اپیزود چهار کلاهبرداری فروش موبایل

داستان از اینجا شروع میشه که یه شخصی که از قضا شاعر هم بوده و توی تلویزیون هم رفت و آمد داشته و برنامه تولید میکرده، توی پیح اینستاگرامش یه تبلیغی میره. مثل خیلی از افرادی که فالووراشون از یه تعدادی که بیشتر میشه، شروع میکنن به تبلیغ برای دیگران.

بعضی وقتا انقدر پول تبلیغ شیرینه که هیچ تحقیق و پرس و جویی راجع به تبلیغی که میخوان بکنن نمیکنن و حتی از چهار نفر راجع بهش نمیپرسن. بگذریم.

برای مشاوره حقوقی کلاهبرداری، میتوانید با وکیل کلاهبرداری در تماس باشید.

همونطور که گفتم این آقای شاعر تبلیغ یه سایتی رو میذاره تو پیچ اینستاگرامش. محتوای تبلیغم از این قرار بوده که: ما چون با سایت آمازون مسقیما در ارتباطیم، میتونیم محصولات اپل و یه سری محصولات الکترونیکی دیگه رو که اینجا گرونه و قیمتش از آمریکا! بله درست شنیدین، آمریکا! بیشتره رو به قیمت سایت آمازون، به علاوه یه مبلغ پست و سودمون بهتون بدیم.

که جمع همه اینا بازم به صرفه تر درمیاد تا اینکه از ایران بخری.

مثلا قیمت گوشی آیفون 11 که تو ایران مثلا 8 میلیون بوده، این سایت با سودشو هزینه پست میده 6.800. خب اولا خود این تبلیغ که کاملا روشنه کلاهبرداریه و یه سری شیاد پشتش خوابیدن. دوما طرف میدونسته چه جوری تبلیغ بده. صحبت از شناخت روحیه و انتخاب مردمیه که باهاشون سروکار داره… این طرف نقطه ضعفو پیدا کرده بود.

میدونست که اکثر مردم این محصولات رو دوست دارن اما چون گرونه خیلیاشون منصرف میشن. گفته چی کار کنیم؟ بیایم یه چیزی بگیم که مردم راغب بشن و بیان بخرن، پس میگیم مستقیم از آمریکا میاریم، قیمتشم از قیمت کف بازار تهران پایین تره. چی از این بهتر؟

طبق صحبتای موکلم، این آقای شاعر حتی تو تشکیلات اون شرکت یه پستی هم گرفته بود. یعنی بابت اینکه ویترین کارشون ایشون باشه، یه جورایی میخواستن یه چیزیم به این بابا بدن که کاراشون راحت تر پیش بره و مدام براشون تبلیغ بره.

اینکه آقای شاعر واقعا از واقعیت ماجرا مطلع بوده یا نه، خدا میدونه، مثل که چند هفته پیش مطلع شدیم که از دست مدیران اون شرکت شکایت کرده. حالا سیاه بازیه یا نه نمیدونیم…

بعد از چند باری که تبلیغات انجام میشه و فالوورای آقای شاعر اونو میبینن، دیگه تک و توک زنگا و پیاما و سفارشا شروع میشه. حالا هرکسی با توجه به موجودی سایت و کالاهایی که داشته و به تناسب پولش یه چیزایی سفارش میده. مدت دقیقشو اطلاع نداریم، اما احتمالا تو ماه های اول، تحویل اجناس طبق سفارشات و قیمت سایت بهشون انجام میشه. (اپیزود چهار کلاهبرداری فروش موبایل)

همینجوری میشه که کم کم اعتماد فالوورا جذب میشه. یه هایلایت رضایت مشتری تو صفحشون درست میکنن و مردم هم باورشون میشه. تازه اینم بگم، قیمت تو دایرکت نبوده. قیمتارو تو سایت و کپشن میزدن. حتی اگه کسی مثل من حوصله خوندن کپشن بلند بالارو نداشت یا اصلا حواسش نبود و قیمتو تو کامنت میپرسید با روی باز جواب میدادن و نمیگفتن قیمت دایرکت!

خرید گوشی آیفون از کلاهبرداران

بعد از گذشت چندماه که سفارشا به یه مرحله قابل قبولی میرسه و موکل منم یکی از افرادی میشه که پول میده به این مجموعه برای خرید 3 تا گوشی آیفون و 3 تا اپل واچ و یه دستگاه پی اس 4 و دو تا وسیله الکترونیکیه دیگه. داستان میخوره به دورانی که کرونا خیلی آمارش رفته بود بالا و روزانه 400/500 نفر از هموطنامونو از دست می دادیم.

بعد از گذشت چند روز از ثبت سفارش و گذشتن 10 روز کاری، از تحویل گوشیا خبری نشد. موکلم هرروزکارش شده بود پیگیری و زنگ و کامنت گذاری تو صفحه اینستاگرام شرکت و آقای شاعر که تکلیف پول و جنسش معلوم بشه. اسکرین شاتاشو نشون می داد. حتی چند باریم نه فقط کامنتای موکل منو که حتی برای بقیه رو هم پاک میکردن.

