کامل این اپیزود را گوش کنید در

کست باکس دادپویان
اپلیکیشن دادپویان

اپیزود سی و سه قصاب ساده

برای مشاوره حقوقی کلاهبرداری، میتوانید با وکیل کلاهبرداری در تماس باشید.

داستان بر میگرده به هفت هشت سال پیش جایی که موکل امروز من یعنی مهران میگه من یک طلب یک میلیاردی داشتم از یک نفری یک چک داشتم ازش نمیدونستم باید چه کار کنم راهکار قانونیش رو بلد نبودم تا اینکه یکی از دوستام منو معرفی کرد به یک نفر به نام مجید.

مجید گفتش که بله ما این طلبتو میگیریم و موسسه حقوقی داریم چندتا وکیلیم و کارهای تورو انجام میدیم پاشو بیا دفتر با هم صحبت کنیم.

مهران میگه من رفتم دفتر مجید، میگه دیدم بله یک دفتر موسسه حقوقی هستش و مجید هم پشتش نشسته داشتم باهاش صحبت میکردم که داداشش مهدی هم اومد و مهدی هم شروع کرد منو تحریک کردن بله ما کارمون اینه طلبتو میگیریم از فلانی و مشکلی با این مسئله نداشته باش تو برو خونه خیالت راحت باشه و ما ارتباط های خوبی هم داریم اتفاقا تو دادگستری فلان جا میتونیم فلان رای رو بگیریم فلان دادگاه تجدیدنظر با ما خیلی رفیقه و هزارتا از این صحبت هایی که خیلی از این کلاهبردارها و کار چاقکن ها انجام میدن.

خلاصه ما با مجید صحبت هامون کردیم قرار شد اینا طلب مارو بگیرن و در قبالش ده درصد رو به عنوان حق الوکاله بر دارن بهش میگم قراردادت رو بده ببینم چه جوری بود؟

میگه ما قراردادی ننوشتیم میگم که خوب مگه توافق نکردید گفت آره همه چی شفاهی بود میگم از وکالت نامه ات یک عکسی کپی چیزی داری؟

میگه نه اصلا وکالت نامه ای هم امضا نکردیم از این برگه های که قدیم دست نویس بود و به صورت کاغذی بود، الان الکترونیکی شده وکالت نامه ها ولی قبلا به صورت کاغذی بود و ما از موکل امضا میگرفتیم.

میگه که نه من چنین برگه ای امضا نکردم خلاصه مجید با ما توافش رو کرد گفتش که ما کارو از فردا شروع میکنیم.

یک ماهی گذشت دیدم از مجید خبری نشد و بعد از یک ماه مجید گفتش که یک سری مبالغ رو به عنوان هزینه دادرسی پرداخت کنی من مبالغی رو خورد خورد شروع کردم زدن به حساب مجید و مهدی یک سه چهار ماهی که گذشت گفتم چه خبر گفتش که کار تقریبا تموم  شده هست پرونده توی اجرای احکامه و ما یک مالی رو از بدهکار تو پیدا کردیم و توقیفش کردیم باید یک سری پول بریزی بابت کارشناسی و غیره و غیره من هم هی پول واریز میکردم به حساب مجید و مهدی.

یک مدت گذشت مجید اومد گفتش که ببین ما این مالی که پیدا کردیم خیلی رقمش سنگینه نزدیک 15 الی 16 میلیارده واین ملکه رو ما باید معارضاش رو از بین ببریم و یک پولی به اونها بدیم تا از پرونده خارج بشن ما بشیم مالک ملک، این ملک که زنده بشه، میشه برای تو.

چقدر بریزم؟200 میلیون 300 میلیون 500 میلیون، یک جایی میرسه که مهران دیگه نقدینگی نداره پول تو دست و بالش نیست، میگه چه کارباید کنیم من پول ندارم الان مجید، میگه چی داری؟ میگه من کارم گوشته میتونی از من گوشت و مرغ و از این چیزها برداری.

