کامل این اپیزود را گوش کنید در

کست باکس دادپویان
اپلیکیشن دادپویان

اپیزود پنجاه و هفت دفاع نامشروع

اپیزود پنجاه و هفت دفاع نامشروع:  ساعت شیش و نیم بعدازظهر به کلانتری خانی‌آباد گزارش میشه که یه درگیری اتفاق افتاده میرن اونجا و می‌بینن بله یه نفر روی زمین افتاده دست راستش و سرش خونریزی شدیدی داره می‌برنش بیمارستان نمی‌تونسته صحبت کنه و همونجا فوت می‌کنه. تحقیقات با حضور بازپرس توی صحنه‌ جرم شروع میشه آدم‌هایی که مرتبط به این ماجرا بودن احضار میشن، همسر مقتول، همسر مقتول میگه که یه نفر به نام محمد اومد و با جعفر رفتن بیرون جعفر مقتول پرونده‌ ماست سوار ماشین پراید شدن و رفتن و بعد هم دیگه خبر فوتش رو به من دادن من از محمد شکایت دارم. سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری تهران هستم.

قسمت پنجاه و هفتم پادکست جنایی دادپویان رو می‌شنوید باز هم موضوع قتل، توی همین شهر و کنار گوش ما پرونده‌های قتل توی تهران خصوصا خیلی زیاد اتفاق میافته آمارهایی که بچه‌های آگاهی میدن آمارهای بسیار وحشتناکیه که ما هفتگی تعداد زیادی قتل داریم اصولا هم قاتل پیدا میشه چون یا یه ارتباطی با مقتول داره و یا اینکه خیلی از پرونده‌ها پرونده‌های قتل خونوادگیه.

دلیل خیلی از موارد هم عصبانیت‌های شدید بیجاست تجربه‌ من می‌گه که خیلی از قتل‌ها ناشی از این که من یک لحظه عصبانی میشم و کار به جایی می‌رسه که دیگه راه بازگشتی نیست کنترل خشم باعث میشه که خیلی از اتفاقات و جرایم پیش نیاد وقتی که یه اتفاقی برای ما میفته اگر به جای اینکه سریع واکنش نشون بدیم چند ثانیه فکر بکنیم چند ثانیه تحمل بکنیم خیلی از اتفاقات نمیفته.

توی خیابون وقتی تصادف می‌کنیم یا با دوستمون شریکمون رفیقمون خونوادمون به یه مشکل و اختلافی میخوریم به جای اینکه سریع بخوایم اقدام بکنیم رفتار بکنیم کافیه چند ثانیه فکر بکنیم خیلی از جرم‌ها و خیلی از اتفاقات پیش نمیاد این تجربه‌ای که تو خیلی از پرونده‌های قتل وجود داره با اعلامی که همسر جعفر یعنی مقتول پرونده می‌کنه پرونده سمت و سوش میره به سمت محمد متهم و البته مظنون به قتل.

محمد دستگیر می‌شه و میاد توی بازپرسی خیلی پر تنش پر التهابه جلسه‌ بازپرسی دستشو می‌ذاره روی قرآن و میگه که این آدم یعنی جعفر یه آدم خلافکاری یک آدم کلاهبردار و باج‌گیریه دو سال من باهاش درگیرم برای من مزاحمت ایجاد کرده اصلا چند بار سابقه‌ قتل داره دو بارش رو من خودم صددرصد می‌دونم برادر منم این آدم کشته یه نفر به نام حسن هم این آدم کشته این آدم میاد و با یه حربه‌ای از آدما اخاذی می‌کنه من سر یه ملکی باهاش به مشکل خوردم یه ملکی رو اومد و می‌خواست به من بفروشه اول فکر کردم برای خودشه بعدا فهمیدم که برای خانومشه موقع قولنامه اینو فهمیدم.

