اپیزود بیست و دو قتل برای فرار از لواط
ساعت 10:30 شب شخصی به نام عباس ۱۷ ساله اهل تهران ساکن بومهن به همراه پدرش به پاسگاه آبعلی مراجعه و اعلام می دارد با سه نفر افغانی تو حوالی سادات محله داخل اتاق کارگری که قصد تجاوز با من داشتند با چاقو درگیر شدم و تو دفاع از خودش هرسه نفر را با چاقو مجروح کردم و چاقو را در تاریکی پرتاب نموده است.
سلام من سید محمد صادقی وکیل دعاوی کیفری هستم و داستانی که میشنوید نتیجه یه بحث جنجالی حقوقی به نام دفاع مشروعه یعنی اگه به شما تعرضی شد و یا تهدی و حمله ای علیه شما اتفاق افتاد و شما درمقابله با اون جرمی انجام داید آیا مجازات میشید یا نه.
فهرست وارش اینه که زمانی دفاع مشروع محسوب میشه که رفتار ارتکابی، برای دفع تجاوز یا خطر، ضرورت داشته باشد و دفاع، مستند به قرائن معقول یا خوف عقلایی باشد و خود فرد مجرم رو تحریک به انجام رفتارهای خطرناک، نکرده باشد و توسل به قوای دولتی، بدون فوت وقت، عملا، ممکن نباشد یا مداخله آنان، در دفع تجاوز و خطر، موثر واقع نشود.
داستان این قسمت پادکست دادپویان نوع رفتاریه که شخصیت اصلی داستان ما انجام میده که باید ببینیم دفاع مشروع هست یا نه.
برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.
نحوه و علت و انگیزه درگیری
بریم سراغ داستان: عباس در تشریح نحوه و علت و انگیزه درگیری اظهار داشته است نصیر افغانی به اتفاق جمال داخل قهوه خانه رودهن بودند که نصیر به من گفت: بیا برویم منزل دوستم که در جاده آبعلی است کار دارم که من به اتفاق نصیر با موتورسیکلت به منزل افغانی به نام جمال آمدیم و پس از ده دقیقه صدای یک دستگاه موتور امد چای خوردم، نصیر بیرون رفت و موتورسیکلت خود را قفل کند و مجددا آمد.
به نصیر گفتم بریم من کار دارم که کلاه مرا از سرم پرت کرد و به من گفت: زور یا رضا و یقه مرا گرفت و چند سیلی به من زد که بـه مـن تجاوز کند. جمال و نصیر چاقو در آوردند و چراغ اتاق را خاموش کردند و من چاقو را از دستش کشیدم و به هر کدام یک ضربه چاقو به بدن آنان زدم و مجبور بودم از خودم دفاع کنم و بلافاصله آنان با میله دست راست و ناحیه کتف چپم را با میله مجروح کردند که آثار آن مشهود است و سریعا به کنار جاده آمدم و یک دستگاه لندرور سوار شدم و به منزل مراجعه و پدرم را در جریان گذاشتم.
بلافاصله به کلانتری بومهن مراجعه کردم گفتند حوزه استحفاظی ما نیست به اتفاق پدرم به پاسگاه آبعلی مراجعه کردم و خودم قبول دارم که هر سه نفر را مجروح کرده ام. متعاقب این گزارش صورت جلسه بازدید از صحنه قتل تنظیم شده است که مامورین در محل حاضر و مشاهده مینماید یک نفر مرد که خود را افغانی معرفی مینمود و از ناحیه شکم زخمی شده بود و اظهار میدارد که برادرم را کشتند و با هدایت مشارالیه مأمورین به سمت منزل کارگری در پشت کارگاه جوشکاری که یک اتاق کارگری حدودا ۲۴ متری بوده راهنمایی و مشاهده میشود که جسد ۲ مرد به صورت طاق باز و خون آلود برروی ،زمین افتاده است:
۱- مردی حدودا ۲۰ ساله بیرون از اتاقک کارگری جلوی درب اتاق که کله رو به جنوب و پاها رو به شمال به صورت طاقباز افتاده که شلوار مشکی و پیراهن آبی که فقط یک دکمه آن بسته بوده و صورت متوسط که سبیل و ریش آن تراشیده و اطراف شکم و زیر کتف هر دو پا خون آلود و پاهای باز که پای چپ کشیده و پای راست خم شده و دست راست برروی زمین و دست چپ برروی شکم قرار گرفته و موی مشکی متوسط که با توجه به ظاهر آن احتمالا افاغنه میباشد ضمنا اطراف جسد خون زیادی پاشیده شده است.