میگه مشکلی نیست هرچیزی که داری ور دار بیار، و مهران هم شروع میکنه به مجید و مهدی پرداخت کردن گوشت، یک جایی میرسه که مجید میگه ببین تو که حالا داری از اینها به ما گوشت میدی، من میام دستگاه پزم رو میزارم تو مغازه تو هرکسی که میاد خرید کنه پولش بیاد تو حساب من به عنوان حق الوکاله وم هزینه هایی که دارم انجام میدم بیش از یک سال و نیم از این ماجرا طول میکشه و مهران مبلغ 5 میلیارد پول و گوشت به مجید و مهدی میده.

یک چیزی حدود 2 ونیم میلیارد پول نقد واریز میکنه به حسابشون و نزدیک 2و نیم میلیارد تو اون سالها گوشت میده بهشون.

که اون گوشت ها الان که داریم با هم صحبت میکنیم  شاید به نزدیک 20 برابر شده.

بعد همه این ماجراها مهران به مجید و مهدی میگه چی شد؟ چرا پول ما زنده نشد، این همه هم من پول دادم و مجید و مهدی همین جور و همین جور مهران رو سر میدونن.

به جایی میرسه که دیگه نا امید میشن از مجید و مهدی و میگن که احتمالا اینها پولی به ما نمیدن.

حتی یادمه قبل اینکه بیان با ما توافق کنن و قراردا بنویسن به من این موضوع رو گفته بود ومن گفته بودم شکایت بکنید گفتش که نه اینها دارن پولشو میدن احتمالا، یک چند نفر ما شنیدم پولشونو پرداخت کردن و از این صحبت ها، چند تا از این موکلینشو.

گفتم به نظر من اینا کلاهبردارن و شما هرچی زودتر شکایت بکنید زودتر به پولتون ممکنه برسید.

ولی همچنان مهران امیدوار به این که مجید و مهدی پولشو رو میدن چند ماه دیگه هم از این ماجرا گذشت و نزدیک دو سال اینها پول پرداخت کردن و مجید و مهدی یک هزارتومنی به مهران ندادن.

خلاصه اومد مهران به دفترمن و گفتش که بله اینها پول نمیخوان بدن و چند وقت هم هست که خبری از مجید نیست نمیدونیم فرار کرده و کجاه و پول نمیده.

بقیه شاکی ها هم نتونستن پولشون رو بگیرن.

گفتم چندتا دیگه مگه شاکی داره گفتش که زیاده، من یک 7 الی 8 نفرش رو میشناسم.

گفتم هرکدوم رو که میشناسی پاشو ورشون دار بیار دفتر بشینیم با هم صحبت کنیم.

یکی دیگه از شاکی های پرونده میاد دفتر من ومیگه که منم بهش پول دادم میگم بابت چی؟ تو هم موضوع وکالت بود؟ گفت نه اینها گفتن که ما میتونیم تو ایرانخودرو آشنا داریم ماشین میتونیم بگیریم چندتا ماشین بر داری.

پول بیار ما برات بیریم ماشین برداریم ثبت نامی هم نمیخواد ما پول نقد رو تحویل میدیم ماشینو تحویل میگیریم.

منم یک چیزی حدود 500 میلیون پول پرداخت کردم تازه 500 میلیون به علاوه یک مبلغی که حالا جنس بهش دادم گفتم جنست چیه؟ گفت من کار خشکبار میکنم، بهش تخمه و آجیل و این چیزها دادم. نزدیک 600 میلیون اون آدم پرداخت کرده بود.

یک شاکی دیگه رو تلفنی باهاش صحبت کردیم، گفتیم ماجرای تو چیه؟ گفتش که اینها تو کاره ارز و دلار بودن ومن ازشون دلار میخواستم بهشون نزدیک به دو میلیارد پول دادم که به من دلار بدن، پولو گرفتن ولی خبری نیست.

شاکی بعد شاکی بعد شاکی بعد،  نزدیک به فکر کنم 9 تا شاکی حداقل بامن صحبت کردن، که بعد هم تو پرونده بیشتر هم شد.

یک شاکی دیگه موضوعش این بود که باهاش یک مبایعه نامه ماشین مینویسن قرار براین بوده که مثلا نزدیکه 600 میلیون پول بگیرن و بهش یک ماشین خارجی تحویل بدن مبایعه نامه نوشته میشه پول داده میشه ولی ماشینی تحویل شاکی پرونده داده نمیشه تو موضوعات مختلف اینها کلاه سر مردم گذاشته بودن و یم روش هم داشتن که اینها بسیار زبون باز بودن یادمه وقتی که مهران اومد گفتش که اگه ما شکایت کنیم و این آدمو ببینی یک جور زبون بازی یکنه که قشنگ مخ تو رو هم میزنه.