صحبت و تناقض گویی متهم به قتل

بعد هم گفتش که من و تهدید کرد گفت باید این زمین و از من بخری بسازی روش یه مبلغی باید هزینه بکنی نزدیک یک و خورده‌ای و اگه این کارو نکنی من تو رو به قتل می‌رسونم من چند بار رفته بودم در خونشون برای اینکه بتونم این موضوع رو رفع و رجوع کنم یه بار هم رفتم پیش برادرزادش به برادر زاده اش نوید گفتم که داستان چیه این چرا انقد اذیت می‌کنه عمو منو و بیایم موضوع رو حل و فصل کنیم موضوع حل و فصل نشد من روزی که این اتفاق افتاد رفتم در خونه‌ جعفر بهش گفتم که بیا این موضوع رو حل کنیم.

من این ملک و نمی‌خوام و این پولی هم که تو میگی من ندارم هزینه بکنم گفتش که باشه بریم با هم دیگه تا یه جا بشینیم صحبت کنیم من سوار ماشینش کردم من راننده‌ ماشین بودم با هم سوار شدیم رفتیم و تو راه دستش به کمر من می‌گرفت رسیدیم به میدون تره‌بار گفتم که اینجا کجا اومدی اینجا که حجره اتاقی نداریم که فرمون ماشین گرفت کشید، منم مانع شدم یه ترمز کردم از ماشین پیاده شدم دیدم یه قمه‌ای که توی لباس و یه پارچه‌ کهنه‌ای گذاشته بود درآورد و به سمت من هی پرتاب می‌کرد.

الان اون پارچه‌ کهنه تو خونه‌ ماست یه سری از سندها و شناسنامه‌ زنش و پاسپورت زنش الان خونه‌ ماست بهم می‌گفتش که آوردم اینجا تا تسویه حساب کنیم خیلی بهم فحش میداد من قسمش دادم گفتم دست از سر من بردار چند تا این لحظه که دارم میگم چند تا قمه سمت من انداخته بود حتی می‌خواست بخوره به صورت من شاه رگ من که من جاخالی دادم پیراهن منم تیکه تیکه شده چند تا ضربه اش به بدن من خورد عقب عقب رفتم لیز خوردم افتادم زمین با چاقو داشت بهم حمله می‌کرد می‌خواست منو بکشه.

من زمین افتاده بودم یه دفعه دستم خورد به یه لوله نمی‌دونم چی بود لوله بود یا یه چوب بود ولی به نظرم یه لوله‌ زنگ زده بود رنگش سیاه بود حدود نیم متر هم بود گرفتم و به سمتش پرتاب کردم محکم کوبیدم بهش نمی‌دونم کجاش خورد خودمم رو باخته بود شوکه شده بودم افتاد زمین صداش کردم دیدم جواب نمیده فکر کردم که شاید بیهوش شده باشه خم شدم که چاقوش بردارم و اول ترسیدم ولی بعد چاقو رو برداشتم و انداختم یک گوشه ای، نمی‌دونم از سرش خون میومد یا نه سوار ماشین شد خودم و گم و گور کردم.

دوباره برگشتم تو همون میدون تره بار یه چند تا دور زدم که اگر اونجاست ورش دارم ببرمش بیمارستان ولی وقتی برگشتم دیدم اونجا نیستش رفتم سمت خونه زنم من با اون وضع دید گفت چی شده گفتم که یه سری اتفاق افتاده فقط دعا کن که زنده باشه لباسامو شستم و جراحت‌ها و پانسمان کردم.

تو این مدت هی اطرافیان جعفر بهم زنگ میزدند چند روز گذشته از این ماجرا و هنوز مشخص نیست قاتل کیه و بعد از چند روز از این حادثه است که محمد دستگیر میشه این در نظر داشته باشیم مدام اطرافیان جعفر بهم زنگ میزنن به موبایلمو فحش میدادن می‌گفتن جنازه رو چیکار کردی و بعدم که من خودم و معرفی کردم تو همین حرفهای اولیه‌ محمد تناقض های زیادی می‌بینیم از مدل بیانش از هل بودن اظهاراتش و حالا این که اصلا بعد هم میگه خودمو معرفی کرد در صورتی که اصلا دستگیر میشه ولی اینا عین اظهاراتی بود که توی دادسرا جلوی بازپرس گفته.

