کامل این اپیزود را گوش کنید در

کست باکس دادپویان
اپلیکیشن دادپویان

اپیزود پنجاه و سه قتل راننده تاکسی

اپیزود پنجاه و سه قتل راننده تاکسی: نصفه ‌های شب یه گزارشی میشه به کلانتری شهر ری که یه سرقتی اتفاق افتاده دزدم دستگیر شده مامورای کلانتری میرن محل و می‌بینن بله یه نفر با لباس بیرون جلوی در خونه افتاده و با ضربات چاقو به قتل رسیده یه چوب دستی یک و نیم متری هم تقریبا جلوشه. پزشک میاد بالا سر جنازه میگه مجروح فوت کرده علت مرگ هم خونریزی شدیدی که به خاطر ضربات چاقویی که توی گردن و سینه و دست و پاش وارد شده به قتل رسیده.

از علی تحقیق میشه و علی یکی از همسایه‌های اونجا هستش میگه تقریبا ساعت یک نصفه شب بود خواهر زنم با شوهرش محسن سریع اومدن خونه‌ ما خیلی ترسیده بودن گفتن دزد اومده یه نفرم پشت در خونه‌ ما افتاده از راه حیاط اومده بودن وارد خونه‌ ما شده بودن ما هم با هم دیگه رفتیم در خونه‌ اون‌ها دیدیم بله یه نفر یه مردی روی زمین افتاده.

یه چوب دستی دستش بود چند تا ضربه محسن بهش زد چند تا ضربه خفیف با پا بهش زد به پشت روی زمین افتاده بود هی هم می‌غلتید گفت من چاقو خوردم منم به محسن گفتم برو به کلانتری زنگ بزن و بگو بیان.  سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری تهران هستم. قسمت پنجاه و سوم پادکست جنایی دادپویان رو می‌شنوید قسمتی که به خاطر اقرارهایی که وجود داره یه ذره می‌تونه جذابیت‌های خاص خودش داشته باشه و درس‌های خوبی هم البته به ما بده.

جهت مشاوره حقوقی فوری با وکیل یا وکیل آنلاین کلیک کنید.

تو خیلی از پرونده‌هایی که ما توی موسسه بررسی می‌کنیم اصولا بچه‌ها درگیر پرونده میشن ممکنه یه بخشی از پرونده جنایی باشه یه بخشیش مالی باشه یه بخشیش موضوعات خانوادگی حتی باشه و موضوعات دیگه‌ای که حالا ممکنه ما توی پرونده باهاش درگیر بشیم و ما سعی می‌کنیم از همه‌ ظرفیت‌هامون توی پرونده‌ها استفاده بکنیم ما تو قسمت پنجاهم هم یک سمیناری برگزار کردیم که شما می‌تونید اطلاعات مربوط به سمینار رو توی پادکست صفحه‌ سمینار ببینید و عکس‌ها و فیلم‌ها و اتفاقاتی که تو اون روز افتاد رو ببینید و بررسی کنید.

جنازه بر روی زمین

از محسن تحقیق میشه محسن کسی که جنازه جلوی خونش افتاده میگه نصفه‌های شب بود که یه صدایی از پشت در اومد می‌کوبید به در خونه خیلی محکم با یه صدای خفیفی می‌گفتش که کمک، کمکم کنید وقتی در و باز کردم دیدم که این مرد دمر افتاده روی زمین و با دست راستش داره میکوبه به در کمک می‌خواست ترسیدم در بستم از حیاط خلوت رفتم سمت خونه‌ باجناقم علی و موضوع بهش گفتم اومدیم دیدم که بله این مرد روی زمین افتاده و جنازه پر خونه.

زنم زنگ زد به کلانتری و فکر کرد که دزده و واسه همین ما اونجا اعلام دزدی کردیم و گفتیم که سرقت اتفاق افتاده مامورا اومدن و شروع کردن حالا بررسی کردن از همسر محسن هم تحقیقات میشه و اونم همین حرفا رو تکرار می‌کنه میگه بله همینجوری بوده ما فکر کردیم دزدیه و رفتیم خونه‌ خواهرم و شوهرش و بعدم زنگ زدیم کلانتری.

