدید مجبور به تمکینش بودم ولی علاقهای نداشتم به خاطر اینکه از لحاظ جنسی هم مشکلی با شوهرم نداشتم دربست در اختیار اون بودم اقرار و اعتراف توی پرونده وجود داره و هر دو نفر اومدن یک ماجرای واحد تعریف کردن با اوضاع و احوال پروندهام میخونه.
این اقرارهایی که کردن و گواهی پزشکی قانونی هم این رو تصریح میکنه که ضربهها با چاقو و قمه وارد شده و علت مرگ هم ضربهای که به سینه زده شده و خود مسعود هم توی صحنه بازسازی که عکساشم موجوده توی پرونده نشون میده که بغل مقتول نشسته و محکم با قمه داره توی قفسه سینش فرو میکنه ادعاش هم این هستش که من فکر میکردم وظیفه امه این آدم رو بکشم و در مورد اعظم چون ضرباتی که به پهلو و شکم زده باعث مرگ نشده پس قتل عمد توسط این آدم اتفاق نیفتاده واسه همین دادگاه بزهکاری این دوتا متهم رو محرز میدونه و میگه که این دو نفر عامل جنایتی هستن که توی خونه اتفاق افتاده.
دادگاه در مورد مسعود اون رو مباشر قتل میدونه و در مورد اعظم اون رو معاونت در قتل عمد میدونه به این علت که میگه همه وسایل خودش تهیه کرده زنگ زده علی رو کشونده توی خونه و اقدامات بعدی اتفاق افتاده برای اینکه علتش رو دادگاهی میدونه که عشق و علاقه زیادی به علی داشته و نمیتونسته که این آدم رو به قتل برسونه واسه همین میاد یه سناریو میچینه و به شوهرش میگه که اون به من تجاوز کرده و این صحبته که بعدا توضیح میدیم که چرا میگیم اینها به همدیگه عشق و علاقه داشتن و واسه همین معاونت قطعا اتفاق افتاده.
یه موضوع دیگهای که مطرح اش کنم بحث دفاع مشروع که دادگاه دفاع مشروع رو نمیپذیره، میگه اینها خودشون بارها اقرار کردن و گفتن که ما رفتیم چاقو خریدیم زنگ زدیم سو نیت محرزه وسایل رو تهیه کردن دفاع مشروع این که من یه زمانی یه اتفاقی داره میفته من برای جلوگیری از حالا جان و مال و ناموسم یه رفتار خاصی رو نشون میده یه ری اکشنی رو نشون میدم اون میشه دفاع مشروع.
در مورد این موضوع که اصلا مصداق دفاع نیست اینها برنامه ریزی کرده بودند برای این موضوع و همین این ادعا کلا فاقد اعتبار قانونیه. دادگاه در مورد اینکه اقدام مسعود قتل عمده یا شبه عمد استلالهای جالبی میاره میگه که همه این کارها رو اعظم انجام داده بود یعنی خودش رابطه جنسی داشته با علی و خیلی هم علاقه داشته به این رابطه جنسی و خود علی و این دسیسه رو میچینه تا اینکه مسعود رو قانع بکنه که یه بلایی سر علی بیاره به خاطر اینکه فیلم ازش داشته و میترسیده.
برای مشاوره حقوقی قتل، می توانید با وکیل قتل در ارتباط باشید.
قاتل بی گناه و متعصب
مسعود هم خوب تعصبات دینی و مذهبی و اخلاقی داشته و آدم زحمتکشی بوده تمام هم و غمش این بوده که آرامش و راحتی زنش رو فراهم کنه واسه همین تحریک میشه به اینکه علی رو به قتل برسونه ولی مسعود اولا مقتول رو نمیشناخته و فیلمارو ندیده بوده نمیدونست که نقش اصلی از نظر عشق و علاقه تو این رابطه کیه عین دادنامه رو دارم میخونم چون میگه که اگر قبل از قتل این فیلما رو مشاهده میکرد و یا بعد از قتل حتی قسمتهای وقیحانه اونو میدید حتما اعظم رو مهدور الدمه واقعی تشخیص میداد و اونو به قتل میرسوند.
اظهارات متهم که خیلی بیپروا هم داره توی دادگاه میگه همینو تایید میکنه کاملا تحت تاثیر اظهارات دروغه همسرش یعنی اعظم قرار گرفته، بدون اینکه موضوع رو بررسی بکنه که اصولا خیلی از آدما تو چنین حالتی ممکنه تحمل نکنند و همین اقدام رو انجام بدن گرچه استحقاق مجازات داره ولی ممکنه خیلی از آدما همین کار رو انجام بدن درسته که مقتول علی توی زندگیش با دخترهای زیادی ارتباط داشته و ازشون اخاذی میکرده و سرشار از لذایذ جنسی با افراد مختلف بوده و هر کدوم از اینها جرمه و قابل مجازات ولی این باعث مهدور الدمه شدن این آدم نمیشه و شرایط مهدور الدم بودن رو نداره.
و به نظر میرسه که متهم یعنی مسعود که واقعا تو وضعیتی بوده که نمیشه براش خورده هم گرفت و وضعیت و شناسایی وضعیت قتل خیلی شاید قابلیت اینو نداره که ما بگیم الان این میدونستم مهدور الدمه یا نه تو اون شرایط حاد روحی و روانی ممکنه هر کسی فکر کنه که این آدم مهدور الدمه و به قتل برسونتش واسه همین این ماجرا از مصادیق قتل عمد محسوب نمیشه که مشمول قصاص نفس باشه دادگاه این رو میپذیره که به خاطر تاثیراتی که معاون در قتل اتفاقا گذاشته این آدم در تشخیص مهدور الدمه بودن اشتباه کرده و قتل رو انجام داده واسه همین نظر دادگاه این که این ماجرا قتله شبه عمده نه قتل عمد.