از محمد تن پیمایی میشه یعنی بررسی میشه ببین روی بدنش چه آثاری وجود داره یه زخم دو در دو روی شکمش می‌بینن پزشکی قانونی اظهار نظر می‌کنه میگه که زمانش معلوم نیست چند وقت ازش گذشته یه جراحتی که روی سمت راست شکمش به دلیل یک جسم تیز نامشخصه نمیگه حتی برای چاقوه، حدودا ده دوازده روز ازش گذشته یه جرات روی بازوی چپش که به نظر می‌رسه اونم با یک جسم تیز برنده هست که این عبارت تو پزشکی قانونی یعنی اینکه احتمالا چاقو یعنی درصد بالایی احتمال چاقو داره.

جسم تیز برنده، که اونم برای چهار پنج روز پیشه دوباره از محمد تحقیقات میشه خیلی تحقیقات وجود داره دیگه کلا تو پرونده‌های قتل اگر می‌بینید من چند بار هی تکرار می‌کنم چون چندین و چند بار شاید ده بار بیست بار از متهم تحقیقات میشه و اظهارات شون می‌گیرن از همین تناقض‌گویی‌ها هست که یه سری موضوعات درمیاد.

قاضی هم اینجا توی رایش گفته، گفته تو اظهارات تاریخ فلان و فلان و فلان در صفحات فلان ما تناقض‌گویی‌های زیادی از محمد می‌بینیم توی اظهاراتش می‌گه که آره من دو سال بود که درگیر بودم جعفر روزگار من سیاه کرده بود خیلی آزار و اذیتمون می‌داد و من رفته بودم گله‌گذاری کنم اون روز بهش بگم که داری ما رو اذیت می‌کنی و عملا من رفته بودم اون روز برای حل و فصل موضوع، قصدی برای قتل نداشتم.

بنای دفاع مشروع قاتل

محمد تو اظهاراتش می‌گه که جعفر می‌گفت من حقمو ازت می‌گیرم من حقمو می‌خوام اگه مثل آدم دادی که فبها اگر که من با چاقو حقمو می‌گیرم از تو بزرگترا رو من با چوب و چماغ ادب کردم اگه باج ندی می‌کشمت. گفت دست مقتول هم یه چاقوی خیلی بزرگی بود که لبه‌ تیز تیغش با یه پارچه‌ای پیچیده بود حرفایی که سابقا زده بود و می‌گفت من از ترس جون خودم ضربات رو وارد کردم از همین جا متهم پرونده بنای دفاع مشروع داره یعنی اینکه اون داشته به من حمله می‌کرد می‌خواسته من و بکشه من از خودم دفاع کردم.

میگه یه چندتا ضربه زدم به سرش دوباره اینجا تناقض داره اونجا میگه من یه ضربه زدم نمیدونم کجا و فلان و این داستان اینجا می‌شه چندتا ضربه می‌گه من چندتا ضربه زدم اونم اولین ضربه زد توی بازوی چپ من بعد یک دونه تو شکمم زد و سومی هم زد توی پای راستم، میگه من از کاری که کردم صد درصد پشیمونم کاش این اتفاق نمی‌افتاد با اینکه مقتول یک آدم بی دین و ایمونیه و به کسی رحم نمی‌کنه ولی کاش این اتفاق نمی افتاد.

توی صورت جلسه دادگاه با اظهاراتی که از محمد گرفته ‌شده یه یک گرم تریاک هم موقع بازپرسی از خودش که از لباساش یعنی نه از خونش کشف میشه و اون هم صورت جلسه میشه اونم میگه که اصلا مربوط به من نیست متعلق به من نیستش یه نفر گذاشته نمی‌دونم کی گذاشته من قبلا معتاد بود و الان مدت‌هاست که ترک کردم.

