کامل این اپیزود را گوش کنید در

کست باکس دادپویان
اپلیکیشن دادپویان

اپیزود چهل و چهار فقر و فحشا

اپیرود چهل و چهار فقر و فحشا: از در شعبه دادگاه کیفری که اومدم بیرون دیدم رو صندلی یه پیرمرد خیلی رنجوری نشسته، رفتم توی دفتر شعبه و گفتم ماجراش چیه؟ گفت یه پرونده تجاوز به عنف و زنا. وکیلش میشی گفتم بذار برم باهاش صحبت کنم رفتم باهاش صحبت کردم نشستم کنارش و شروع کردیم با همدیگه حرف زدن یه پیرمرد ژولیده و خیلی ترکیده ای بود ولی خیلی با کمالات. وکیل پایه یک دادگستری

گفت صبونه نخوردم شامم دیشب نخوردم رفتم پایین و براش کیک و چایی گرفتم، آوردم بهش دادم خیلی خوشحال شد بهم گفتش که پریسا مثل دخترم بود از خونه فرار کرده بود بهش پناه دادم براش لباس و وسایل خریدم شام و ناهار بهش می‌دادم پریسا مثل دخترم بود ازش مراقبت می‌کردم، گفتم وکیل داری گفتش که نه وکیل ندارم شما وکیلم میشی و من بر خلاف معمول وکیل تسخیری شدم. سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری تهران هستم قسمت چهل و چهارم پادکست دادپویان رو می‌شنوید اواخر اسفند و اواخر سال هزار و چهارصد و دو، اپیزود بعدی ما توی چهارصد و سه پخش میشه و امیدوارم که تو این سال قسمت‌هایی که شنیدید رو دوست داشته باشید.

توی سال چهارصد و سه ما یه داستان جذابی در مورد پادکست دادپویان داریم و اون هم برگزاری زنده‌ قسمت پنجاهم پادکست دادپویان که می‌تونید به لینک زیر مراجعه بکنید و اطلاعاتش رو توی سایتمون و توی کست باکس ببینید که هم زمانش دقیق و هم مکانش رو  مطلع بشید که ایشالا ما توی قسمت پنجاهم بتونیم شما رو ببینیم.

هنوز نمی‌دونستم باید وکیلش بشم یا نه اون روز رفتم و دو هفته بعد برگشتم و پرونده رو خوندم تو این چند هفته هم تقریبا چند بار بهم زنگ زد شمارم گرفته بود از شعبه و زنگ میزد از زندان و احوال پرسی می‌کرد توی زندان بود براش قرار وسیله صادر کرده بودن ولی پول نداشت که بذاره واسه همین زندانی اش کرده بودند پرونده رو که خوندم دیدم که توش اقرار داره و گفته یه بار من توی خونه با پریسا رابطه داشتم یه چندتا حرف دیگه هم زده بود همون حرفایی که توی راهرو به من زده بود، لباس و وسایل خریده بودم برای پریسا از این صحبتا، جلسه‌ اول دادرسی تشکیل شد پریسا مادرش اومده بودن.

وقتی دیدم خیلی شوکه شدم پریسا یه دختر قد بلند یکم تپل چشمای زاغ بینی خیلی زیبا و کلا یه دختر بسیار خوش قیافه‌ای بود جلسه که شروع شد منو که دیدن حسابی جا خوردن که قاسم رفته یه وکیل گرفته، کلی هم به من چشم غره رفتن برای قاسم متهم پرونده‌ ما سیصد تومن قرار صادر شده بود و رفته بود زندان، قاسم کنار من نشسته بود و هی زیر لب صحبت می‌کرد گفت ببین من چقدر بهش خوبی کردم چقدر بهش رسیدم،  چقدر براش وسایل خریدم و این سزای کار منه، اومدم ثواب کنم کباب شده کاملا صداقت این آدم رو باور کرده بودم حرفایی که می‌زد و رفتاری که میکرد و قیافه شخصیت و هر چیزی که فکر بکنید.