ولی در مورد اعظم، میگه معاونتش معاونت در قتل عمده به این علت که تاثیری نداره در ماهیت رفتار اعظم، اعظم این معاونت رو انجام داده که بتونه قتل عمد انجام بده حالا اگر تبدیل شده به شبه عمد معاونت این آدم همچنان پابرجاست و مشمول معاونت در قتل عمدی میشه و باید مجازات اون رو بکشه دادگاه اظهارات اعظم رو در مورد موضوع رابطه جنسی قبول نمیکنه این که اعظم تعریف میکنه میگه به من مشروب داد و من از خود بیخود شدم و بهم تجاوز کرد و دفعههای بعد دیگه مجبور بودم تمیکن کنم در صورتی که طبق اون چیزی که توی دادنامه اومده و من دارم دادنامه رو برای شما توضیح میدم.
میگه که سی دیهایی که کشف شده و بررسی شده اینو نشون نمیده توی یه سری سی دیها کاملا رابطه جنسی مشخص واضحه و هیچ اجبار و اکراهی هم وجود نداره بلکه یک تمایل عمیق و عشق واقعی به همبستر شدن این آدم توی فیلم وجود داره جوری که اعظم خودش رو آماده میکنه روی تخت تا اینکه صحبتهای تلفنی علی تموم بشه و بیاد و رابطه جنسی برقرار کنه صحبتهایی که بینشون رد و بدل میشه همین رو نشون میده دادگاه میگه اولا اعظم همونجوری که مریم تعریف میکرد خودش مقتول رو به خونه خودش دعوت میکنه و کاملا در جریان این موضوع هم بوده اعظم، که داره ازش فیلم میگیره.
یه جا توی همین فیلم میگه که این فیلما رو جایی ارایه نده که آبرومون بره و بدبخت بشیم مقتول بهش قول میده میگه چنین نامردی نیستم تو یه جایی از کلیپ نشون میده که اصلا رابطه جنسی توی خونه اعظم انجام شده روی تختخواب اون همسرش و در مورد خواهر شوهر اعظم دارن صحبت میکنن و این که باهاش دوست بوده و از این صحبتا که خیلی طولانی گویا این فیلمی که وجود داره صحبتهایی که میکنن تو یه جایی توی اتومبیل پراید هستند که دارن با همدیگه صحبت میکنن و یه سری حرفهایی میزنن که حالا اون حرفا نشون از رابطه عمیق این دو نفر با همدیگه داره.
توی بخش دیگهای از فیلم کاملا اعظم لباس خواب و نامناسبی تنشه و دوربین جای بدی بعد میاد دوربین جابهجا میکنه برای اینکه کاملا توی دید رسه فیلم باشه و به قول دادنامه میگه که نشات گرفته از فیلمهای بسیار مستهجن غربی که این رفتارها رو میکنه و همه اینها نشون میده که کاملا اعظم در جریان ماجرایی بوده و اصلا میخواسته این کار رو حتی یه جایی میگه که من ازت بچه میخوام و میخوام صاحب اولاد بشم ولی مقتول ممانعت میکنه میگه نه و این کار رو نمیکنم.
برای مشاوره رابطه نامشروع، می توانید با وکیل رابطه نامشروع در ارتباط باشید.
و متهمه در اصل از ازش سوال میکنه میگه که ترسی نداره که من قرص نخوردم حامله بشم و مقتول هم یعنی علی هم میگه که نه ما جا نمیزنیم همه اینها دلالت بر رابطه عاشقانه و علاقهای بوده که بین این دو نفر وجود داشته و بارها و بارها با همدیگه عمل جنسی انجام دادند اینکه گفته سه بار بوده این هم تکذیب میشه با فیلمهایی که موجود هست و پرونده به همین علت که اعظم توی دادگاه اعلام میکنه که این فیلمها رو حتی به منم نشون ندید به وکیلم نشون ندید نمیخوام هیچ جا پخشه چون خودش میدونسته چیکار کرده و در جریان کامل ماجرا بوده واسه همین دادگاه زنای محصنه رو قبول میکنه.
به این علت که شوهر داشته شوهرش در اختیارش بوده رابطه جنسی با شوهرش داشته و این دلیل میشه بر زنای محسنه نهایتا دادگاه اون رو به زنا متهم و محکوم میکنه و بابت معاونت در قتل عمد هم به پونزده سال حبس. یه نظر اقلیتی هم وجود داره که اعلام میکنن میگن که معاونت در قتل عمد نیست چون قانون میگه اگر قتل عمدی اتفاق افتاد قصاصی بود معاونت درش میشه معاونت در قتل عمد اگر قتل عمد به هر علتی منتفی شد دیگه معاونت میشه مربوط به همون ماجرا یعنی قتل شبه عمد که این نظر اقلیته و توجهی بهش عملا اینجا نمیشه.
و نظر اکثریت که گفتیم خدمتتون ملاک عمل قرار میگیره پرونده به دیوان میره دیوان هم نظرش اینه که قتل عمد اتفاق نیفتاده قتل غیر عمد شبه عمد و اعظم هم معاونت در قتل عمد کرده است نه معاونت در قتل شبه عمد، پرونده اینجا تموم میشه و برای اجرای حکم به اجرای احکام میره و مسعود بابت دیهای که باید پرداخت کنه یه مدت حبس میشه دیه رو پرداخت میکنه و اعظم هم برای تحمل حبسش به زندان معرفی میشه.
این قسمت پنجاه و یک پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود پنجاه و یک
مستندات این اپیزود شامل یک عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
جهت مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری و یا مشاوره حقوقی تصویری کلیک کنید.
درج دیدگاه