۲- مردی حدودا ۲۵ ساله که کله آن رو به شمال شرقی و پاها رو به جنوب غربی داخل اتاق نزدیک درب افتاده که موی مشکی کم پشت صورت متوسط و سبیل و ریش تراشیده دارای پیراهن تاپ مشکی با عکس پهلوان تختی برروی سینه و شلوار مشکی ۶ جیب بدون جوراب که دست راست به صورت تا شده و یک نخ سبز رنگ بروی بازو بسته دست چپ برروی شکم قرار گرفته که روی پای چپ مقداری خون ریخته شده.
و از دهان و دماغ جسد خون آمده و همچنین آثار خون برروی دست و ساعت دست چپ برروی شکم گذاشته مشاهده که احتمالا از ناحیه شکم ضربه خورده ضمن اینکه آثار خون برروی زمین نزدیک درب اتاق اطراف جسد مشاهده و وسایل داخل اتاق به هم ریخته شده و احتمالا بر اثر درگیری به قتل رسیده اند.
متهم پرونده با دستور، قضایی تحویل آگاهی می شود و در ساعت ۲۴ تو بازرسی بدنی از وی مشاهده میشود که آثار پارگی برروی پیراهن قسمت چپ گردن و بریدگی پشت متهم قسمت كتف سمت چپ هم وجود دارد. عباس مجددا تو اداره آگاهی نیز نحوه و علت و انگیزه درگیری را تکرار مینماید نهایتا ساعت ۲ صبح میبرنش پیش قاضی کشیک و پیش قاضی کشیک اظهار میدارد دو سه شب قبل نصیر به من گفت با مصطفی رفاقت کن و جایی را که به تو نشان میدهم او را آنجا بیاور تا من به زور لواط کنم.
و من قبول کردم و امشب ساعت ۸:۱۵ دقیقه نصیر را در قهوه خانه شبستان رودهن دیدم که مرا صدا کرد و، جمال برادر نصیر هم آنجا بود من هم با آنها قلیان کشیدم و به میز خودم برگشتم و به من گفت عباس بیا جایی را که به تو گفتم، نشان دهم.
من ترک موتور او نشستم و نرسیده به سادات محله به او: گفتم نمیتوانم مصطفی را به اینجا بیاورم چون نمک با او خوردم و به او گفتم به خانه برویم که او اصرار کرد و گفت پیش جمال برویم و ما با هم یک سربالایی خاکی را رفتیم که مغازه کنار آن بود و در محوطه یک چاه بوده و داخل اتاقک سفید و اوپن بود و جمال آنجا خوابیده بود، در زدیم و او در را باز کرد و کنار بخاری نشستیم و او از نصیر پرسید: سیگاری (حشیش) نداری؟ او گفت نه ولی تهیه میکنم.
حدود پنج دقیقه نشستیم و بعد صدای موتور آمد نصیر بیرون رفت و گفت، محمد همسایه بغلی است. چای خوردیم و سیگار کشیدیم و گفتم حالا برویم، گفت کجا؟ حالا به زور تسلیم ما میشوی تا لواط کنیم یا خودت راضی هستی و من گفتم: نمیکنم و جمال گفت او را ول کن من آدمش می کنم و بعد گردن مرا پیچاند و سیلی زد و بعد چاقو را در آورد و من هم چاقو را از وی گرفتم و به پهلوی او یک ضربه زدم و بعد نصیر که دید من جمال را زدم داد زد و گفت محمد بیا داخل.