قاضی پرونده شروع کرد صحبت کردن و از شاکی پرونده خواست که درمورد اتهامی که هستش توضیحات بدن مادر پریسا به عنوان شاکی پرونده و البته قیم پریسا شروع کرد صحبت کردن و توضیح داد گفتش که سال هشتاد و هفت من از شوهرم جدا شدم سرپرستی پریسا اون موقع با باباش و مادربزرگش بود من سپردش به اونا سال نود و هشت پریسا اومد خونه‌ من، فهمیدم از خونه‌ باباش فرار کرده.

چند روز خونه‌ من بود و بعدم از خونه‌ منم فرار کرد یه ذره گشتم و بررسی کردم و از آدمایی که میدونستم سوال کردم فهمیدم تو این دورانی که از خونه‌ باباش فرار کرده تو خونه‌ یه شخصی به نام کمال زندگی میکنه پریسا تو خونه‌ کمال و بعدم تو خونه‌ قاسم که الان متهم پرونده هست، با آدمای زیادی رابطه‌ نامشروع داشته، بهش تجاوز کردن یکی دیگه از شاکیان پرونده یه نفر به نام مهشید، مهشید دختر دیگه‌ مامان پریسا یعنی بچه‌ قبلی مادر پریسا، مهشید هم گفتش که بله من تو همه‌ داستانایی که پریسا بوده منم بودم پیش کمال و قاسم.

اینها به من تجاوز کردن همه‌ توضیحات توی شکوایه‌ای اولیه توی کلانتری وجود داشت مادر پریسا و مهشید اومده بودن شکایت کرده بودند پرونده از طریق کلانتری شروع شده بود و اونا رفته بودن سراغ کمال و قاسم، کمال و قاسم نگهبان یه پارک بودن و بچه‌های کلانتری میرن توی اون پارک و تو اتاق نگهبانی کمال و قاسم و دستگیر می‌کنند.

کمال توی جلسه‌ رسیدگی بلند میشه و میگه من افغانی ام، کارت اقامت هم ندارم از طریق قاسم با پریسا آشنا شدم چهار سال پیش بود یعنی سال نود و پنج پریسا رو آورد پیش من و گفت این نوه‌ منه، پریسا دو ماه با من و توی خونه‌ من بود با من و قاسم زندگی می‌کرد میگفت بابام و عموم به من تجاوز کردند و من هیچ جا رو ندارم خیلی تنهام قاسم از من خواست گفتش که جا نداره پریسا، اگه میشه تو رو خدا این بچه رو اینجا نگه دار.

قاسم هم گفتش که ببین کمال ما جا نداریم میتونیم بیایم تو خونه‌ نگهبانی تو زندگی کنیم این‌جا بخوایم، منم بهشون جا دادم، من تجاوز رو قبول ندارم اصلا اون دختر رو قاسم آورد من خرجی این دختر دادم وسایل براش خریدم لباس خریدم غذا بهش دادم کمال هفتاد و یک سال سن داره میگه چهل ساله که من تو این کشور دارم زندگی می‌کنم.

برای مشاوره رابطه نامشروع، می توانید با وکیل رابطه نامشروع در تهران در ارتباط باشید.

اظهارات متنافض در پرونده

اظهارات متناقض زیادی هم توی پرونده داره همچنین توی کلانتری و هم توی دادگاه یه جا میگه که پریسا گفته که خونواده اش اذیتش می‌کردند و به پریسا گفتن برو پول بیار پریسا هم گفته من نمی‌تونم پول بیارم و اونم از خونه فرار کرده بعد اومده پیش کمال گفته که تو به من خونه بده جا بده و من میرم تو مترو کار می‌کنم و پول حلال در میارم، منم خونه رو در اختیارش قرار دادم ولی یه جای دیگه گفتیم دیگه میگه که قاسم آورده و گفته که این نوه‌ منه از این صحبتا، این تعارضاتی که توی حرفای کمال هستش خیلی راهگشا در مورد پرونده.

یکی از شاکی‌های دیگه‌ پرونده گفتیم که مهشیده یعنی یه جورایی خواهر پریسا که البته خواهر ناتنی هم نمیشه چون از مادر پریسا هست و یک شوهر دیگه، مهشید تعریف میکنه و میگه که من شونزده سال دارم پریسا به من زنگ زد و گفت بریم بیرون رفتیم و یه ماشین اومد و به بهانه اینکه تاکسیه ما رو سوار کرد فهمیدم قاسمه، پریسا با قاسم آشنا بود می‌شناختش با هم هماهنگ کرده بودن گفتن بریم خونه وسایل رو از خونه نگهبانی بیاریم و ما هم با همون ماشین رفتیم سمت اتاق نگهبانی وقتی رفتم داخل، اینها رو مهشید داره تعریف می‌کنه، میگه وقتی رفتم داخل قاسم و کمال من و گرفتن و در رو بستن دو شب منو اونجا نگه داشتن.