به موکل من استرس زیادی وارد شده بود. حالا بعد از حدود 10 روز پیچوندن موکلم، یه جواب دادن که به خاطر کرونا مرزها بستست و تراکنش مالی هم نمیتونیم داشته باشیم. حالا مرزها چرا بسته هست من چیزی به ذهنم نیومد، چون تو همون اولای کرونا ماشالا هواپیمایی ای که اسمش بماند، با آغوش باز و میل زیاد به اقصی نقاط ویروس دار دنیا سفر میکردن و هیچ خط هوایی ای بسته نبود الان چی شده که بسته هست؟ امکان تراکنش چرا نیست حالا؟! بگذریم.

دو هفته از اون ده روز هم گذشت و موکلم صبح با 3 تا پیام بانک بیدار میشه. کلی خداروشکر کنان گوشیشو ور میداره و پیام میده به پیج اینستا و واتس اپ و هرچی که از اونا داشته. به خودش میاد میبینه مبلغی که براش ریختن یه مقدار بیشتر از پولیه که واریز کرده بود.

دوباره پیام میده و جویای موضوع میشه که بهش میگن به نرخ دلاری حساب کردیم و چون دلار رفته بالا و پول شما پیش ما خواب بود، بیشتر واریز کردیم که مدیون شما نباشیم. توجه کنین! مدیون شما نباشیم!

این موضوعو تو سایتشون و صفحه اینستاگرامشون اعلام میکنن و آقای شاعر هم اونو پست میکنه. حالا دیگه اعتماد بیشتری جلب شده. پولو برگردوندن، بیشترش هم برگردوندن. دوباره فراخوان میده که مشکلات تراکنش برطرف شده با اونور و درحال سفارش گیری هستیم. (اپیزود چهار کلاهبرداری فروش موبایل)

موکل منم این دفعه نه فقط از طرف خودش، که به چند نفر دیگه هم میگه و اونام سفارش میدن (این عدد از طرف موکل من فقط، 6 نفر به جز خودش بوده و مبلغی که مجموعا میدن حدود 450 میلیونه) بر اساس تحقیقات و خوندن پرونده ای که داشتم شاید فقط از 2 یا 3 تا از استان مشتری نداشتن و سفارش نگرفته بودن.

از همه ایران سفارش جمع کرده بودن و میانگین از هر استان حدود 13 تا 15 تا سفارش جمع کرده بودن. چه عددی میشه؟ زنگ زد به من و قرار گذاشتیم دفتر تا از نزدیک صحبت کنیم.

تو اولین برخوردمون میگفت شوهرم نمیدونه این پولو دادم بابت این موضوع. میخواستم شوهرم و دخترمو سوپرایز کنم که الان خودم سوپرایز شدم! بهش گفتم در اولین فرصت به شوهرت بگو و اگه قرار بود دوباره همو ببینیم و من وکیلت باشم، باید با شوهرت بیای. چون تجربه این موضوعو دارم که تو این وقتا ما وکلا میشیم چوب دو سر طلا. یه روز شوهرش اومد و گفت که فدای سرش، ولی فقط پیگیری کن تا به نتیجه برسیم.

به نظرم خیلی منطقی رفتار کرد (حالا اینکه قبلش کتکش زده یا بشقابو زده زمین و ترکونده رو نمیدونم)

رفتم تو پرونده و تازه متوجه اصل ماجرا شدم.

برای مشاوره حقوقی کلاهبرداری، میتوانید با وکیل کلاهبرداری در تماس باشید.

مجازات و جرم یقه سفیدها

میدونستین جرم کلاهبرداری رو بهش میگن جرم یقه سفیدها؟ یقه سفید در مقابل یقه آبی… یقه سفیدها معمولا از امکانات و اغلب ضریب هوشی بیشتری بهره مندن. به خاطر این بهش میگن جرم یقه سفیدها که برای ارتکاب جرم، فکر میکنن و برنامه میریزن. غالبا امکانات و نفوذ و کمی قدرت هم دارن.

تو همین کیس ما، هم قدرت رسانه دارن و از امکانات آقای شاعر استفاده میکنن، هم هوش به نسبت بالاتری دارن.

با ورود تو پرونده فکر کردم خب، کلاهبرداری محرزه. شکواییشو نوشتم و پرونده ارجاع شد، چند روزی منتظر بودم تا ابلاغی بهم بشه برای ارائه توضیحات و ادله. دیدم تو سیستمم خبری نشد. رفتم دادسرا و گفت عدم صلاحیت زدیم. چرا؟ چون شهرا و استانای دیگه هم این شکایت مطرح شده و رفته دیوانعالی تا تعیین تکلیف شه و مرجع صالح معلوم بشه.