البته که با موتور آمده بود محمد پس از ورود با میله آهنی آجدار به کتف من ضربه زد و من یک ضربه چاقو به شکم نصیر زدم و جلوی درب افتاد و یک ضربه چاقو هم به پهلوی محمد زدم، جمال کنار بخاری بین اوپن و دیوار افتاد و طاقباز افتاده بود و صورت او رو به بالا بود و نصیر هم سرش رو به بیابان و پایش رو به در ورودی اطاقک طاقباز جلوی در ورودی پس از چاقو خوردن افتاد و محمد همسایه نصیر نمیگذاشت که من فرار کنم ولی من فرار کردم.
و او یک چوب پرت کرد و به پای من خورد و به من فحاشی کرد و به من گفت: اگر بروی تو را زنده نمیگذارم و من پیاده به سمت رودهن حرکت کردم و چاقو را پس از یکی دو کیلومتر پیاده روی به داخل بیابون پرت کردم و بعد لنکروز نگه داشت و پرسید چه اتفاقی افتاده؟ و گفت یک نفر بالاتر شکم او چاقو خورده است و گفت تهران میرویم و من هم با آنها به بومهن رفتم و به پدرم موضوع را گفتم.
در تحقیقات به عمل آمده از محمد اهل افغانستان ۲۳ ساله که توسط متهم مجروح و در بیمارستان سرخه حصار بستری میباشد نامبرده در حالی که قبـول می کند که میله گرد در دست داشته ولی منکر زدن به عباس میشود. برادر دیگر نصیر و جمال به نام نعیم در تحقیقات به عمل آمده در مرجع انتظامی از متهم تحقیقات اظهار میدارد برادرم نصیر حدود ۲ سال پیش به اتهام سرقت لوله به مدت بیست روز در زندان کانون تهران بازداشت بوده و جمال فاقد سابقه است و برادر بزرگترمان علی ۲۸ ساله به اتهام آدم ربایی در زندان قزل حصار کرج در بازداشت است.
ازیه سری شهودم تو محل تحقیق میشه که چندین و چند شاهدم این موضوعو تایید کردن. برخی از شهود گفتن نصیر، عباس را صدا کرده گفت فقط با عباس کار دارم آنها با هم خصوصی حدود نیم ساعت صحبت کردند که من و عباس و کفری بودیم از عباس پرسیدم که نصیر چه گفته است گفت نه به من قسم داد که به کسی نگویم من اصرار کردم ایشان گفت که نصیر به من گفت مصطفی را بیاور تا باهاش لواط کنم.
مجتبی شغل قصاب مورد خفت گیری نصیر و افراد دیگر توضیح میده و میگه نصیر گفت برو عباس را بیاور تا من باهاش لواط کنم که من گفتم: این کار را نمیکنم که به من گفت تو ترسو هستی و خودم این کار را میکنم.» احمد شغل عکاس مقیم بومهن اظهار داشته است: «یک روز که در قهوه خانه بودیم سبزواریها با نصیر و پسرخاله وی درگیر شدند و چاقو زدند و نصیر قرار بود قشون کشی کند و در محل ما دعوا کنند و قرار بود بعضی از بچه ها هم به آنها کمک کنند.