شب اول خواب بودم که قاسم اومد و سمت من، جلال دست و پای من و نگه داشت و قاسم یه تیغ گذاشت زیر گلوی من و از پشت به من تجاوز کرد قاضی میپرسه از جلو هم به تو تجاوز کرد؟ میگه نه از جلو تجاوز نکرد. یه نکته‌ حالا پزشکی بگم یا شاید پزشکی قانونی اصولا از عقب به این راحتی نمیشه تجاوز کرد به خاطر عضلات قوی که وجود داره و اگر شخصی گفتش که از عقب به من تجاوز شده قاعدتا داره دروغ میگه احتمالا با رضایت بوده چون باید بسیار بدون استرس و بدون اسپاسم عضلانی باشه تا بتونیم واقعا قبول کنیم که تجاوز از پشت بوده.

مهشید تعریف می‌کنه میگه به من پنجاه تومن هم پول دادن چون می‌خواستم برم ولی هیچ پولی نداشتم قول هم دادم به کسی این موضوع رو نگم، اینجاست که معلوم میشه مهشید داره یه اقرارهایی می‌کنه که خودشم نمیدونه رابطه‌ای برقرار کرده و پولش رو هم گرفته، قاضی از مهشید می‌پرسه پریسا مشکل روحی روانی داره میگه نه یکم عقب موندگی ذهنی داره یه ذره از سن خودش کوچیکتره قاضی می‌پرسه درمورد پریسا توضیح بده و میگه که پریسا به من گفت چون باباش بهش پول نمیده اونم از راه خودفروشی پول در میاره.

به پدر و خواهر بزرگترش یه شخصی به نام پانییز هم کمک مالی می‌کنه یه حرفی مهشید میزنه که خیلی عجیبه میگه اصلا پدرش این پیرمرد رو به پریسا معرفی کرده بود یه شخصیه که اون هم به عنوان شاکی پرونده وارد پرونده میشه، کیه؟ خواهر دیگه پریسا که از پدر یکیه، سیزده سالشه و ادعا می‌کنه میگه قاسم و کمال به من تجاوز کردن.

قاضی ازش می‌پرسه پریسا به شما پولی داده بود میگه بله برای ما لباس و وسایل می‌خرید هر دفعه میومد خونه برای ما یه سری وسایل و اینا میاورد و به ما میداد از کی شکایت داری میگه از قاسم و کمال شکایت دارم. چرا؟ برای اینکه به من تجاوز کردن به پریسا هم تجاوز کردند و به چند نفر دیگه، قاسم و کمال ما رو تهدید کردن و گفتن که از پریسا فیلم و عکس داریم و پخش می‌کنیم آبروتون می‌بریم واسه همین ما سکوت کردیم تا الان.

یکی دیگه از شاکی های پرونده شخصی به نام محمود، محمود کیه؟ پدر مهشید، مهشیدی که گفتیم که دختر مادر پریسا بود و پدرش میشه یه شخصی به نام محمود اونم میاد و از قاسم و کمال به دلیل تجاوز شکایت میکنه و پرونده تحقیقاتش بر مبنای همین شکایت‌ها مطرح میشه، یه نکته‌ای اینجا وجود داره که پریسا از همین محمود هم شکایت می‌کنه، خیلی فکر کنم به هم ریخته شد ماجرای ما ولی ماجرا اینه که پریسا یه پدری داره و یک عمویی و یک قاسم و یک کمال توی پرونده که ادعا می‌کنه می‌گه این محمود هم به من تجاوز کرده یعنی این پدری که پدر مهشید محسوب میشه.

