اپیزود پنج قتل با بند شیرینی

تو پادکست های قبلی در مورد روایت های مختلف جنایی صحبت کردیم و سعی کردیم بیشتر موضوعات جنایی که به موسسه حقوقی دادپویان ارجاع میشه رو براتون توضیح بدیم تا موضوعات ملموس تر و واقعی تر باشن و بعضی وقتا یک راهکاری هم بدیم برای مواجهه با اون ها و گاها خواستیم این موضوع رو توضیح بدیم که یه جنایت میتونه چه عواقبی در سطح اجتماع به افراد وارد کنه.

یکی از مواردی که میتونه عامل جدی در خصوص جنایات باشه عوامل اقتصادیه که امروزه گریبان گیر سطح وسیعی از جامعه شده. خیلی از قتل ها و ضرب و جرح ها ناشی از این اختلافاته. سال ها پیش تو زمینه اختلافات خونوادگی که تحقیق می کردم معتقد بودم اگه جامعه ای میخواد در برابر خطرات و جرائم ایمن باشه زیرساخت های اقتصادیش رو باید حل کنه و الان به این موضوع ایمان دارم.

جامعه ای که در رفاه اقتصادی به سر میبره کمتر دچار بحران جرائم خشن میشه. یکی دیگه از عوامل این جنایات بحران های خانوادگیه که قبلا در مورد این موضوع به یک فقره قتل اشاره کردیم که پیشنهاد میدم حتما برای شنیدنش به قسمت های قبل مراجعه کنید.

موضوعات جزئی دیگه ای هم میتونه عامل این خطرات باشه.

مثل درگیری های دوستانه یا فشاری که یه موجر به مستاجرش میاره و باعث میشه یکی از اون ها از کوره در بره و منجر به یه جرم بشه . حالا اگه همه اینا با هم جمع بشن میتونن فاجعه ای رو به بار  بیارن که غیرقابل جبرانه.

تو این قسمت از پادکست میخوام نتیجه جمع این عوامل رو براتون تعریف کنیم.

اگه دل شنیدن این جنایات رو ندارید ازتون خواهش میکنم همین الان پادکست رو قطع کنید و برید به زندگیتون برسید و خواهشا به دیگران هم توصیه نکنید. (اپیزود پنج قتل با بند شیرینی)

برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.

قتل به خاطر پاپوش ناموسی

روایت از اونجایی شروع میشه که مرد به خواهرش زنگ میزنه و ازش میخواد به خونشون بره و میگه زن و بچه ی من مردن. خواهر که میدونسته برادرش مشکلات روانی داره توجهی نمیکنه و بدون نگرانی گوشی رو قطع میکنه. ولی بعد از چندبار تماس و اصرار برادرش، شک میکنه و به خونه اونا میره.

برای درک عمق تلخ بودن این ماجرا خودتون رو جای پسر 8 ساله ی خانواده بذارین که از مدرسه به خونه میاد و بعد از اینکه مادرش رو صدا میکرده و دنبالش میگرده و صدایی نمیشنوه با تعجب میبینه مادر و خواهر 15 سالش توی حموم خوابیدن. خیالش راحت میشه و میره تو اتاق بازی کردن. ماشین کنترلی رو برمیداره و شروع میکنه به ویراژ دادن تو اتاق.

وسط همین بازی کردنا، عمه بچه میرسه خونه، و میبینه بچه برادش داره بازی میکنه اول خیالش راحت میشه ولی وقتی میبینه خبری از زن داداشش نیست شک میکنه. یکی یکی اتاقا رو میگرده تا میرسه به حموم.

میگفت وقتی رسیدم دم در حموم دیدم زن داداشم و دخترش تو وان حموم دراز کشیدن. هرچی صدا زدم جواب ندادن. فهمیدم برادرم راست گفته و جفتشونو کشته. اومدم تو پذیرایی دیدم داداشم رو فرش پر از خون افتاده و بیهوش شده. استخون دست و پاش شکسته بود و به پوست آویزون بود.

