کامل این اپیزود را گوش کنید در

کست باکس دادپویان
اپلیکیشن دادپویان

اپیزود هفت قتل زن به دست شوهرش

سلام این قسمت هفتم پادکست دادپویانه و تو این مدت خیلی اتفاقای خوبی برامون افتاده. پیشنهادایی که شما دادین و انتقادایی که کردین که حتما باعث میشه ما موضوعات رو بهتر و جذاب تر براتون روایت کنیم و کمی با اتفاقایی که تو این شهر میفته بیشتر و بهتر آشنا بشین.

یه تشکرم باید بکنم از دوستانم و مخاطبان پادکست دادپویان که دقت نظرشون باعث میشه اشتباهای ما اصلاح بشه. تو قسمت قبل به اشتباه به جای استفاده از ید در نمک گفتم سدیم در نمک که خواستم از مخاطبان عزیزم عذرخواهی کنم به خاطر این اشتباه و اونو اصلاح کنم.

موسسه حقوقی دادپویان پیشنهاد کرد از شما شنونده های عزیز هم کمک بگیریم که اگه شما هم درگیر موضوعات مربوط به قتل یا سرقت یا کلاهبرداری یا موضوعاتی از این دست شدید با ما به اشتراک بزارید و داستان رو دقیق برامون ارسال کنید که بتونیم اونو برای شنونده ها تعریف کنیم و ابعاد حقوقیش رو بررسی کنیم.

میتونید با موسسه حقوقی دادپویان تماس بگیرید و با کارشناسای حقوقی موسسه در ارتباط باشید.

برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.

امروز میخوام از پرونده ای براتون بگم که مثل داستان های دیگه ما غم انگیزه و جای تاسف داره که چرا باید مشکلات خانوادگی بین ماها به یه چنین سرنوشتی دچار بشه. موضوعی که هر آدمی رو تحت تاثیر قرار میده و ما وکلا هم که درگیر چنین پرونده ایی میشیم مدت ها تحت تاثیر اون اتفاقیم.

موضوع این پادکست برمی گرده به چند سال پیش که من هنوزم که بهش فکر می کنم لحظه رفتن پزشکی قانونی و جسد اون دختر رو فراموش نمی کنم. همینطور وقتی طناب دار رو گردن قاتل می نداختم و زل زل تو چشام نگاه می کرد. (اپیزود هفت قتل زن به دست شوهرش) 

وقتی یک آدم، یه آدم دیگه رو میکشه، میتونه انسانیت اون آدم رو زیر سوال ببره.

و شاید فکر کنید که چه دلیلی میتونه انگیزه ای باشه برای قتل. خیانت. پول. انتقام یا هر چیز دیگه ای.

تو اینستاگرام یا صفحه های مجازی شاید صحنه ها و روایت های مربوط به قتل رو دیده باشید و من میخوام داستان یکی از همین قتلا رو براتون تعریف کنم.

وقتی به موسسه حقوقی دادپویان اومدن غم و اندوه از طرفی و از طرفی هم خشم تو چهرشون فوران میکرد. خیلی نمیشد آرومشون کرد و فقط باید یه راهکار میدادم برای ادامه مسیر حقوقیشون.

داستان از اینجا شروع میشد که پلیس به مادر دختر زنگ میزنه و میگه برای دخترتون اتفاقی افتاده و سریع بیاید خونه دخترتون.

مادرش اینجوری برام تعریف میکنه که وقتی وارد اتاقش شدم با جسد بی جون و غرق خون دخترم روی تخت خواب مواجه شدم که ضربات چاقو از گردن تا پاهاش رو پاره کرده بود.

مادر بیهوش رو زمین میفته و اورژانس اونو میبره بیمارستان.