و عباس هم جزو آنها بود ولی مثل اینکه به نصیر کمک نکرد… روزی نصیر به من گفت: چون عباس و مصطفی به من کمک نکردند من باید با آنها لواط کنم» بابک یکی دیگه از شهود نیز درباره اختلاف متهم با نصیر اظهار داشته است درباره شب حادثه نصیر به درب مغازه من مراجعه کرد و سراغ عباس را گرفت و من به او گفتم که عباس در قهوه خانه شبستان است و او خندید و پرسیدم چرا خندیدی؟ گفت میخواهم حرفی را که چند شب قبل زدم را اجرا کنم…
وی چند شب قبل به من گفت کسانی که در درگیری با بچه های سبزواری در قهوه خانه شبستان به من و پسرخاله من کمک نکردند را عمل لواط با آنها انجام خواهم داد. مادر مقتول نصیر به عنوان ولی دم مقتول تقاضای قصاص قاتل را برای متهم عباس به اتهام ارتکاب دو فقره قتل عمدی مقتولین به اسامی -۱ نصیر ۲ جمال و جرح عمدی به محمد قرار بازداشت موقت صادر می شود.
و در تحقیقات نزد دادرس دادگاه رودهن عباس مجددا به تکرار ادعای خود پرداخته و حرفهای قبلی خود را تکرار مینماید و میگه نصیر قبلا گفته بود که محل امنی را سراغ دارم که اگر خواستی کسی را برای تجاوز کردن بیاوری به آنجا بیاور. موقع درگیری هم جمال پرسید آیا کسی از حضور وی در این جا خبر دارد؟ نصیرگفت نه کسی نمیداند. عباس با گریه تعریف میکنه فقط میخواستم که از خودم دفاع کنم و چراغ هم خاموش بود و محمد همسایه نصیر پس از ورودش به اطاق چراغ را روشن کرد و من وضعیت را دیدم.
النهایه در مورخه هشتم فروردین ماه با توجه به شکایت اولیاء دم مقتولین و اقرار صریح متهم دایر بر دو فقره قتل عمدی کیفرخواست صادر و تقاضای مجازاتش میشود. پرونده به شعبه دادگاه کیفری استان تهران ارجاع و رای صادر میشه.
برای مشاوره حقوقی روابط نامشروع، میتوانید با وکیل رابطه نامشروع در تماس باشید.
رای دادگاه اکثریت
در خصوص اتهام آقای عباس دایر بر ارتکاب ۲ فقره قتل عمدی -۱ جمال فرزند علیرضا ۲۵ ساله اهل و تبعه ایران ۲- نصیر ن ۲۰ ساله فرزند سید جلال تبعه افغانستان موضوع کیفرخواست صادره که همگی مؤید وجود نزاع و درگیری نصیر و جمال و محمد ومتهم پرونده بوده که متهم از بدو دستگیری که به صورت خود معرف بوده در مراجع انتظامی و قضایی تا اخذ آخرین دفاع مدعی دفاع از خود در برابر نیات شوم مقتولین در انجام عمل شنیع لواط بوده است که مورد گواهی مطلعین مطرح در پرونده نیز قرار گرفته است.
و تشریح وضعیت اخلاقی و اجتماعی مقتولین که چندین بار عمل لواط رو انجام داده بودن وجود قصد و انگیزه قبلی آنان در بردن متهم به محل وقوع درگیری و انجام عمل لواط دلالت دارد و در انجام تحقیقات مشخص میشود کـه سـایر برادران مقتولین هم دارای سابقه کیفری بوده و حسب اعلام اهالی محل سابقه تعرض به بچه های محل زورگیری و خفت گیری و عربده کشی در محل دارند.
و جمال به همراه عده ای دیگر من جمله اصغر و دو نفر دیگر مورد شکایت آقای مصطفی مبنی بر انجام عمل لواط با فرزندش فرهود قرار میگیرد که پرونده امـر بـه دادگاه کیفری استان تهران ارسال و به اتهاماتی چون انجام تفخیذ ورود و اقامت غیر مجاز، آدم ربایی پرونده امر با قرارهای عدم صلاحیت به دادگاه عمومی جزایی و دادگاه اطفال ارسال و نهایتا متهمین به یکصد ضربه شلاق حبس اخراج از کشور و برائت محکوم می شوند.