وقتی زنگ زدم اورژانس اومد و میرفتیم سمت بیمارستان داداشم برام تعریف کرد ماجرا چی بود اون موقع بود که تازه فهمیدم چی شده. (اپیزود پنج قتل با بند شیرینی)

خواهر می گه داداشم برام تعریف میکنه که زنم براش پاپوش دوخته بود که ارتباط ناموسی داری و دخترمم با مادرش همراهی میکرد، منم که خسته شده بودم و دیگه تحمل شرایط زندگی رو نداشتم، بند شیرینی رو برداشتم و دور گردن زنم انداختم. زنم خیلی دست و پا میزد و چند بار با ناخن تو صورتم کشید.

گوشه چشمش پاره شده بود و سفیدی چشمش پر از خون بود میگفت انقدر بند شیرینی رو فشار دادم تا نفسش بند اومد. وقتی داشتم میکشیدمش کنار حموم دیدم دخترم داره نگاه میکنه و شروع کرد به جیغ زدن. نمیدونم دیگه چی شد فقط یادمه رفتم سراغشو با همون بند شیرینی اونم خفه کردم و کار رو تموم کردم. ولی بازم حس خوبی نداشتم و از عصبانیت دندونامو به هم فشار میدادم.

دستگاه سنگ فرز رو اوردم و شروع کردم به قطع کردن پام. اول سعی کردم پامو قطع کنم که از درد نتونستم، بعد شروع کردم به بریدن دستم. خیلی با دستگاه به استخونام فشار اوردم ولی انقدر خون ازم رفت که بیهوش شدم و افتادم گوشه دیوار.

توی تعریف کردن این ماجرا بود که دیدم داداشم دیگه صداش در نمیاد. زدم تو صورتش تا به هوش بیاد که صدا بوق دستگاه تنفس شروع کرد به جیغ کشیدن که فهمیدم کار داداشم تمومه.

این ماجرا علاوه بر زخم هایی که به زن و دخترش وارد کرد و زخم سنگ فرزی که به دست و پای مرد وارد کرده و مهمتر از اون زخمی که همیشه بر روان اون پسر کوچک باقی میمونه چندین زخم رو هم به پیکره جامعه وارد کرده.

الان خودش و زن و دخترش زیر خاکن و پسر 8 سالش هم چون، نه خونواده پدری و نه مادری اونو نپذیرفتن، مجبور شده به محل نگهداری بچه های بی سرپرست تو بهزیستی بره.

نشستیم و این موضوع رو از زوایای مختلف بررسی کردم و دیدم این مرد چند تا مشکل عمده داشته:

اول اینکه تو یکی از موسسات مالی و اعتباری پول گذاشته بوده که  اون موسسه ورشکست میشه یا شایدم فسادی انجام میده و پول مردم و از جمله این مرد از بین میره و واسه همین مرد دچار فشار روانی زیادی میشه.

دوم مشکلاتی که مرد با همسرش تو خونواده داشته و از شواهد هم بر میاد که زنش رو اذیت میکرده و خلاصه دچار بحران های شدید خانوادگی بوده. (اپیزود پنج قتل با بند شیرینی)

دلیل سوم اینکه صاحبخونه ی این مرد (به دلایلی که قابل بیان نیست چون ممکنه هویت این افراد مشخص شه)، قصد تخلیه کردن این خانواده رو داشته و مرد تحت فشار سنگین مشکل مسکن هم بوده.

همه این فشار ها میتونه دلیلی باشه برای انجام یه جنایت و حالا جمع این دلایل فاجعه ای به نام قتل همسر، فرزند و خودکشی رو به همراه داره.

برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.

قتل خانوادگی در شیراز

مشکلات شدید مالی و صاحبخونه ای که حکم تخلیه گرفته بود، همه و همه باعث شد که کارگر 43 ساله شیرازی تصمیم هولناکی بگیرد و به زندگی خودش و خانواده‌اش پایان بده.

این ماجرای غم ‌انگیز اسفند 1400 در یکی از محله‌های شیراز رخ میده.

اون روز همسایه ها صدای دعوا و درگیری زن و شوهری رو شنیدند که تو ساختمونشون زندگی می‌کردند. این زن و شوهر با 3 تا دخترشون ساکن اونجا بودن، در حالی‌ که صدای دعوای آنها ساختمان را پر کرده بود، یه دفعه همه‌ چیز ساکت میشه و همسایه‌ها هر چی در می زنن، کسی جوابشان را نمیده.

وقتی این موضوع خیلی طول میکشه زنگ میزنن به پلیس  و پلیس، با هماهنگی قضایی وارد آپارتمان میشه و صحنه‌ ی عجیب و ترسناکی رو میبینه.