از همسر علی هم که تحقیق میشه همین حرفا رو تکرار می‌کنه میگه بله ما فامیلیم خونه‌ خواهرم خونه بقلیمون هستش و خلاصه از این موضوعات، محسن مظنون به قتل دستگیر میشه و توی خونه یه کیف مشکی قهوه‌ای گواهینامه به نام غلامعلی گواهی نامه به نام غلامعلی و کارت‌های شناسایی که مربوط به غلامعلی پیدا میشه یه چکم ازش پیدا میشه توی اون کیفی که وجود داره که برای مقتوله مربوط میشه به مقتول.

محسن میگه بله من قبول دارم مدارک همین ماشین که دست مقتول بود تو جیبیش بود رو برداشتم از جیبش خواستم محتویاتش ببینم و ببینم چیه ماجرا و بعد مخفیش کردم و بعد هم گفتم که حالا یه جا حالا یه جوری قایمش می‌کنم نابودش می‌کنم ترسیده بودم یه نفر مرده بود جلوی خونه ام. تفهیم اتهام قتل میشه میگه بله من قتل رو قبول دارم من با چاقو زدمش.

توی خونمونم چاقویی که پیدا شده مربوط به همین ماجراه من مقتول ر و کشتم ازش می‌پرسن علت قتل چیه میگه که دیروز غروب یکی از رفیقام به نام احمد اومد گفتش که من یه ماشینی و چهل و هشت ساعت اجاره کردم بیا با هم بریم نصف این ماشین مال تو گفتم چطور؟ گفت بعدا می‌فهمی رفتیم و سوار ماشین شدیم نصفه‌های شب بود احمد با چاقو تهدید کرد راننده رو و اون آوردش از پشت ماشین پایین با چاقو زد یه ضربه زد توی گردنش منم با چاقو چند تا زدمش و دیدم از پا افتاد ولش کردیم ماشینم برداشتیم بردیم.

احمد ماشین برد و گفت اون رو می‌فروشم نصف پولش مال تو منم رفتم خونه و چاقو رو بردم خونه محسن میگه احمد ماشین اجاره کرد من نمی‌دونستم می‌خواد چیکار بکنه چهل و هشت ساعت اجاره کرده بود و وقتی اومد و درگیری اتفاق افتاد منم با چاقو زدم من اصلا نمی‌دونستم که احمد می‌خواد چیکار بکنه احمد به عنوان متهم اصلی پرونده دستگیر میشه میاد و میگه که نه اصلا چنین چیزی نیست من اصلا محسن رو نمی‌شناسم اصلا قتلی اتفاق نیفتاده شاید مواد خریده ازم.

مواد فروشم من و شاید به خاطر این موضوع حالا توهم گرفتش و یه چنین داستانی رو تعریف کرده مقتول یه راننده‌ آژانسه از آژانس تحقیق میشه میگه که بله دیروز بودش که یه خانم و آقا و یه بچه اومدن و ماشین رو اجاره کردم آقا اسمش علی بود اومدن ماشین رو اجاره کردن و بعد هم دیگه رفتن منم دیگه اطلاعی ندارم.

از محسن دوباره تحقیق میشه و میگه حقیقت ماجرا چیزی غیر از اون چیزی که گفتم میگه من اومدم خونه‌ باجناقم و گفتم که یه نفر دم در خونه‌ ما احتمالا دزد باشه رفتیم اونجا و گفتش که بریم ببینیم چجوری یه چوب دستی هم باجناقم برداشت اومد اونجا بعد دیدیم این مرد افتاده روی زمین من چند تا لگد بهش زدم فکر کردم داره فیلم بازی می‌کنه گفتم حتما اسلحه داره یه دفعه بلند میشه ما رو مثلا خفت می‌کنه ولی دیدم تکون نمی‌خوره.