لیکن در تحقیقات تکمیلی قضایی صراحتا اعلام میشود که مقتول نصیر و برادر وی جمال که از افاغنه میباشند که به همراه عده ای دیگر مبادرت به تهدید اطفال خردسال با چاقو و انجام عمل شنیع مینمایند و سابقه، شرارت، آدم ربایی زورگیری و تهدید با چاقو و سایر جرایم را دارند النهایه با عنایت به محتویات پرونده که شرح آن رفت و کیفیت تصمیم احد از مقتولین که با انگیزه و نقشه قصد خفت گیری تجاوز به عنف و هتک ناموسی به عنف و لواط داشته که مجموعه اقدامات متهم فاقد مجازات قانونی میباشد.
اما اینکه آیا این اقدامات دفاع محسوب میشده از نظر تناسب با خطر دفاع بوده و مشروعیت دفاع مصداق دارد یا خیر باید گفت که مدافع زمانی متجاوز از حد دفاع مشروع میباشد که از کمترین حدی که قادر به دفع خطر است اقدام به دفاع کرده باشه یعنی مثلا برای جلوگیری از یه سیلی ساده نمیشه طرفو کشت که در پرونده حتما همینطوره و دفاع بیشتر از حد متعارف نبوده است و در حقیقت ضرورت دفع خطر اولیه فردی قوی جثه و دارای سلاح سرد و متعاقب آن به کمک آمدن فرد مشابه دیگری از لحاظ جثه بدنی برای تشدید حمله به متهم و خاموش کردن چراغ اتاق ضرورت انجام مقاومت و جایز بودن دفاع مشروع در جهت دفع خطر و حمله غیر قانونی را عقلا و منطقا اقتضا می کرد.
بنابراین با توجه به قصد و انگیزه حمله و متقابلا دفاع جوان ۱۷ ساله ای که از لحاظ جسمی و بدنی هیچگاه حتی با یکی از حمله کنندگان برابری نداشته و عکس های موجود اجساد مقتولین در صحنه درگیری که در پرونده موجود است هم موید این امر است. مضافا بر اینکه محل درگیری مکانی دور افتاده و خارج از شهر بوده که به مامورین انتظامی دسترسی نبوده لذا مجموعه اعمال ارتکابی از سوی متهم مصداق بارز دفاع مشروع بوده و رای بر برائت متهم از اتهامات انتسابی صادر و اعلام میگردد.
البته نظریه اکثریت قضات کیفری یک همین برایته و نظر اقلیت خلاف اینه و میگن دفاع مشروع نبوده و خود متهم هم از نظر اجتماعی و شخصیت شبیه مقتولین بوده که البته نظر اکثریت اعمال میشه و مادر مقتولین به رای اعتراض میکنه که تو دیوان عالی کشور موضوع برائت تایید میشه و عباس از قصاص فرار میکنه.
خیلی نیازی به تحلیل این دادنامه نیست چون استدلال هایی که اکثریت واقلیت قضات اعلام کردن معلوم و مشخصه گرچه به نظر من با توجه به شخصیت عباس و رابطه ای که با نصیر و جمال داشته دلالت بر اطلاعش از کل موضوع داشته و سیاست جنایی اقتضا میکنه که تبریه نشه.
شما دوستای عزیز هم اگه نظری در مورد پرونده ها دارید چه حقوقی و چه غیر حقوقی تو سایت پادکست دادپویان و برنامه های پادگیر اعلام کنین تا تو یه برنامه مفصل در خصوص ابعاد حقوقی پرونده های قتل توضیح بدیم و صحبت های شما رو بررسی کنیم.
از شما ممنونیم که همراه پادکست دادپویان هستید.
این قسمت بیست و دو پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
در صورت هرگونه مشاوره حقوقی راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود بیست و دو قتل برای فرار از لواط
مستندات این اپیزود شامل دو عکس است
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
سوال اولی که مطرحه اینه که افغانی چه غلطی میکنه تو ایران اونم با این جمعیت