توی صحنه‌ این اتفاق یه سری شاهد وجود دارند دو نفرند که سوار یه وانت نیسان آبی بودن و داشتن از اونجا رد می‌شدند بازار میوه و تره‌بار خانی‌آباد و میگن که ما دیدیم که یه ماشین پراید داشت حرکت می‌کرد دو نفر توش داشتن جر و بحث می‌کردن اون کسی که پشت فرمون بود یه دفعه پایین اومد و رفت در صندوق عقب باز کرد یه چوب سیاه برداشت و اومد سمت طرف دومیه طرف دومی که شاگرد نشسته بود اونم از ماشین پیاده میشه دستش فکر می‌کنیم یه چاقو بود نمی‌دونیم معلوم نبود فاصله زیاد بود و ما خیلی دقیق نمی‌تونستیم ببینیم که چی دستشه.

ولی یه چیزی دستش بود و داشت به سمت این طرفی که راننده بود پرتاب می‌کرد بهش فکر نمی‌کنیم ضربه خورد ولی وقتی که داشت این حرکت رو انجام می‌داد راننده که اومده بود چوب دستی برداشته‌ بود یه ضربه زد به دست اون شخص و اون چیزی که دستش بود از دستش افتاد احتمالا چاقو از دستش افتاد و بعد وقتی که افتاد دستش و این خیلی درد گرفته بود آورد سمت پایین تو شیکمش و بعد راننده‌ یه ضربه‌ محکم دیگه زد توی کمر اون شخص در حال افتادن بود که یه ضربه‌ محکم زد پشت سرش که شخصی که ضربه خورده بود مضروب بود افتاد روی زمین.

وقتی که روی زمین افتاده بود دو تا ضربه‌ دیگه هم زد توی سرش و ما دیدیم که از سرش خون داره میاد این یه ضربه نبود چندین و چند ضربه راننده به کسی که شاگرد نشسته بود زد ما سریع اومدیم به پلیس گفتیم اومدن و دیدن که نه پرایدی اونجا هستش نه راننده‌ ای اونجا وجود نداره و راننده پراید در رفته بود، ما واقعیتش ترسیدیم واستیم برای اینکه گفتیم حالا اینجا یه درگیری شده الان ما رو هم میزنن یه شاهد دیگه‌ای هم وجود داره که پسرعموی همین آدمه و این دو نفر با هم سوار اون وانت نیسان بودن و اونا اومدن و اون داستان رو همونجوری که پسر عمو تعریف کرده تعریف می‌کنه.

میگه من نمیدونم چی بود دست شاگرد، چاقو بود یا هر چیز دیگه‌ای ولی یه وسیله‌ ای دستش بود و من فقط دیدم که تو اون گرگ و میش شب یه برقی زد ساعت هفت هفت و نیم شب بود تقریبا و خیلی معلوم نبود ولی از دستش یه چیزی افتاد یه برقی زد مثل شاید چاقو یا شایدم هر چیز دیگه‌ای باشه دقیقا یه ضربه زد به دستش افتاد یه ضربه زد توی کمرش و بعدم از پشت زد توی سرش وقتی طرف افتاده بود روی زمین به صورت طاق‌باز دمر و دستاش هم باز بود دو تا ضربه هم زد توی سرش یعنی اصلا این چیزی که شاهد پرونده داره تعریف می‌کنه با اون چیزی که خود متهم داره تعریف می‌کنه کاملا معارضه.

اینکه اصلا چاقویی زده باشه حتی سوال شده از شهود گفتن اون چاقویی که میگید دست طرف بوده حالا به احتمال زیاد آیا به طرف اون شخص راننده که چوب دستش بود وقتی دیدید زد آیا رفت به بدنش خورد یا نه و شهود گفتن نه به بدنش نخور فاصلش زیاد بود و اصلا به بدنش نخورد یک بار هم این اتفاق افتاده و این اظهارات خیلی متعارضه با اظهارات متهم پرونده و آثاری که روی بدنشه احتمالا میتونه ناشی از این درگیریه نباشه البته احتمال دیگه‌ای هم وجود داره توی ماشین این درگیری اتفاق افتاده.