یه کیف توی جیبش بود اون کیف دستی رو برداشتم دستم خیس شد نمی‌دونستم خونه چون هوا تاریک بود و نفهمیدم بعدا که اومدم تو روشنایی دیدم که دستم خونی شده ترسیده بودم کیف قایم کردم گفتم یه وقتی میاد میگه که آقا مثلا چه میدونم یکی مدعی میشه میگه آقا کلی پول تو این کیف بوده واسه همین قایمش کردم اومدم سمت کلانتری بعد که برگشتیم همه‌ ما رو دستگیر کردن گفتن تو قاتلی چون زنم و خواهرش و شوهرش خب بازداشت شده بودن و من خیلی ترسیده بودم همه رو گردن گرفتم زیر شکنجه و کتکم همه رو قبول کردم.

اسم احمدم الکی گفتم واقعا اصلا یه چنین ماجرایی اتفاق نیفتاده اصلاین قضیه‌ای صحت نداره محسن میگه ازتون میخوام که موضوع رو پیگیری کنید تا حقیقت روشن بشه اعتراف‌های من کلا دروغ بود همش شما بررسی کنید می‌فهمید من بی‌گناهم. محسن براش قرار بازداشت صادر میشه و میره زندان.

برای مشاوره حقوقی قتل، می توانید با وکیل قتل در ارتباط باشید.

اعتراف به قتل

توی مشهد یه پرونده‌ای تشکیل میشه تحت عنوان قتل، یه خانمی به نام فریده میاد و به ماموران کلانتری مشهد اعلام میکنه میگه شوهرم یه نفر و کشته داستان چیه میگه که من و شوهرم و بچم داشتیم می‌رفتیم از سمت شاه عبدالعظیم بودیم و یه آژانسی اونجا بود رفتیم یدونه ماشین خواستیم یه ماشین در اختیار ما قرار دادن و ما هم داشتیم می‌رفتیم سمت خونه جلوی خونمون شوهرم با راننده درگیر شد به خاطر کرایه‌ای که قرار بود بگیره ما قرار بود که مثلا دویست هزار تومن بدیم و بعد راننده گفته نه دویست و پنجاه تومن میشه.

راننده‌ گفت قیمت آژانس همینه خود رییس آژانس به شما گفته دویست و پنجاه تومن شما نباید دویست تومن بدی سر این ماجرا درگیر شدن با همدیگه شوهرم با چاقو زد فکر می‌کنم تو گردن یا سینه‌ راننده، ماشین برداشتیم رفتیم سمت مشهد اونجا که رسیدیم رفتیم کلانتری و جریان براشون تعریف کردیم هم شوهرم خودش معرفی کرده و هم من خودم دارم معرفی می‌کنم ما قصد اصلا سرقت این ماشین رو نداشتیم نمی‌خواستیم بدزدیم خیلی ترسیده بودیم.

از عادل هم تحقیقات میشه خودش و معرفی کرده به عنوان خود معرف اومده کلانتری و داستان رو تایید می‌کنه میگه بله همین حرفی که زنم زده همش درسته میگه ما سوار ماشین شدیم رسیدیم در خونه اون حرفایی زد و فحاشی کرد به من و من اصلا راننده‌ آژانس که نمی‌شناسم با همدیگه درگیر شدیم من چند تا ضربه بهش زدم نمیدونم کجا زدم ولی از سمت چپ داشتم بهش ضربه میزدم من عقب پشت راننده نشسته بودم زنم پشت صندلی شاگرد بود بچه ‌ام توی بغلش بود وقتی که شروع کرد فحاشی کردن من از سمت چپ چندتا ضربه زدم.