دختر رو به پزشکی قانونی میبرن و شوهرش رو به اداره آگاهی. تمام کوچه پر بود از آدمایی که ساعت 2 نیمه شب اومده بودن ببینن صدای فریادهای دختر تو خونه بغلیشون و صدای آژیر پلیس و اورژانس که تمام محل رو برداشته بود بابت چی بوده. (اپیزود هفت قتل زن به دست شوهرش)

این اتفاقا رو همسایه های مقتول که برای بررسی جزئیات حادثه رفته بودم تعریف میکردن رفته بودم که اطلاعاتی به دست بیارم که باهاشون بتونم بهتر از حقوق مقتول دفاع کنم.

ضربات چاقو در تخت خواب

گزارش پزشکی قانونی 18 ضربه چاقوی آشپزخونه رو تو گردن سینه، پهلو و رون پا اعلام میکنه. ضرباتی که باعث میشه دختر تو همون تخت خواب از دنیا بره. عکس های صحنه جرم تو پرونده، دریایی از خون رو روی ملافه سفید نشون میده که داغی بزرگ رو برای همیشه به یاد آدم میاره.

شوهرو به اتهام قتل دستگیر میکنن، توی دادسرا شوهر به عنوان قاتل اعلام میکنه جنون داشته و دست خودش نبوده و تلاش میکنه از خودش رفع اتهام کنه. ولی وقتی به پزشکی قانونی میره معلوم میشه دیوونگی یه حربه حقوقیه تا از زیر بار مسئولیت این قتل در بره و جنونی تو کار نبوده.

بعدا که قتل عمد اثبات میشه و پرونده به دادگاه میره گرچه هنوز تلاش میکرد که خودشو بی گناه نشون بده ولی تو راهرو دادگاه بهم میگفت که از زندگی باهاش خسته شده بودم. هر روز با هم جنگ و دعوا داشتیم و سر هر موضوع بی اهمیتی با هم دعوا می کردیم. از ظرفای مونده روی اپن آشپزخونه تا لباسایی که تو پذیرایی افتاده بود.

بعد برام تعریف کرد که بارها به خودم گفتم یه روز میکشمش و اون شب دیگه طاقت شنیدن غرهاش رو نداشتم. (اپیزود هفت قتل زن به دست شوهرش)

وقتی خواب بودیم از آشپزخونه چاقو رو برداشتم و با تمام قدرت چاقو رو تو گردنش فرو کردم و بعد برای ارضای حس این چندین ساله با چاقو به تمام بدنش ضربه زدم. فقط میخواستم خشمم خالی بشه. کارم که تموم شد نمیدونم چند ساعت طول کشید ولی صدای پلیس از پشت در میومد که احتمالا همسایه ها زنگ زده بودن.

نمیدونم از صدای داد و فریاد زنم بود یا شایدم فریادهایی که خودم میزدم. خلاصه پلیس اومد و منو برد آگاهی و بقیه ماجرایی که میدونی.

وقتی قاضی اجرا منو معرفی کرد برای اجرای حکم نمیدونستم برم یا نه ولی موکلم جز مادرش کسیو نداشت و اونم فقط قصاص می خواست. رفتم پای چوبه دار و منتظر بودم دادستان بهم اعلام کنه. چیزی که خوب از اون صحنه یادمه اینه که خیلی داد و بیداد نمی کرد و فقط زل زل تو چشام نگاه می کرد.

برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.

شاید التماس اینکه از خونش بگذریم یا راحتش کنیم. نمی دونم کدوم بود ولی من محکوم به اعدام بودم.

امروز قاتل بعد از گذروندن دوره تحقیقات و حبس رفتن اعدام شده و تمام ادعاهاش در مورد دیوونگی و جنون به خاک سپرده شده ولی از اون روز پروندهای خانواده ای که بهم ارجاع میشه وقتی میبینم کار داره به جای باریک کشیده میشه و زن و شوهر دعواهای جدی میکنن میگم از هم طلاق بگیرید. چون واقعا قتل غیرقابل جبرانه.