گفتم مشکلی نیستش اتفاقا میخوام ببینمش برام هم که خیلی جالبه که این ادم چه جوری به این راحتی تونسته که کلاه سر شما بزاره و کاش شما قبل اینکه برید اونج میامدید اینجا ما از شما 5 میلیارد میگرفتیم الان دیگه خیلی با موکلمون رفیق شدیم بعد از سالها دوندگی تو چنین پرونده ای.

نهایتا ما میگیم که راهش اینه که شکایت مطرح بشه روششون این بود که اینها میامدن تحریک میکردن آدم ها رو با ارتباط های گشترده ای تو جاهای مختلف داریم، قوه قضاییه، دادگستری، نهادهای دولتی و غیره و غیره، سپاه بیت رهبری و جاهای مختلف، یک بیسیم هم گاها پر شالشون بود به قول ومعروف و انگشتری در دست میکردن و عکس های حالا خاصی که تو دفتر میزدن.

و حتی یک بار مهران میگه به من گفتش که مهدی پاشو بریم اینجا ایست بازرسی ما بریم اونجا رفتیم دیدیم که با اسلحه و اینها آمد و خیلی من بهش اعتماد کردم گفتم این آدم زورمندیه قدرتش میرسه .و پول مارو میتونه زنده بکنه و این جوری مارو تحریک کرد که ما به اینه اعتماد کنیم تقریبا همه شاکی ها هم که ما توی پرونده با هاشون صحبت میکردیم همین حرف رو میزدن و با همین حربه اعتماد مردم رو جلب کرده بود.

چیزی که من به مهران میگم باید علیه اشون کلاهبرداری شکایت کنیم با چندتا دیگه از شاکی ها هم که صحبت میکنیم قرار میشه که اونها هم به موکلین ما بپیوندن و همه شکایتمون رو مطرح بکنیم منم میشم وکیل چندتا از این شاکی ها خیلی عجیبه که حتی اون کسی که مهران ازش طلب داشت و بابت اون رفته بودن پیش مجید و مهدی اون هم میاد و میگه که مجید و مهدی سر منم کلاه گذاشتن.

میگم که تو که بدهکار بودی به مهران میگه آره ولی ما یک روزی نشستیم با مجید و مهدی قرار شدکه توافق بکنیم من یک پول ها رو پرداخت بکنم و تسویه بشم با مهران و حق الوکاله مجید و مهدی رو هم پرداخت بکنم و در قبال همین 800 میلیون هم از من گرفتن و هیچ کاری نکردن والان هم مهران از من طلب داره و منم هم از مجید و مهدی و ما حتی یک صورت جلسه هم مینویسیم تو دفتر و مبنی براین که این توافقات انجام بشه بین مهران و اون آدمی که بدهکار بوده به مهران به نام علی و مجید و مهدی.

نهایتا ما پرونده رو تحت عنوان کلاهبرداری، اعمال نفوذ، خیانت در امانت وچندین و چند اتهام دیگه علیه مجید و مهدی مطرح میکنیم.

اولین کاری هم که بازپرس میکنه که پرونده رو بفرسته به کارشناسی.

چون مبالغی که پرداخت شده و اجناسی که داده شده خیلی گسترده و پیچیده و پراکنده هست.

مثلا یک جایی پول به حساب مجید یا مهدی ریخته شد و یک جا پول ها به حساب ابراهیم پسر عموشون یا برادرزادشون و آدم های مختلف.

همه رو ما به عنوان متهم داخل دعوا میکنیم چون پول به حسابشون رفته و این پول نامشروعه، در قبال موضوع کلاهبرداریه.

یکی دو ماه از این پرونده میگذره کارشناسی ها انجام میشه و تقریبا مبالغ در میاد 5 میلیارد برای مهران هست، یکی دیگه از شاکی ها حدود 600 میلیون هست همون که گفتیم خودرو بوده و بابتش یک سری خشکبار هم داده بود به مجید و مهدی  یک نفره دیگه هست که 400 تا سکه گرفته از شاکی پرونده اون هم شخص دیگری هست و آدم های مختلف.