نمیدونم ولی خورد توی سمت تقریبا گردن سینه و اونجاها ولی فکر می‌کنم شاید دوتا ضربه خورد بقیه رو نمی‌دونم بعدم شروع کرد داد و بیداد کردن دست من اینجوری محکم گرفته بود به ستون ماشین که ضربه نزنم و در باز کرد شروع کرد داد و فریاد کردن که یکی به دادش برسه و خودش از ماشین پرت کرد بیرون منم سریع از عقب اومدم جلو نشستم و سریع فرار کردیم اومدیم، اومدیم سمت سمنان و شاهرود و اینجاها و اومدیم مستقیم مشهد من نمی‌خواستم ماشین رو بدزدم خیلی ولی ترسیده بودم.

عادل میگه که من قصد قتلم نداشتم من اون چاقو رو همیشه توی جیبم داشتم بابت اینکه میوه بخوریم و نمیدونم جایی اگه بخوایم استفاده بکنیم ازش نه برای کشتن آدما واسه همین قصد قتل نداشتم ماشینم بررسی میشه می‌بینم که بله یه قاشق نمیدونم چاقوی میوه‌ خوری و جک و یه سری آثار خونی هم روی صندلی راننده و شیشه جلو تا شیشه بغل راننده و روی کف ماشین و همه‌ این‌جاها پر خونه همه‌ اینها صورت جلسه میشه و تحقیقات ادامه پیدا می‌کنه.

فریده شوهر عادل میگه که بله شوهر من خیلی عصبیه سر هر چیزی قاطی می‌کنه چند بارم منو زده و ما سر این مسیله خیلی مشکل داریم چون بچه دارم نمی‌تونم کاری بکنم درخواست طلاق هم دادم ولی به خاطر بچه هی پس گرفتم این دادخواست طلاقم روسال گذشته هم با برادرم دعوا شد و هفت تا چاقو به برادرم زد رفت بیمارستان یه مدت توی بیمارستان بود مثلا رفت تو حالت اغما ولی خدا رو شکر برادرم زنده موند.

عادل آدم عصبی‌ ای گزارش پزشکی قانونی هم میاد پزشکی قانونی هم میگه که بله چند تا ضربه توی حالا گردن سمت ستون فقرات و به صورت دوکی‌ شکل یعنی این که معلومه که چاقو رفته داخل بدن و چند جای دیگه هم وجود داره توی پا وجود داره توی قسمت سمت دست چپ بدن وجود داره توی پهلو وجود داره پنج شیش تا ضربه هستش که همه‌ این‌ها باعث قتل این آدم شده دوباره از محسن و زنش و بقیه هم تحقیقات می‌شه اونم میگه که اگر این اعترافات کردم ترسیدم واقعیتش من واقعا نمی‌دونستم که چه اتفاقی افتاده.

ما وقتی رسیدیم آدم تقریبا مرده بود دیگه یعنی اومد دم در خونه‌ ما در زد اون موقع زنده بود وقتی من رفتم خونه باجناقم و برگشتم دیگه این آدم مرده بود من ترسیده بودم و واسه همین یه چنین اعتراف‌هایی کردم ولی من هیچ ضربه‌ای با چاقو به نزدم چند تا لقد بهش زدم حتی فشم بهش دادم که چرا اومدی دزدی می‌کنی و این صحبتا برید از پزشکی قانونی بخواهید که آیا زمانی که اینجا بوده من ضربه‌ای زدم اگر ضربه زدم گردن میگیرم ولی من هیچ ضربه‌ای با چاقو بهش نزدم چاقو دست من نبود من فقط چندتا ضربه با پا بهش زدم.

از بقیه هم دوباره تحقیقات میشه از عادل و فریده هم تحقیقات میشه حرفای قبلیشون رو تکرار می‌کنن تفهیم اتهام شون قتل عمدیه آخرین دفاع هم ازشون گرفته میشه و همون حرفا رو می‌زنن و عادل میگه من به شدت آدم عصبی و روانی هستم اگر این کارم کردم دست خودم نبوده پزشکی قانونی سلامت این آدم رو بررسی می‌کنه عادل رو میگه که این آدم دچار اختلال شخصیت هیستریک و عصبی هم هستش ولی همه‌ این‌ها باعث نمیشه که این آدم قتلی رو انجام بده یعنی رافع مسئولیت کیفری نیست.