هم مقتول دیگه زنده نیست و هم قاتل. مثل دختری که با ترس به موسسه اومد و گفت شوهرم منو تو خونه حبس کرده بود و الان درو شکوندم و بیرون اومدم و میخوام بدونم چیکار باید بکنم چون از این زندگی خسته شدم و اگه الان برگردم و بفهمه من از خونه بیرون اومدم منو میکشه. گفتم برو خونه پدرت و دادخواست طلاق بده چون اگه اتفاقی بیفته نمیشه جبرانش کرد.

اگه بخوایم این مدل قتلا رو واکاوی کنیم میبینیم شبیه این قتلا زیاده. قتلای ناشی از اختلافای خونوادگی. قبلنم تو پادکست دادپویان شبیهشو تعریف کردیم مثل قتلی که تقریبا همون سالا اتفاق افتاد که خیلی برای خودم عجیب بود و میشه اینطور عنوانش کنیم: قتل زن صیغه ای برای جلب رضایت زن دائمی.

از اون دست پرونده هایی که مثل موضوع قبل از اختلافات خانوادگی نشات میگیره ولی با چاشنی دروغ و خیانت.

خفگی زن با طناب

قضیه از اونجا شروع میشه که اسفند سال ۹۷ جسد زن جوونی تو محدوده شهرک اندیشه پیدا میشه و بعد از حضور ماموران مشخص شد که مقتول قبل از انتقال به این محل با طناب خفه شده.

جسدش رو به پزشکی قانونی انتقال دادن و تلاشها برای پیدا کردن این جنایت آغاز شد در جریان تحقیقات مشخص شد مقتول زنی به نام نسرین بوده که چند سال قبل از همسرش جدا شده و با پسر کوچیکش زندگی می‌کرده.

بعد از شناسایی نسرین توسط افسرای آگاهی میرن پیش خانواده نسرین و مادرش به مأموران گفت: بعد از جدایی دخترم از همسرش، او با نوه‌ام تو خونشون زندگی می‌کردند تا اینکه یک روز بعد از خروج‌ شون از خونه دیگر خبری ازشون نداشتم، موبایلشم خاموش بود تا اینکه پلیس من رو در جریان قتل دخترم قرار داد و از سرنوشت نوه‌ام هم بی‌خبرم.

بررسی ریز مکالمات تلفنی قربانی اولین سرنخ این ماجرا را به مأموران داد و اونا متوجه شدن نسرین از مدت‌ها قبل با یه مردی به نام مازیار در ارتباط بوده.

بررسی‌ها نشون می‌داد مازیار متأهله که با همسر و فرزندش زندگی می‌کنه. به این ترتیب مازیار بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت و توی همان بازجویی اولیه به ازدواج پنهانی با نسرین اعتراف کرد.

متهم گفت: چند ماه قبل با نسرین آشنا و بهش علاقه‌مند شدم به همین خاطر اونو صیغه کردم. رابطه ما خیلی خوب بود تا اینکه همسرم متوجه این رابطه شد و می‌خواست خودکشی کنه، اما نجات پیدا کرد و بعدش درخواست طلاق داد. (اپیزود هفت قتل زن به دست شوهرش)

من هم به خاطر اینکه زندگی‌ام و دوست داشتم، تصمیم گرفتم کاری کنم همسرم مطمئن بشه من دیگر با نسرین رابطه‌ای ندارم به همین خاطر به این فکر افتادم با صحنه‌ سازی، فیلمی را به همسرم نشان بدم که فکر کنه من انقدر دوستش دارم که به خاطر اون، نسرین و به قتل رسوند‌م.  نسرین رو هم در جریان قرار دادم و اون هم پذیرفت که توی اجرا کردن نقشه با من همکاری کنه.

برای اجرای نقشه و تهیه فیلم به کارگاه دوستم رفتیم و من تلفن همراهم رو در حالت ضبط تصویر گذاشتم و دست و پاهای نسرین رو بستم و اونو  به سمت طناب دار بردم و دور گردنش انداختم. قرار بود یه لحظه نشون بده که در حال خفه شدنه بعد هم خودشو به مردن بزنه اما یهو سطل زیر پاش افتاد و واقعا خفه شد و من هرکاری کردم که بتونم اونو نجات بدهم، نشد.