کارشناسی هاش انجام میشه تحقیقاتش انجام میشه و بازپرس قانع میشه که متهم رو احضار کنه.

مجید و مهدی رو احضار میکنه ولی هیچ کدوم نمیان نهایتا ما جلبشون رو میگیریم و یک روز قرار میشه که با مهران و چندتا از شاکی ها بریم برای جلب مجید و مهدی.

مجید هنوز تو اون موسسه حقوقی داره کار میکنه ولی یک روزهایی میاد و یک روزهایی نمیاد، نمیدونیم، چندتا از شاکی ها میرن و زاغ این آدم رو میزنن و یک روزی قرار میشه که برن سراغش و دستگیرش کنن آمار مبدن که میگن مجید از دیروز اومده توی دفترش و هنوز خارج نشده من بهشون میگم که فردا صبح ساعت همه گوش به زنگ باشیم به محض اینکه از دفترش خواست بیاد بیرون ما پلیس بریم اونجا و جلبش کنیم.

ساعت 7 صبح من جلوی کلانتری و هماهنگ شده با افسر کلانتری و مهران و چندتا دیگه از شاکی ها جلوی در دفتر مجید و مهدی هستند.

مهران به من زنگ میزنه میگه که مجید از دفترش داره میاد بیرون.

میگم که سریه اگه باماشین از پارکینگ داره میاد بیرون شده جلوی ماشینش وایستید یا یک وسیله رو بزارید و جلوشو بگیرید تا من با افسر بیام.

مجید از دفترش داره میاد بیرون با یک ماشین سانتافه که یک دفعه مهران با موتوری که داره میره زیر ماشین البته موتورو میفرسته زیر ماشین خودش قاعدتا نمیره و یک تصادف ساختگی اینجوری درست میکنن و چندتا دیگه از شاکی ها میان در ماشین زو باز میکنن و مجید رو میکشن بیرون و ما هم با افسر کلانتری میریم اونجا و مجید رو دستبند میزنیم و میبریم کلانتری.

یک زدو خوردی هم این وسط حقیقتا انجام میشه که من به مجید گفتم اگر شکایتی هم بخواهی بکنی از شاکی های پرونده شکایت کن مشکلی نیستش ولی فعلا باید به پرونده تو رسیدگی بشه.

که مجید میگه نه من شکایتی نمیکنم اونجا بود که من فهمیدم که چرا سر شاکی های پرونده کلاه رفته شاید نزدیکه سه ساعت یا چهار ساعت ما تا از کلانتری بریم دادسرا ئو تحویل بازپرس بدیم و تحقیقات بشه با مجید تو ماشین و شعبه دادسرا بودیم به هرکس و ناکسی که بگی قسم میخورد و آیه میخوند برا ما که نه من پول اینها رو میدم کلاه سرشون نزاشتم و زبون بازی به معنای اتم کلمه.

که من گفتم که سراینها کلاه گذاشتی سر ما که نمیتونی کلاه بزاری الان نزدیکه دو سال و چند ماه که از ماجرای مهران و بقیه شاکی ها گذشته تو یک هزارتومنی هم به اینها ندادی، گفتش که نه من پرداخت میکنم الان پول من کم آوردم تورم ایجاد شده و هزارتا موضوع دیگه که واقعا به نظرم ارتباطی نداشت که واقعا باید این آدم جواب میداد.

قرار تامین کیفری

تحقیقات ازش انجام شد براش تامین کیفری صادر شد و نزدیک دو ماه هم رفت زندان تا اینکه بتونه یک وثیقه ای بیاره و با وثیقه آزاد بشه هنوز مجید از زندان آزاد نشده بود که آمار مهدی رو هم پیدا کردیم و فهمیدیم که این آدم هم تو یک باغی تو خونه پدر زنش رفته قایم شده چون فهمیده بود دیگه مجید رو گرفتن و دیگه خودش رو گم و گور کرده بود.