چون جنون اگر ثابت بشه توی دادگاه رافع مسیولیت کیفری یعنی اینکه اون آدم مجازات نمیشه بابت اون جرمی که انجام داده به بیمارستان روانی میره و دوران مجازاتش اونجا سپری می‌کنه اعدام نمیشه ولی اختلال شخصیت اثبات میشه تو روانشناسی پزشکی قانونی که پرونده میره ولی میگه رافع مسئولیت کیفری نیست پرونده کارش توی دادسرا تقریبا دیگه تموم شده تحقیقات لازم انجام شده محسن آزاد میشه با توجه به اینکه خب اقرارش، اقرار غلطی بوده و از روی ترس بوده و اتهام عادل هم قتل عمدیه بابتش قرار جلب دادرسی صادر میشه.

در مورد فریده هم مشارکت در قتل بوده که همراهش بود و حالا با هم دیگه رفتن مشهد که اونم منع تعقیب می‌خوره و نه مشارکتی داشته نه معاونتی کرده یه نکته‌ای هم وجود داره در مورد اون چاقو اون چاقو پیدا نمیشه به این علت که میگن توی مسیر حالا تهران تا مشهد ما این چاقو را انداختیم بیرون ولی جاش رو نمی‌دونیم هیچ وقت اون چاقو کشف نمیشه ولی فریده مشارکت در قتل منع تعقیب می‌خوره محسن متهم به این که ضرب و جرح انجام داده و سرقت اموال و مدارک کرده درمورد سرقت حالا اموال و مدارک این هم جلب به دادرسی صادر میشه.

ولی در مورد ضرب و ضرب و جرحی که حالا اتهام بهش بوده اون منع تعقیب می‌خوره و میگن تو ضرب وجرحی انجام ندادی محسن به نه ماه حبس البته محکومه که بابت موضوع سرقت اموال ولی در مورد حالا بقیه‌ موضوعات ضرب و جرح و نمی‌دونم حالا قتل و این‌ها که تبرئه میشه شکات پرونده یعنی پدر مادر و همسر مقتول هم میان و ادعا می‌کنن میگن که ما شکایت ما شکایت قتل عمده.

برای مشاوره حقوقی سرقت، می توانید با وکیل سرقت در ارتباط باشید.

تقاضای قصاص

پدربزرگم ولی بچه‌های مقتول هستش که اون هم از ناحیه‌ بچه‌ها میگه بله منم تقاضای قصاص این آدم رو دارم و با این شکایت و با این تفهیم اتهام آخرین دفاع پرونده میره دادگاه و دادگاه اظهار نظر میکنه و رای اش رو صادر می‌کنه توی پرونده چندین و چند اقرار وجود داره توسط عادل که گفته من خودم با چاقو زدم اون به من فحاشی کرد من پولی که بهش داده بودم به سمت من پرت کرد من سر این ماجرا عصبی شدم و با چاقو زدم.

چاقوهایی هم که زدم توی سمت چپش بود تو گردنش بود توی پهلوش بود یه ضربه‌ای تو پای این آدم خورده ولی عادل میگه نه من به پاش ضربه‌ای نزدم پای راستش که دادگاه میگه که حالا با توجه به اوضاع و احوال پرونده و شرایطی که وجود داره احتمالا اون چاقو رو هم خود عادل زده چون طرف پاش آورده بالا که حالا خودش جمع کرده که از خودش دفاع بکنه ضربه بیشتر نخوره احتمالا یه ضربه هم توی پاش خورده و عادل شاید ندیده اون لحظه رو اون صحنه رو ولی خب کسی اون روز نبوده توی صحنه‌ قتل پس قاعدتا باید عادل این ضربه زده باشه.