حرف خود محمد به عنوان قاتل پرونده‌ ما اینه که توی ماشین این ضربات رو به بدنش اصابت کرده ولی شهود دارن جور دیگه‌ای این مساله رو بیان میکنن از شهود سوال می‌شه که وقتی که متهم داشت حمله می‌کرد با اون چوب به سمت مقتول پرونده آیا قصد قتل داشت اینا میگن نه از روی ترس عصبانیت بود بعید می‌دونیم که قصد قتل داشته باشه چون خیلی بهت زده بود وقتی طرف افتاده بود روی زمین بالا سرش چند ثانیه قدم زد و خیلی ترسیده بود انگار نمی‌دونست چی شده چرا این اتفاق افتاده یه چنین حالتی.

و نظر شهود حداقل اینه از همسر محمد متهم پرونده‌ ما هم تحقیقات می‌شه اونم میگه که شوهرم برای دفاع خودش این میله رو توی ماشینش گذاشته بود این نبود برای آدم بکشه و اون روز هم به خاطر دفاع از خودش این اتفاقو رقم زد حالا احتمالا زن و شوهر با هم یه هماهنگی‌هایی کرده بودن توی فاصله‌ تحقیقات و گفته بودن بریم سمت موضوع دفاع مشروع و حالا توی خونه هم یه سری اسناد و مدارک پیدا میشه از همین مقتول که اونا رو تحویل اداره آگاهی میدن.

و اینها می‌گن که خود یعنی همسر متهم که اینها رو شوهرم آورد وقتی اومد چاقویی دستش نبود یه میله دستش بود که معلوم بود از هول خودش و این اتفاقی که افتاده آورده خونه و بعدم برد یه جا گم و گور کرد خیلی ترسیده بود هی دعا دعا میکرد بلکه اتفاقی برای طرف نیفته یه سری آثار چاقو و اینا روی بدنش بود روی بازو و شکمش و جاهای دیگه گفتم برو بخیه بزن گفت نه من می‌ترسم از بخیه و بخیه نزد.

داستانی که تعریف می‌کنه همسرش داستانی که از زبان خود متهمه میگه چیزی که اتفاق افتاده این بوده که وقتی که طرف بهش حمله کرده با چاقو این هم ترسیده رفته در صندوق عقب رو باز کرده اینا رو برداشته این میله‌ای که وجود داشته و چندتا ضربه زده به طرف میگه که اگه نمی‌زد طرف می‌کشتش و اظهاراتش یک چنین چیزیه.

در ادامه‌ تحقیقات هم محمد همینجوری تحقیقات رو پیش می‌بره که میگه اگه من نمی‌زدم منو میکشت، میگه جعفر قصد جون منو کرده بود من چون می‌دونستم اون قاتله و اونو می‌شناختمش مجبور شدم که اون میله رو از صندوق عقب بردارم و برای دفاع از جان خودم ازش استفاده بکنم میگه من اصلا سابقه‌ روانی اختلال یا هر چیزی یا اصلا عصبانیت ندارم من اصلا اونجوری نیستم که عصبانی بشم و تو اعصاب و و اعصاب خوردی یک رفتاری بکنم.

گزارش پزشکی قانونی هم دقیقا همین رو ثابت می‌کنه که نه اختلال روانی داره نه مشکل عصبی یا هر چیزی های و آدم بسیار سلامتی از نظر روانی. توی پرونده گزارشی که از پزشکی قانونی هم میاد دلیل و علت تامی قتل رو خورد شدن جمجمه له شدن حالا نسوج مغزی و این‌ها اعلام می‌کنه و میگه که علت مرگ شکستگی استخوان و له شدن اینه و این یعنی چیزی که ما خیلی برامون مهمه پزشکی قانونی که بگه.

که پزشکی قانونی علت مرگ چیه ممکنه من ضربه‌ای بزنم ولی اون ضربه باعث مرگ نشده باشه ولی پزشکی قانونی هم علت مرگ رو همین ضرباتی که حالا با یه جسم سخت به سرش اصابت کرده و باعث شکستگی جمجمه اش شده از دو نفر دیگه از اهالی محل تحقیق شده دو تا خانوم هستن و در مورد قاتل و مقتول سوال کردن در مورد مقتول بسیار بدگویی کردن گفتن که بسیار آدم شری بود آدم باج‌ بگیری بود آدمی بود که همه رو تهدید می‌کرد اگر کسی بهش پول نمی‌داد تهدیدش می‌کرد.