قاسم و کمال هم که بهش تجاوز کردن اگه یه ذره گیج شدید یه ذره براتون عجیب نباشه واقعا چون صحبت اینه که پریسا ادعا داره که خیلی آدما بهش تجاوز کردن از اونور مهشید هم ادعا داره و میگه که قاسم و کمال من تجاوز کردن، هم که میشه یکی از خواهرهای پریسا اون هم ادعا داره میگه قاسم و کمال به من تجاوز کردن فقط پریسا علاوه بر قاسم و کمال میگه که یه سری آدمهای دیگه هم توی این ماجراها به من تجاوز کردن حالا ادعاش چقدر صحت داره یا نداره من بعدا مفصل براتون توضیح میدم.

شاکی‌های پرونده توضیحاتشون که میدن قاضی به قاسم میگه بلند شه و در مورد همه‌ این اتهاماتی که زده شده توضیحات بده، به قاسم یه پیرمرد هفتاد و شیش سالست میگه که من پریسا رو توی پارک دیدمش، دیدم بی‌سر پناه و بدبخته و رفتم براش ناهار گرفتم و بعدم شام گرفتم بعد هم اوردش توی خونه‌ یا اون اتاق نگهبانی که برای ما بود.

بعضی موقع‌ها پانییز خواهر پریسا میومد همراه پریسا بودش بهش غذا دادم کمکش کردم موضوع برای چهار سال پیشه، پریسا اون موقع دوازده سالش بود من تا شانزده سالگی ناهارش رو دادم شامشو دادم منو کمال نگهبان پارک بودیم دو تا اتاق بود یه دونه برای من یه دونه هم برای کمال بعضی موقع‌ها خونه‌ کمال می‌رفت و بعضی موقع‌ها خونه‌ من. قاضی می پرسه کجا می‌خوابید پریسا میگه که اصولا خونه‌ پدرش می‌خوابید ولی بعضی موقع‌ها خونه‌ من یا اتاق من یا اتاق کمال.

فرار از خانه

پدرش ولگرد بود معتاد بود از دست پدرش فراری بود قاضی می‌پرسه که پریسا کارش چی بود چیکار می‌کرد می‌گفتش که با آدمای مختلف رابطه داشت روزی ده دوازده نفر رو راه می انداخت، ارتباط برقرار میکرد با یک سری آدمها، می‌پرسه توام باهاش رابطه داشتی؟ میگه آره من یه بار خونه‌ کمال باهاش رابطه داشتم باز می‌پرسه صیغه هم خوندی؟ میگه نه صیغه نخوندم حرفایی که کمال میزنه دروغه من هیچ تجاوزی بهش نکردم چون یه جاهایی کمال ادعا می‌کنه میگه که من کاره‌ای نبودم و هر چی بوده زیر سر قاسم بوده، و اینجوری خلاصه متهمین گردن همدیگه میندازن.

قاسم میگه اصلا کمال شغلش همین بود دختر ها رو میاورد و از این طریق کاسبی می‌کرد دخترها رو اجاره می‌داد اون اتاقی که داشت رو شده بود یه اتاقی برای اینکه دختر رو حالا از جاهای مختلف بیاره و ازشون سو استفاده جنسی بکنه، اینها اظهاراتی که قاسم توی دادگاه انجام میده، یه تنشی هم توی دادگاه اونجا بین کمال و قاسم اتفاق میفته و هر دو به جون هم می‌ افتند که این داره دروغ میگه اون داره دروغ میگه و خلاصه تنش می‌خوابه پریسا به عنوان شاکی اصلی پرونده خودش بلند میشه و شروع میکنه داستان رو توضیح دادن.

پریسا تو جلسه‌ رسیدگی شروع می‌کنه زار زار گریه کردن و میگه که اینا از من سو استفاده جنسی کردن من توی اتاق کمال بودم که آدمهای مختلفی میومدن و از من سو استفاده می‌کردند به من تجاوز می‌کردند با من رابطه داشتند و کمال از این سو استفاده‌ای که از من می‌شد از مردم پول می‌گرفت قاسم هم این کار با من کرد سال‌ها من رو مورد تجاوز و تعرض قرار دادن و بابتش پول گرفتم منو فریب دادن و به زور این کار با من می‌کردن اولین بار قاسم به من تجاوز کرد وقتی این کار کرد من خونریزی کردم بعدم قاسم آب منی خودش رو روی بدنم ریخت.