زنش که ضربه‌ای نزده عادلم گفته گردن گرفته گفته زن و بچه‌ من اصلا کاری نداشتن زن و بچه‌ من اون گوشه نشسته بودن و من درگیر شدم با این آدم و قاعدتا که زن و بچه‌اش چاقویی نداشتن درگیری هم اتفاق نیفتاده پس ضربه‌ای هم که به پای این آدم خورده ناشی از رفتار مجرمانه همین آدمه این هم که میگه من عصبی بودم نمیدونم دیوونه بودم و از این صحبت‌هایی که می‌کنه که اصلا وجاهت نداره.

این آدم خیلی با دقت با مثلا حالا نمی‌گیم برنامه‌ ریزی قبلی ولی اون موقع خب بلند شده با چاقو زده اصلا تو میخواستی درگیر بشی سر کرایه خوب تو اصلا میتونستی یک چک به یارو بزنی ولی چاقو رو درآوردی و با چاقو هم زدی چاقو هم چاقوه مشخص نیست که آیا میوه خوری یا یه چاقویی حالا از این چاقوها دسته زنجانی باشه یا هر چیزه دیگه‌ای ولی همین ضرباتی که زده باعث مرگ این آدم شده رفتار نوعا کشنده ‌است.

گفتیم یه قتل زمانی قتله که رفتار نوعا کشنده باشه یا آلت، آلته قتاله باشه این رفتار که نوعا کشنده‌ است تو گردن این آدم زده و خب با چاقو هم این اتفاق افتاده و قاعدتا میشه قتل عمد.

شبه عمد حالا خطای محض اینایی که حالا ادعا می‌کرد اینها نیستش، دادگاه نگاه منفی به عادل داره میگه تو قبلن هم سابقه‌ چاقوکشی و ضرب و جرح با چاقو هم داری سال گذشته برادر زنت زدی خود خود زنت رو چند بار حالا زیر مشت و لگد خودت قرار دادی نگاه، نگاه منفی و تو که اختلال شخصیت داری مشکل عصبی و روانی داری نباید چاقو جیبت باشه زنش توی بعضی از حالا صورت جلسات دادگاه اینو گفته بود گفته من چند بار بهش گفتم این چاقو رو جیبت نزار خطرناک تو عصبی میشی می‌زنی یکی رو می‌کشی.

همه‌ این‌ها میشه یه دلایلی برای این که خب قتل توسط عادل اتفاق افتاده اقرارهایی که محسن کردم که کلا دادگاه می‌ذاره کنار و چاقویی هم ثابت نشده ضربه‌ توپا گفتن فقط یه ذره مشکوک می‌گه اون ضرب هم توسط محسن اتفاق نیفتاده اتباط همین آدم و نهایتا تحت عنوان قتل عمدی این آدم پرونده رای صادر میشه و عادل محکوم میشه به یک بار قصاص، پرونده اعتراض میشه میره دیوان و دیوان هم رای رو  ابرام می‌کنه و ادعا می‌کنه که اقرارهایی که وجود داره و شرایط و اوضاع و احوال پرونده هم کاملا هم‌خونی داره.

با این موضوع که عادل این قتل رو انجام داده عادل به اجرای احکام معرفی میشه دیگه هیچ وقت از زندان بیرون نمیاد یعنی با قرار و این‌ها هم آزاد نمیشه تحت عنوان قتل عمد در زندان می‌ماند و روز یکشنبه صبحی توی زندان توی فشافویه اعدام میشه.

این قسمت پنجاه و سه پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.

طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.

جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.

شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.

مدارک مرتبط با اپیزود پنجاه و سه

مستندات این اپیزود شامل دو عکس است.

اپیزود پنجاه و سه قتل راننده تاکسی
اپیزود پنجاه و سه قتل راننده تاکسی

مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری

اگر نیاز به مشاوره حقوقی یا اعطای وکالت به وکلای پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.

مشاوره های حقوقی به صورت تلفنی و حضوری  میباشد.

تیم موسسه حقوقی دادپویان