آمارشو گرفتیم و با کلانتری هماهنگ کردیم و یک نیابتی هم گرفتیم چون خارج از تهران بود و رفتیم اونجا مهدی رو هم دستبند زدیم و آوردیمش تحویل دادسرا دادیم یک چیز حدود سه ماه هم مهدی توی زندان بودش و نهایتا اون هم وثیقه گذاشت و از زندان اومد بیرون و تقریبا تحقیقات ما کامل بود تحقیقات دادسرا خیلی طولانی شد.

چون این جلب تقریبا دو سه ماه زمان مارو گرفت و خوب کارشناسی داشت و یک سری استعلام از بانک های مختلف چون رقم ها زیاد بود و پراکنده تو شعبات مختلف بانک ها و به خاطر همین مجبور شدیم که همه این استعلام ها رو بگیریم یک پرونده شسته رفته تشکیل بدیم.

نزدیک یک سال  پرونده تو تحقیقاتش انجام میشه و با کیفر خواست کلاهبرداری، یک انتقال مال غیرحتی تو پرونده یکی از موضوعاته شکواییه، اعمال نفوذ وجعل عنوان و تحصیل مال نامشروع و غیره، پرونده به دادگاه ارجاع میشه.

تو جلسه رسیدگی هیچ کس نمیاد از مهدی و مجید، یک وکیلی معرفی میکنن حتی خیلی عجیبه وکیلشون هم میاد میگه ما پرداخت میکنیم مشکلی نیست.

میگم الان یک سال هم از شکواییه ما گذشته و هنوز پرداخت نکردید، میگه نه ما پرداخت میکنیم و هی زبون بازی و زبون بازی همون دقیقا مجید با ورژن وکالت.

تحقیقات تو دادگاه هم تقریبا تموم میشه دو سه جلسه طول میکشه چون شاکی ها زیادن وباید به همه موضوعات رسیدگی کنه دادگاه ونهایتا پرونده با صدور رای به نفع همه شکات پرونده تموم میشه.

تو همین حین و بین مجید و مهدی میان یک مبالغی رو پرداخت میکنن به بعضی از شاکی ها اونها که رقمشون کم بوده به ما پرداختی نمیکنن چون رقم های ما بالا بود نزدیک 5 میلیارد و یک میلیارد و خورده ولی یکی دوتا از شاکی ها 60 میلیون بود یک پرونده دیگه تقریبا 120 میلیون بود اونها رو پرداخت میکنن برای اینکه هی از شاکی های پرونده کم بکنن که بتونن بعدا ادعا بکنن .

رای صادر میشه تحت عنوانه 5 سال حبس برای مجید و مهدی و رد مال به همین مبالغی که گفتم که نزدیک 11 میلیارد میشه کسایی که میمونن تو پرونده و شکایت رو ادامه میدن و رضایتی نمیدن بابت پرداخت پولشون بعلاوه جزای نقدی به همین مقدار.

مجید و مهدی اعتراض میکنن به رای و پرونده به دادگاه تجدیدنظر تهران ارجاع داده میشه.

تو جلسه تجدیدنظر وکیلشون رو عوض میکنن و یک وکیل دیگه میاد و اون وکیل با پر رویی تمام که ما کلاهبرداری نکردیم که یکی از عجیب ترین جلسات تجدیدنظر من بود که خیلی برام جالب بود که وکیل یک کلاهبردار که همه تحقیقات انجام شده و تکلیف روشن شده و کارشناسی شده و دادگاه بدوی هم رای داده ادعای عدم کلاهبرداری میکنه.

یک زمانی من میگم من کلاهبردارم ولی پول مردم رو میدم که ردمال نداشته باشم جزای نقدی نداشته باشم و بتونم رضایت بگیرم که حبس رو هم تعلیق کنم ولی اینکه یک وکیلی بعد از این همه کذشت زمان تقریبا دوسال خود مهران کلاه رفته بود سرش دوسال هم پرونده طول کشید تا برسه به نقطه تجدید نظر و قطعی بشه بازهم وکیلش میاد میگه که اینها کلاه بردار نیستن جعل عنوان نکردن در صورتی که همه اینها اثبات میشه.