سال‌ها درگیر مشکل اعصاب و روان بودم الان حالم بهتره دکتر قرصمو قطع کرده ولی آقای قاضی این دو نفر سه ماه منو حبس کرده بودند و به من تجاوز می‌کردند نه این‌ها بلکه هر آدمی که شما فکر بکنید میومد و به من تجاوز می‌کرد، زیبا مادر پریسا هست، میاد و میگه که شکایت بر مبنای همین اظهاراتی که دخترم گفته.

ختم دادرسی اعلام میشه و قاسم می‌برن زندان، پریسا و مددکار بهزیستی میاد و شروع می‌کنه به قاضی صحبت کردن چرا مددکار بهزیستی؟ به این علت که تو یه دوره‌ای مادر قیم پریسا میشه اونجا که از خونه‌ پدری فرار میکنه و میاد خونه‌ مادرش و مادر قیمش میشه ولی به خاطر شرایطی که توی پرونده وجود داشته و حالا اتفاقاتی که بین مادر و دختر و اینها میفته قیم بودن از مادرش می‌گیرند به بهزیستی تحویل میدن تا قیم جدید تعیین بشه براش.

مددکار بهزیستی من و پریسا و مادرش وایسادیم جلوی میز قاضی می‌بینم که پریسا داره گریه می‌کنه می‌رم کنارش و بهش دلداری میدم پریسا تعریف می‌کنه می‌گه مادرم قیم من شده بود منو بدبخت کرد من هر چی پول درآورده بودم از من گرفت می‌خواد به زور شوهرم بده مادرم خیلی خودخواه من و خواهرم رو ول کرد و تحویل بابامون داد، بابایی که خودش میدونست ما رو نمیخواد و چه وضعیتی داشت.

مادرم رفت شوهر کرد الانم پول منو بالا کشیده، این شکایت هم مطرح کرده که از قاسم و کمال پول بگیره قاضی داشت صحبت‌های ما رو می‌شنید منو کشوند کنار و گفتش که هرکاری می‌تونه برای پریسا انجام بده، گفتم برام مشکل پیش میاد نمی‌تونم، طرف دعوام گفت نه هیچ مشکلی پیش نمیاد تو قرار نیست که علیه موکلت بعدا طرح دعوا کنی علیه مادرش قرار طرح دعوا کنی، منم شماره ام رو دادم بهشون رفتیم.

از در دادگاه که اومدیم بیرون توی خیابون مادرش جلوی منو گرفت و کلی به من توپید که چرا وکیل این آدمها شدی چرا از حق اینا دفاع می‌کنی گفتم من وکیل تسخیری شون هستم از حق قانونی این آدمها دفاع می‌کنم نه از جرمی که انجام دادن یه ذره آروم شد گفت بیا وکیل ما بشو، گفتم نمیشه به خاطر شرایط قانونی امکان‌پذیر نیست ولی برید اداره‌ معاضدت کانون وکلا  و اونجا یه وکیل معاضدت بگیرید.

کمکتون می‌کنم منم سفارشی می‌کنم که اگر بتونن یه وکیل خوب برای شما بذارن و از پروندتون دفاع بکنن انصافا سفارشم کردن و یه وکیل خوب هم براشون گذاشتن چون گفتم به دخترشون بالاخره یه تعرضاتی شده و مورد سو استفاده قرار گرفته مادر پریسا چندین و چند بار به من زنگ زدن خود پریسا هم زنگ زد و از من کمک خواست گفتم که وکیل دارید و برید و با همون وکیلتون کار رو پیش ببرید.

پریسا بارها و بارها زنگ زد و شروع می‌کرد گریه کردن که بیا منو ببین کار دارم گفتم با وکیلت در ارتباط باش، خواهرش پاییز هم بارها و بارها به ما زنگ زد و ما سر این ماجرا کلی درگیر بودیم هم عذاب وجدان داشتیم از این جهت و از یک جهت هم بالاخره مسیر پرونده باید به صورت قانونی پیش می‌رفت مشکل پریسا بیش از اینکه با قاسم و کمال باشه با مادرش بود.