بعدش جسد نسرین را داخل ماشینم گذاشتم و حوالی شهرک اندیشه بیرون انداختم. بعد هم از دوستم که صاحب کارگاه بود خواستم پسر نسرین را به حوالی ترمینال جنوب ببره و به‌ عنوان بچه گمشده به ماموران کلانتری تحویل بده.

متهم بعد از اعتراف، صحنه جرمو بازسازی میکنه و براش قرار بازداشت صادر شد البته دو سال بعد با قرار وثیقه آزاد شد. با اعترافات متهم و پیگیری مأموران مشخص شد پسر مقتول به بهزیستی سپرده شده که با هماهنگی‌های لازم، پسربچه به پدرش تحویل داده شد.

تحقیقات که تموم میشه، متهم تو شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. اول جلسه همسر سابق نسرین به‌ عنوان قیم پسرش درخواست قصاص کرد و گفت: این مرد بعد از قتل همسر سابقم پسرم رو توی خیابون ول کرد که من شش ماه دنبالش میگشتم تا اینکه توی بهزیستی پیداش کردم. فقط نمیفهمم چرا این آدم باید با وثیقه آزاد باشه.

مازیار تو جلسه رسیدگی حال خوبی نداره و خیلی درب داغون تعریف میکنه: من نصاب در و پنجره بودم و زندگی خوبی با همسرم داشتم، اما از وقتی همسرم متوجه رابطه پنهانی من و نسرین شد، زندگیمون خراب شد. منم میخواستم با تهیه یک فیلم ساختگی نسرین را از زندگیم حذف کنم، من نسرین را به قتل نرسوندم.

برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.

قتل یا خودکشی

اون روز مشغول ضبط فیلم بودم که همسرم زنگ زد و وقتی جواب تماسشو دادم و برگشتم توی کارگاه، دیدم سطل از زیر پای نسرین در رفته و خفه شده. نمیدونم شاید نسرین تصمیم به خودکشی گرفته بود یا سطل اشتباها افتاده بود اما قطعا من نقشی در قتلش نداشتم.

قاضی دوباره سؤال کرد: اما در بازجویی‌ها به صراحت قتل را پذیرفتی. چرا بعد از قتل سیمکارتتو عوض کردی؟

مازیار در جواب قاضی میگه : اونجا تحت فشار روحی و روانی اعتراف کردم، اما حالا واقعیتو می‌گم. من نسرین و به اندازه همسر خودم دوست داشتم. سیمکارتم هم گم شد و بخاطر اون سیمکارت جدید گرفتم.

وقتی قاضی ازش سوال میکنه: اگر قصدتون صحنه‌ سازی بوده، چرا آثار ضرب و جرح روی بدن نسرین دیده شده که پزشکی قانونی هم اونو تأیید کرده که مشخص میکنه شما قبل از قتل با هم درگیر شده بودید.

متهم گفت: من باهاش درگیر نشدم و ممکنه آثار جراحت مربوط به زمانی باشه که داشتم جسدشو توی ماشین میذاشتم.

بعد از جلسه بازداشت موقت مازیار صادر می شه و نهایتا مازیار به قصاص محکوم میشه.

این پرونده ها داستان های تلخ و دردناکی دارن ولی شنیدن اونها تجربه ایه که یه دعوا یا اختلاف ساده خانوادگی میتونه صدمات جبران ناپذیری به آدما بزنه. قبل از اینکه مشکلاتتون به درجه ای برسه که نتونید کنترلش کنید سعی کنید اون مشکلات رو حل کنید.

این قسمت هفتم پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.

طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.

در صورت هرگونه مشاوره حقوقی راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند.

شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.

مدارک مرتبط با اپیزود هفت قتل زن به دست شوهرش

این اپیزود هیچ مستنداتی ندارد

مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری

اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.

مشاوره های حقوقی به صورت تلفنی، حضوری و تصویری میباشد.

مشاوره حقوقی