خودشو خونوادش و همه رو چاقوکش محل بود و حتی یکیشون اومده به نام اکرم اومده گفته که حتی یه بار جلوی من خود این محمد یعنی قاتل پرونده رو تهدیدکرد که باید یه مبلغی بدی بابت یه موضوعی و حالا یه سری از این صحبتا یه خانم دیگه‌ای هم اومده دقیقا همین حرفا رو مطرح کرده و خیلی از مقتول بدگویی کردن یعنی مقتول رو قاتلی فرض کردند که باج بگیره محل بوده این دوتا اظهارات هم توی پرونده هستش.

برای مشاوره حقوقی کیفری، می توانید با وکیل کیفری در ارتباط باشید.

مواجه حضوری بین شاهد و قاتل

بین شهود و متهم پرونده هم یه مواجه‌ حضوری صورت می‌گیره اونها دوباره اظهارات قبلیشون رو مطرح می‌کنن حالا با جزییات و دقت بیشتری وخود محمد هم قبول می‌کنه اظهارات شهود رو میگه که بله اظهارات اینا رو قبول دارم ولی اصلا فکر می‌کنم که کسی اصلا در محل نبود چون من کسی اونجا ندیدم من قتل رو قبول ندارم جعفر هم خودش خودش رو به کشتن داد و همه‌ من و زن و بچه‌ من هم بیچاره کرد و یه سری حرفای دیگه می‌زنن که چاقو کش حرفه‌ای بوده و وقتی قرص روانگردان می‌خورده دیگه هیچی حالیش نبوده.

میگه حاج‌ آقا من از اون نمی‌ترسیدم مادرش خیلی گردن من حق داشت ولی من از دست جعفر خسته شده بودم وقتی که دیدم که می‌خواد به سمت من حمله بکنه من ترسیدم چون فکر می‌کردم چاقوکش حرفه‌ای گفتم من می‌کشه منم رفتم و این کارها رو کردم ولی حرفایی که شهود دارن می‌زنن بعید می‌دونم اصلا اونجا بوده باشن و یک سری صحبت‌های دیگه تو مواجه حضوری هم اتفاق میفته حالا خیلی مرتبط با این ماجرا نیستش تناقض‌گویی باز هم وجود داره.

یعنی وقتی که میبینه شهود دارن یه سری جزییاتی رو میگن که به قول معروف اصلا این فکرش رو هم نمی‌کرده جا می‌خوره واسه همین شروع می‌کنه یه سری حرفا زدن که یه ذره کار رو برای خودش سخت‌تر می‌کنه و خلاصه شهود هم توی مواجه حضوری همه‌ موارد رو میگند و نهایتا تحقیقات پرونده توی دادگاه تموم میشه و پرونده آماده هست دیگه برای صدور رای چون تقریبا ما یه اقراری داریم که بله من زدم شهود هم این رو ثابت می‌کنن فقط با یه کیفیت دیگری اون می‌خواد سو نیت خودشو از بین ببره که دفاع مشروع است و غیره و غیره.

ولی شهود میگن که نه اصلا شرایط دفاع مشروع وجود نداره چون ضربه زده و از این صحبتا که قاضی توی رای خودش این موارد رو بیان می‌کنه که حالا توی رایش موضوع رو توضیح میدم دادگاه توی دادنامه اش اعلام می‌کنه میگه که اختلاف که محرز بینشون خودشم به این اختلاف قبلا اقرار کرده گفته که آقا مثلا ما سر یه زمینی مشکل داشتیم و این داستان‌ها و یه حرف‌هایی هم زده در مورد این که اون اول به من حمله کرد چند تا به به من زد و اون ضربه‌ها باعث شد که من بترسم دفاع کنم از خودم.