مادرش وقتی قیمش شده بود می‌خواست به زور شوهرش بده و پریسا نمی‌خواست، تماس می‌گرفت با ما و درد و دل می‌کرد و می‌گفت که بیایید و منو نجات بدید از دست مادرم، ولی ما نمی‌تونستیم بریم و ما هم نرفتیم، دلایل زیادی توی پرونده وجود داشت که این شکایتی که مطرح شده، شکایت خیلی درست درمانی نیست اصلا دلیل مستندی برای تجاوز به عنف وجود نداشت جز ادعایی که شاکیان پرونده کرده بودند حتی در مورد رابطه‌ی زنا هم دلیلی وجودنداشت.

یه نکته‌ خیلی مهمتر این بود که خود قاضی هم کاملا به این مساله مسلط شده بود این که می‌گفت اصلا موکل یعنی موکل ما قاسم اصلا توانایی جنسی نداره پنج شیش ساله نمی‌تونه تجاوز یا زنایی انجام بده حتی ما تقاضای پزشکی قانونی هم کردیم که البته ارجاع داده نشد چون شرایط پرونده مشخص بود، و اقرار که توی کلانتری بود فقط توی کلانتری بود توی دادگاه و به قول ما توی محکمه دیگه یه چنین اقراری وجود نداشت و انکار شده بود.

برای مشاوره حقوقی کیفری، می توانید با وکیل کیفری در ارتباط باشید.

جلسه رسیدگی

یادمه تو جلسه‌ رسیدگی قاضی از پریسا پرسید که یه نشونه‌ای از بدن قاسم یادته گفتش که آره رون پاش بیش از حد قرمز بود قاسم هم البته این رو تایید کرد با همه‌ این اتفاقات و ماجراهای که تعریف کردیم دادگاه رای میده، شاید خیلی گیج کننده بود ولی اون چیزی که مشخص بود این بود که قاسم و کمال متهمین پرونده‌ ما هستند به تجاوز و زنا و البته دایر کردن مرکز فساد و فحشا که اون اتاق نگهبانی شده مرکز فساد و فحشا و شاکی پرونده در اصل پریسا که مادرش شکایت رو مطرح می‌کنه و بعد هم خواهرای دیگشم میان میگن و به ما هم تجاوز شده که البته همه‌ این‌ها ادعاست و دلیلی وجود ندارد.

دادگاه در مورد اتهام تجاوز و زنا به خاطر اینکه دلیلی وجود نداره حکم برائت از این‌ها میده ولی در مورد رابطه‌ نامشروع چون اینها خودشون اعلام کردن گفتن با همدیگه خلوت داشتیم تو یه خونه بودیم رابطه محرزه و کمال و قاسم محکوم میشن به رابطه‌ نامشروع و محکوم میشن به نود و نه ضربه شلاق، پریسا اعتراض می‌کنه به این رای البته وکیلش که در مورد دایر کردن حالا مرکز فساد فحشا حالا تصمیمی گرفته نشده دیوان هم می‌پذیره پرونده یه نقصی گرفته میشه اعاده میشه به دادگاه کیفری یک و دادگاه کیفری یک هم جلسه میذاره و ما اونجا هم میریم و توضیحات رو میدیم و متوجه میشه که دادگاه در مورد اون هم دلیلی وجود نداره و در مورد اون هم حکم به برائت صادر می‌کنه.

توی این جلسه من با وکیل پریسا صحبت می‌کنم و میگه که پریسا ازدواج کرده و مادر پریسا هم قراره بیاد رضایت بده قیم هم عوض شده و دادسرا  قیم تعیین کرده قیم هم که دادستانی است اعلام کرده که به خاطر شرایط زندگی یه پریسا که الان ازدواج کرده و این که مشکلی پیش نیاد اینها پریسا اعلام رضایت خودش رو به دادگاه اعلام میکنه عملا پرونده مختومه میشه با توجه به اینکه فقط رابطه‌ نامشروع یعنی نود و نه ضربه شلاق ثابت میشه و اعتراض بهش پذیرفته نیست.

و بقیه اعتراض‌هایی که انجام میشه و با توجه به رضایتی که توی پرونده گذاشته میشه توسط پریسا البته قیمش دیگه تقریبا پرونده مختومه هست، بعد جلسه‌ رسیدگی من دم در دادگاه واستادم و با وکیل پریسا شروع می‌کنم صحبت کردن کلی حرف می‌زنه در مورد این که ما کلی دویدیم که بتونیم پرونده رو تو دیوان عالی کشور به یه نتیجه‌ای برسونیم نقص گرفته شد برگشت و مادرش اومد به ما اعلام کرد گفتش که چون پریسا ازدواج کرده برید و رضایت بدید.