تو همین حین و بین موکلم زنگ زد گفت ابلاغ وقت رسیدگی برام اومده، گفتم خب واسه یه بحث دیگه ایه حتما، گفت نه، یه خانمی علیهم طرح دعوی کرده که تو گروه واتس اپی که مال باخته ها تشکیل دادیم، اینم هست و توش عضوه. گفتم بفرست دادخواست و ضمائمشو ببینم چیه. پرونده جدیدو که خوندم تازه فهمیدم داستان از چه قراره. (اپیزود چهار کلاهبرداری فروش موبایل)

اون پولی که شرکت بعد حدود 1 ماه با حساب کردن سودش (که میگفت مدیون نباشیم!) به حساب موکل من اومده بود، اصلا شرکت نزده بود این خانمی زده بود که علیه موکلم طرح دعوی کرده بود. یعنی این خانمم خودش مالباخته بود. پیگیر قضیه که شدم موکلم گفت منم پولو به حساب فلانی زدم دیگه بهت که گفتم! گفتم شما که ادعا کردی این پولو برای این زدی که شرکت بهت گفته بزنی به حساب اون و ایشون مسئول فروشمونه و این حرفا، گفت خب بله! گفتم بله؟! گفت بله!

من اصلا پایه شکواییم همین بود، چون تو روزنامه رسمی شرکت اسمی از اون نفری که موکلم پول زده بود به حسابش نبود و طبق ادعای خودش ایشون مسئول فروش شرکت بوده. حالا ما بقیم به عنوان طرف شکایت قرار داده بودم.

ولی فهمیدم اونی هم که موکل به حسابش پول زده، مشتری بوده و احتمالا اونم صبح با صدای اس ام اس واریز بیدار شده و کلی خوشحال از اینکه شرکت پولو واریز کرده به حسابش و از همه جام بی خبر.

چه شگردی واقعا؟ آدم میمونه چی بگه. مردمو انداخته به جون هم و پولارو ورداشته و فلنگو بسته. حالا هرروز مشتریا علیه هم دارن طرح دعوی میکنن. انقدر این مسئله بزرگ و بزرگتر شد که حتی چندتا روزنامه خبرشو کار کردن، اونم بایه تیتر باحال، کلاهبرداری شاعرانه.

حالا اون دعوایی که علیه موکلم شده بودو حلش کردیم و جالبش این بود که خانم خواهان میگفت منم قصد دعوی نداشتم، یکی از دستم شکایت کرد (طرح دعوی کرد) منم با یه وکیل مشاوره کردمو گفت که توام برو دادخواست بده علیه کسی که به حسابش پول ریختی.

پرونده کیفری الان تو یکی از شهرستان های شمالی کشور داره تحقیقات میشه و همین روزاست که کیفرخواستش صادر شه و بره دادگاه، اما واقعا موضوع عجیب و پیچیده ای بود.

برای مشاوره حقوقی کلاهبرداری، میتوانید با وکیل کلاهبرداری در تماس باشید.

کلاهبرداری سایت های اینترنتی

اینکه چند نفر اعتمادشون از سایت های اینترنتی سلب میشه و رو چند نفر دیگه میتونن تاثیر بذارن به کنار، اینکه این اعتماده چقدر طول میکشه تا دوباره ترمیم شه و برگرده هم هیچ، مهم چند نفرن که خیلی شرافتمندانه دارن کار میکنن و تعدادشونم کم نیست، و اونا از این اتفاقا ضربه میخورن.

جرم اولین ترکشش به بزه دیده میخوره، اما ترکش بعدی که اصلا کمتر از ترکش بزه دیده نیست به کل جامعه وارد میشه. تو جرایم مالی اولین دیواری که فرو میریزه دیوار اعتماده. اعتماد بزرگترین سرمایه یک جامعه است. اگر خوب دقت کنیم خیلی از امورات کوچیک و بزرگ و مهم و غیر مهم ما پایش اعتماده. اعتماد میکنیم غذا بیرون میخوریم. اعتماد میکنیم دوست میشیم. اعتماد میکنیم معامله میکنیم.

اعتماد میکنیم حرف میزنیم و خیلی از این موضوعات دیگه. دیواری که امروز باید بگم متاسفانه در حال فروپاشیدنه. همه ما وظیفه داریم تو هر شغل و منصب و نقشی که هستیم این دیوارو محکم نگه داریمو ترمیمش کنیم.

اره دوستان، موکل من سال 99 چیزی در حدود 60 میلیون پول داد به این مجموعه و هنوز مراحل دادرسیش داره طی میشه. یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه پولو با دست دادیم و با پا افتادیم دنبالش. قطعا محکومیت متهمین رو میگیریم.

این که پولی داشته باشن بدن یا نه هم بحثی مفصل و جداگونه هست، اما ازتون میخوام که خیلی مواظب باشین و تو هر موضوعی حتما با یه مشاور مشورت کنین که خدایی نکرده گرفتار نشین.

این قسمت چهارم پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.

طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.

در صورت هرگونه مشاوره حقوقی راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند.

شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.