در صورتی که هیچ دلیلی وجود نداره که اصلا چاقویی طرف زده باشه بهش حتی شهود هم که نیومدن بگن چاقو دستش بوده گفتن یه چیزی دستش بود یه برقی زد گفتیم احتمالا چاقو باشه واسه همین احتمال داره که اصلا چاقویی هم دست طرف نباشه ضربه‌هایی که به شکم و بازو و پهلوی این محمد قاتل پرونده‌ ما خورده احتمالا ناشی از ضربات اون آدم نباشه پس اختلاف محرزه با همدیگه درگیری و یه اتفاقی هم تو یه زمانی هم افتاده که فقط محمد و جعفر بودن پس ما یه درگیری هم فی ما بین این‌ها داریم.

و این که گفتیم دیگه ضربه‌ها که ضربه‌هایی که به بدن محمد خورده ناشی از ضربه‌های جعفر باشه هم این هیچ دلیلی برایش توی پرونده وجود نداره و موضوع بعدی اینکه دفاع مشروع هم دفاع مشروع نیست به این علت که شاید دفاع نامشروع حتی اگر به فرض اینکه بپذیریم اون حمله کرده و این آدم در مقابل اون اومده دفاعی انجام داده.

چرا میگیم دفاع نامشروع و مشروع نیست برای اینکه حالا طبق تحقیقاتی که تو پرونده شده خیلی حالا طولانی و مفصل هم هست این آدم یه چوب دستی گذاشته توی ماشینش و یعنی یک  سابقه‌ای در مورد احتمال ارتباط با این آدم داشته می‌گفته من اگه یه روز برم با این مواجه بشم خوب احتمال داره اون با چاقو بزنه یا هر کاری بکنه من بتونم با میله آهنی بزنمش پس نمی‌تونی تو دفاع مشروع بگیری خودت مقدماتش رو فراهم کرد برای اینکه بزنی طرف رو بعدم اینکه میگه من خیلی ترسیدم که من نکشه من با ضربه مثلا اون میله زدم بهش.

در صورتی که این آدم از ماشین خارج شده و آدم در زمانی که می‌ترسه می‌تونسته راحت فرار کنه اونم تو یه جایی مثل میدون میوه تره‌بار که حالا جای فرار داشته هوام روشن بوده و میتونسته راحت فرار کنه چرا وایستاده اونجا درگیر شده و اون رو زده به قول قاضی میگه که عکس العمل ترس اصولا فراره نه اینکه وایستادن و کشتن یه آدم.

بعد اصلا چاقو تو دست مقتول اصلا تایید نشده شاهد این رو نگفتن اصلا معلوم نیست که خطری متوجه این متهم ما بوده باشه واسه همین این نکته رو خیلی نکته‌ مهمیه برای اینکه اگر من حمله بکنم باید دفاع کنم اصلا معلوم نیست که طرف مقابل حمله ا‌ی کرده باشه حالا به فرض این که بپذیریم که اصلا حمله‌ای کرده چیزی که شهود میگن اینه که یه ضربه می‌زنه به دستش اون وسیله از دستش میفته و بعد یه دونه تو کمرش و یه دونه توی سرش و دو تا دیگه بعد که میوفته تو سرش میزنه دفاع مشروع باید بزنی وقتی از دست افتاد از دست طرف مقابل این چاقو افتاد دیگه تمومه کار.

ولی تو بعد از اینکه چاقو از دست طرف میوفته یا هر وسیله‌ای از دستش میفته تو شروع می‌کنی چندین ضربه می‌زنی و بعد که رو زمین دوتا ضربه تو سرش می‌زنی که احتمالا همین ضربات باعث قتل طرف شده دفاع مشروع شرایط خاصی داره و این حرفهایی که حالا متهم پرونده در مورد دفاع مشروع زده حداقل با توجه به اظهارات شهود خیلی صدق نمی‌کنه.

بعد هم وقتی که حالا تو این ضربات زدی و طرف افتاد روی زمین و این حرفها و دیدی که احتمال داره می‌میره تو میتونستی برش داری ببری یه بیمارستانی، قاعده اینه چون طرف توی مسیر بیمارستان که میره و حالا اورژانس می‌برتش فوت می‌کنه دفاع مشروع اگر بود تو باید وامیستادی اونجا بهش کمک می‌کردی و همه‌ اینها نشون میده که پس تو دفاع نکرد بلکه تو حمله کردی.