باید متهمان پرونده مجازات بشن یعنی چی ما این همه دوندگی کردیم حالا باید بیایم رضایت بدیم این همه از پریسا سو استفاده شده، گفتم بهش از پریسا سو استفاده شده واقعا یا نه؟ حقیقت ماجرا رو بگو من تا امروزی که اینجا هستم واقعا حقیقت رو نمی‌دونم از روی سند و مدرک و اون چیزی که توی پرونده هست دارم حرف می‌زنم.

تو میدونی چه خبره؟ وکیل پریسا گفت ببین پدر پریسا معتاده کار و بار درستی نداره از همه جا رونده و همه جا مونده هست، توی خونه‌های قدیمی که چند دری هستند اونجا زندگی می‌کنن هر کی توی اتاق دیگه انقدر نعشه میشه بعضی موقع‌ها این آدم که به پریسا هم تجاوز می‌کنه عموی پریسا همونجا زندگی می‌کنه اون هم به پریسا تجاوز کرده، اینا چون پول مواد نداشتن کمال و قاسم می‌شناختند و دختراشون ور می‌داشتن می‌بردن اونجا و اجاره می‌دادند بابتش پول می‌گرفتن توی پارکی که احتمالا رفتی و دیدی یه خونه تیمی درست کرده بودن.

دخترها رو اجاره می‌دادند و از مردم پول می‌گرفتن یه مبلغی رو هم به پریسا دادن بابت این ماجرا پریسا تقریبا سی میلیون پول جمع کرده بود که اونم مادر پریسا  گرفته، وکیل پریسا میگه تو جلسه‌های اول یادته وقتی که قاسم میومد پیش تو خودش و به موش مردگی می‌زد گفتم آره گفت میومد پیش مادر پریسا می‌گفتش که چون با تو نخوابیدم الان رفتی از من شکایت کردی چون فقط با پریسا خوابیدم حسودیت شده مادر پریسا هم گفته بود که من پدر تو رو در میارم قاسم هم گفته بود خوب کردم کیفشو بردم اونجا بود که فهمیدم که قاسم عجب آدم عجیبیه.

روز اول قاسم به من گفتش که من یه ماشین پژو قدیمی دارم با اون مسافرکشی می‌کنم خیلی شبا تو ماشین می‌خوابیدم و خونه رو می‌دادم و اون اتاق می‌دادم پریسا که پریسا اونجا راحت بخوابه اون روزا میگفتم که قاسم چه آدم شریفی و الان می‌فهمم که چقدر آدم عجیبیه، الان پریسا با یه مرد سن و سال دار که البته پولدارم هست ازدواج کرده و بچه هم داره قاسمم الان شلاقش خورده آزاد و توی همون اتاق نگهبانی داره زندگی می‌کنه.

اگه وکیل پریسا روز آخر این توضیحات به من نمی‌داد شاید تا الان من حقیقت ماجرا رو کشف نمی‌کردم و حیف که خیلی دیر این توضیحات رو به من داد و چقدر تلخ که یه وکیل نتونه حقیقت رو توی یه پرونده‌ای بفهمه و البته قاضی پرونده هم تو این پرونده به نظر من نتونسته بود حقیقت رو کشف کنه که قابل کشف واقعا نبود خودشون می‌دونستن چه اتفاقی افتاده و الان من موندم و عذاب وجدان و یه دختر زیبایی به نام پریسا که امیدوارم توی زندگیش واقع خوشبخت باشه و برای هیچ دختری توی سرزمینم از این مشکلات پیش نیاد.

این قسمت چهلم و چهارم پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.

طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.

جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.

شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.

مدارک مرتبط با اپیزود چهل و چهار

مستندات این اپیزود شامل دو عکس است.

مدارک اپیزود 44 فقر و فحشا
مدارک اپیزود 44 فقر و فحشا

مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری

اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.

جهت مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری و یا مشاوره حقوقی تصویری کلیک کنید.

مشاوره حقوقی