پیکر غرق در خون مرد  43 ساله و همسرش گوشه‌ای روی زمین افتاده بود و کمی آن طرف‌تر جسدهای 3 تا دختر جوونش به چشم می‌خورد. 2 نفر از دخترها دوقلوهای 11ساله بودند و دختر بزرگ‌تر حدودا  21 سالش بود که همشون بی جون رو زمین افتاده بودند ولی هیچ آثاری از جراحت روی بدن آنها به چشم نمی‌خورد.

با اومدن بازپرس جنایی شیراز و متخصصای پزشکی قانونی تو محل حادثه، ابعاد بیشتری از این ماجرای غم‌انگیز فاش میشه. بررسی‌ها نشان می‌داد که پدر خانواده، یه کارگری ساده و نصاب کولره که وقتی میاد تو خونه و به خاطر مشکلاتی که داشته و نمیتونسته تحمل بکنه با ریختن سم داخل آبمیوه اونو به 3 دخترش میده و به همین راحتی جون اونا رو میگیره.

وقتی پرونده رو میبینیم اطلاعات پرونده نشون میده که همین آپارتمانو که محل جنایت بوده از دایی همسرش اجاره کرده  اما به‌ خاطر بیکاری و مشکلات شدید مالی موفق به پرداخت کرایه خانه نمی‌شد و همین باعث شده بود که دایی زنش بهش فشار بیاره که خونه رو تخلیه کنن.

این اختلاف باعث میشه که کار به جایی برسه که صاحبخانه به شورای حل اختلاف بره و پس از شکایت حکم تخلیه آپارتمانو بگیره.

مرد که نمیتونست خونه دیگه ای رو اجاره کنه  تصمیم وحشتناکی میگیره. یه بطری سم میگیره و داخل آبمیوه حل میکنه و اونو به دخترای بی‌گناهش میده و دخترای دم بختشو جوون مرگ میکنه. وقتی زنش شروع مکنه به جیغ زدن چاقو رو برمیداره و فکر میکنم بیش از 5 ضربه به زنش میزنه و کار اونم تموم میکنه.

گاها 100 درصد مشکلات از قاتل نیست بلکه درصد مهمی ام از زیرساخت های فشار اجتماعی و اقتصادیه که باعث انجام یه چنین جنایتایی میشه. واسه همین شناسایی عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی این دست حوادث در کنار مجازات این مجرمان تاثیر بسیار زیادی در کاهش آمار این فاجعه ها داره.

وقتی این دوتا داستانو کنار هم میزاری میبینی قشنگ یه عامل داره بی پولی و مالک سخت گیر و گرونی اجاره خونه. چقدر ساده میشه جلوی این جرائم رو گرفت ولی حیف.

هدف اصلی ما در پیشگیری اعم از کیفری و غیر کیفری (اجتماعی)، تربیت و اصلاح فرد و جامعه است که تو فرهنگ غنی و متون دینی ما بهترین روش برای مقابله با جرم و بهسازی جامعه، پیشگیری اجتماعی است.

یعنی گاهی باید مجموعه اقدام ها و آموزش‌هایی رو به فرد بدیم که در برابر ناهنجاری‌ها توانمند شود و خودشو صیانت کند و گاهی هم باید نهادها و قوانین و مقرارت و… را درست کنیم تا زمینه ارتکاب جرم کاهش پیدا کنه.

تو این داستان نمیتونستم راهکار بدم چون راهکار در اختیار ما نبود و فقط خواستم نتیجه بحران های اجتماعی رو براتون تعریف کنم. (اپیزود پنج قتل با بند شیرینی)

امیدواریم مسئولین هم این وقایع ترسناک در سطح اجتماع رو ببینند و بشنوند و کاری کنند برای پیشگیری از این دست اتفاقات.

فقط کاری که میتونم بکنم اینه که شمار رو به خدای بزرگ میسپارم و امیدوار باشم که اول نهادهای اجتماعیمون اصلاح بشه بعد قوانین ساختاری کشور.

گرچه پادکست های دادپویان تلخ و گزنده است ولی چراغیه برای نشون دادن بحران های اجتماعی.

این قسمت پنج پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.

طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.

در صورت هرگونه مشاوره حقوقی راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند.

شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.