یه سری حالا صحبتهای دیگه هم دادگاه می‌کنه حرف اون دوتا خانومی که گفتیم که اومدن گفتن که این آدم باج ‌بگیری بوده و غیره و غیره رو هم نمی‌پذیره چون خیلی دلیلی براش نیست یه سری ادعاست و ثانیا میگه خب اگر چنین باشد که تاثیری در ماهیت قتل نداره این آدم مثلا یه آدم چاقوکش و باج بگیره محل کشتنش یه موضوع علاحده ‌ایه و با همه‌ این اوصاف رای صادر می‌کنه که البته ما مشکل داریم دفاع مشروع درسته که شاید شرایط خیلی خاصی داره ولی اینکه من در زمانی که به من حمله میشه حالا یک نظره.

این وسط اکه حالا نظر برخی از حقوق دانان هم هست، آدم اون لحظه که خیلی ممکنه تمرکز خاصی نداشته باشه که من یه ضربه بزنم چاقو از دستش افتاد خب دیگه نزنم برم، خوب نه آدم تو اون لحظه ممکنه خیلی ترس بهش غلبه کنه و بترسه که دوباره اون آدما چاقو ر ورداره بهش حمله کنه خب ممکنه چندین ضربه بزنه و حتی نفهمه کجا این ضربه رو زده همونجوری که اقلیت قضات این شعبه هم همین تصمیم رو دارن اکثریت نظرشون اینه که نه با همه‌ این شرایط و اوضاع و احوالی که برای پرونده پیش اومده قتل عمد توسط محمد اتفاق افتاده.

و دفاعیاتش رو نمی‌پذیرن ولی اقلیت میگن نه می‌تواند مشمول دفاع مشروع هم باشه ولی این نظر اکثریت اینه که به نظر من اقلیت خوب دقت بیشتری داشتند و حداقل با شرایط و اوضاع و احوال اشخاص در زمان وقوع جرم خیلی منطبق‌تره. من تو لحظه‌ای که بهم حمله میشه ممکنه همه‌ تمرکزم رو از دست بدم و یه رفتارهایی بکنم که رفتاری نباشد که اگر در شرایط عادی و سلامت باشه انجامش بدم.

واسه همین دفاع مشروع یه جایگاهی هم این وسط شاید داشته باشیم نهایتا اکثریت قضات دادگاه کیفری یک با توجه به همه‌ این اوضاع اقرار و شهادت و غیره و غیره نظرشون بر اینه که قتل اتفاق افتاده قتل عمد. اولیای دم هم که شکایتی که مطرح کردن تحت عنوان قتل عمد و نهایتا دادگاه هم با توجه به همه‌ این شرایط حکم به محکومیت محمد میده به یک بار قصاص نفس به خاطر قتل عمدی جعفر.

رای توی دیوان هم تایید میشه و چون اقرار وجود داره و فقط یه نکته‌ دفاع مشروع هستش که اون رو نمی‌پذیرن نهایتا تایید می‌کنن رای دادگاه کیفری یک رو. ابرامش می‌کنن و میگن قتل عمد اتفاق افتاده و حکم قصاص تایید میشه. چیزی که من می‌فهمم از این ماجرا شاید یه عصبانیت لحظه‌ایه یه ترس لحظه‌ای از یه اختلافی که ناشی از حالا هر موردی هست سر شراکت سر پول سر هر موضوع دیگه چیزی که من بارها و بارها توی قسمت‌های مختلف بهش اشاره کردم همون حرف اول رو تکرار میکنم اگر برای شما اتفاقی افتاد قبل از اینکه هر رفتاری انجام بدید هر واکنشی انجام بدید چند ثانیه فکر کنید و بعد اقدام کنید.

این قسمت پنجاه و هفت پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.

طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.

جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.

شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.

مدارک مرتبط با اپیزود پنجاه و هفت

مستندات این اپیزود شامل یک عکس است.

دادنامه اپیزود پنجاه وهفت دفاع نامشروع

مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری

اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.

جهت مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری و یا مشاوره حقوقی تصویری کلیک کنید.

مشاوره حقوقی