تجدیدنظر هم تایید میکنه این رای رو و قطعی میشه  پرونده به اجرای احکام میره دستور ممنوع الخروجی و مسدودی حساب و همه چیزهایی که لازم بود ما علیه اینها میگیریم تا اینکه به وثیقه گذارها اعلام میکنن که بیاید و معرفیشون کنید متهمین پرونده رو و البته محکومین پرونده رو تو این نقطه از پرونده.

مجید و مهدی پیداشون نمیشه نهایتا ما جلب هردو رو میگیریم و دوباره با هماهنگی این افراد و مهدی رو تو یک باغ دیگری که مربوط بوده به یکی دیگه از دوستاش بود و قایم شده بود همون جا دستگیرش میکنیم و تحویل دادگاه میدیم والان نزدیک به یک سال هستش که مهدی توی زندان تهران بزرگ هستش.

اعمال نفوذ در پرونده

یک چیز عجیب پرونده اینه که الان تقریبا یک سال هستش که مهدی توی زندانه ما با قاضی اجرای احکام هم صحبت کردیم که واقعیتش اینها یک هزارتومن هم ندادن شما یک کمکی به ما بکنید حواستون به این پرونده باشه چون اینها یکی از اتهاماتشون اعمال نفوذه، ممکنه اعمال نفوذ بکنن توی پرونده و هرجور شده به اینها فشار بیارید که حداقل بیان پول پرداخت بکنند.

قاضی اجرای احکام هم اعلام میکنه که اگر اینها حتی یک سوم از رد مالشون رو پرداخت کردن من بهشون مرخصی میدم وتا الانی که من با شما صحبت میکنم یک روز هم مرخصی نیامده و خیلی عجیبه که مهدی دوتا دختر داره  و مادره پیری که میاد اونجا و تو دادسرا که التماس میکنه این بچه منو آزاد بکنید.

ما بهش میگیم که ما مشکلی نداریم پول این موکلین مارو پرداخت بکنن این همه کلاهبرداری کردن بیان پولو پرداخت بکنن از زندان هم بیان بیرون اعلام رضایت هم میشه کرد به نفعشون نهایتا الان یک سال هست که زندان هستش و تا الان سه بار هم اعسار داده و اعسار از پرداخت محکوم به یعنی این که من ندارم اینو پرداخت کنم و هر سه بار هم دادگاه بدوی و تجدیدنظر اعسارش رو رد کرده.

یک چیزه دیگه ای که باید اتفاق می افتد این بود که اون رقمی که اون ها پرداخت کردن رقم خیلی کمی بوده یعنی رقمی که از مهران و بقبه شکات پرونده برده شده برای چندین و چند سال پیشه و الان همه چی باعث تورم شده وگرون شده چه کار کنیم گفتیم بریم یک دادخواست حقوقی بدیم تحت عنوانه ضررو زیان ناشی از جرم.

به نفع موکلینمون رفتیم یک دادخواستی در دادگاه حقوقی دادیم و اونجا هم مطالبه کردیم ادعا کردیم که این مبالغ برای چندین سال پیشه و این گوشت ها هم قیمتش زیاد شده و تاخییر تادیه بهش خورده و اونجا هم یک رای سنگین علیه اینها گرفتیم و تقاضای اعمال ماده3  کردیم که اینها تو زندان بمونن یعنی این که تا پرداخت نکنن پول مارو از زندان بیرون نیان و الان مهدی با شرایط زندگی که داره بالاخره همسرش هستش بچه هاش هستن مادر پیرش هست ولی متاسفانه هنوز پرداختی نکرده والان بعد از یک سال در زندان هست و چندتا محکومیت دیگه هم روی پرونده مهدی اومده.

مجید رو ردشو زدیم و هنوز نتونستیم پیداش بکنیم و وکیلش همچنان میگه ما پول شاکی ها رو پرداخت میکنیم. ولی کی پرداخت میکنن نمیدونیم.

این قسمت سی و سوم پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.

طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.

جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.

شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.

مدارک مرتبط با اپیزود سی و سه

مستندات این اپیزود شامل سه عکس است.

دادنامه قصاب ساده
دادنامه قصاب ساده
دادنامه قصاب ساده

مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری

اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.

جهت مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری و یا مشاوره حقوقی تصویری کلیک کنید.

مشاوره حقوقی