کامل این اپیزود را گوش کنید در

کست باکس دادپویان
اپلیکیشن دادپویان

اپیزود هشت دستگیری دختر با سه کیلو مواد مخدر

اگه بخوام داستان این روایت رو براتون تعریف کنم باید از زمانی تعریف کنم که این دختر به دنیا اومده و احتمال زیاد با مشکلات عدیده‌ای دست و پنجه نرم کرده که از حوصله ما خارجه. قصد دارم در آینده از یکی از دوستای روانشناسم در خصوص شخصیت پرونده هام تو پادکست کمک بگیرم تا شاید بهتر بتونید با شخصیتای داستان کنار بیاید و بفهمید چرا گاها این جرائم توسط این افراد اتفاق میفته.

واسه همین از وسط داستان تعریف می کنم.

برای مشاوره حقوقی مواد مخدر، میتوانید با وکیل مواد مخدر در تماس باشید.

به خاطر ده میلیون تومن پول چند کیلو مواد مخدرو حمل کرده بود و حالا محکوم شده بود. میگفت خورده بودم به مشکل بی پولی و دنبال پول بودم. آدمی نبودم که دست به هرکاری بزنم واسه همین دوستم یه پیشنهاد خوب بهم داد گفت گیاه های دارویی رو که توی ایران مجازه ولی خارج از کشور ممنوعه برمیداریم می بریم ترکیه و پولو تحویل میگیریم.

احتمالا داستان های این مدلی رو توی بعضی از فیلم ها دیدید مثلا ماه های گذشته شاید سریال یاغی رو دیده باشید که نقش اصلی داستان جوونایی رو ترغیب میکنه که به عنوان کشتی گیر اقدام به حمل دارو از کشور مجارستان کنن و تو وسایلشون مواد جاساز میکنه و بعد آخر داستان که موضوع لو میره. ولی داستانی که براتون تعریف میکنم یه داستان واقعیه.

اینجوری برام تعریف میکنه که قرار بود نیم کیلو داروی گیاهی رو ببرم ترکیه. رفیقم چمدون و با پیک فرستاد دم خونمون و قرار شد من اسنپ بگیرم و برم فرودگاه. (اپیزود هشت دستگیری دختر با سه کیلو مواد مخدر)

یک ساعت طول کشید تا اسنپ برسه  هوا تاریک بود و خیابان ها هم حسابی شلوغ بودن. چمدونو گذاشتم روی صندلی عقب و نشستم بغلش دو ساعت طول کشید تا رسیدیم به فرودگاه از یه طرف خیالم راحت بود که کاری به من ندارن و داروی گیاهیه از طرف دیگم تو ترکیه بچه ها حواسشون بهم هست.  از گیت ایران رد میشم و میرم اونور و داروها رو اونور تحویل میدم.

از تو گیت که رد شدم دیدم خانمی که مسئول بازرسی مسافرا بود دستمو گرفت و آورد سمت اتاق بازرسی. منتظر بودم تا اینکه مسئول بازرسی اومد تو اتاق و با تشر بهم گفت این بسته چیه توی کیفته گفتم داروی گیاهیه.

گفت داروی گیاهی نیست مواد مخدره. گراسه منو دستبند زدن و بردن اداره آگاهی مبارزه با مواد مخدر.

حمل مواد مخدر با هواپیما

وقتی داستانشو تعریف می کرد شوکه بودم نمیدونستم واقعا چیه ماجرا. وقتی پرونده دادگاهو میخوندم حرف های ضد و نقیض زیاد زده بود ولی اینکه نمیدونست مواد مخدره به نظرم درست می آمد بهش گفتم واقعا میخواستی مواد مخدرو با هواپیما حمل کنی؟ گفت: نه فکر کردم داروی گیاهیه.

گفتم آخه انقدر زیاد؟ گفت قرار این نبود قرار بود که من نیم کیلو از این داروهای گیاهی را بردارم ببرم تحویل بدم ولی وقتی که توی اداره آگاهی وزن کردن دیدم نزدیک سه کیلویه گفتم میدونی مجازاتش چیه؟ گفتش نه نمیدونم گفتم سنگینه ولی باز خوبه مواد مخدره نه روانگردان اگر مواد روانگردان بود که اعدام میشدی گفت باید چیکار کنم گفتم باید ازت دفاع کنم دیگه، برم پرونده رو بخونم ببینیم چی میشه. (اپیزود هشت دستگیری دختر با سه کیلو مواد مخدر) 

وقتی پرونده رو می خوندم نمیدونستم راست میگه یا دروغ یه جاهایی معلوم بود از ترسش به همه چی اعتراف کرده ولی یه جاهایی هم معلوم بود با خیال راحت نوشته بود که واقعا فکر می‌کردم گیاه های داروییه.

ماجرا از این قرار بود که دوستش چمدونا رو میاره تحویل موکلم میده و اونم چمدونا رو برمیداره میبره فرودگاه تا ببره ترکیه و بعد پولشو تحویل بگیره.

نزدیک یک ماه تو اداره آگاهی تحت بازجویی بود. ازش تحقیقات میشه و اعلام میکنه من چمدونا رو از فلانی گرفتم و اونم از مادرش گرفته همه اسامی رو لو میده و معلوم میشه که یه سر تیمی وجود داشته که اون آدم، بازی گردان و تولید کننده مواد مخدر و روانگردان بوده قرار بوده بهشون نیم کیلو از این مواد مخدر بده ببرن ترکیه و ۱۰ میلیون بهشون پول بده.

بهش گفتم واقعا بابت ۱۰ میلیون تومان میخواستی اینا رو ببری. گفتش آره ۱۰ میلیون. خیلی بهش نیاز داشتم از یه طرف خندم گرفته بود که بابت ۱۰ میلیون چنین ریسکی میکنه و از طرف دیگه بغض گلومو گرفته بود که یه دختر بیست و چند ساله چرا باید بخاطر ده تومن دست به چنین کار خطرناکی بزنه. (اپیزود هشت دستگیری دختر با سه کیلو مواد مخدر)

تو اداره آگاهی از همون روز اول شروع می کنه به لو دادن آدم هایی که داخل این ماجرا بودن اول دوستشو معرفی می کنه که باهاش تو فرودگاه دستگیر شده بود و میگه موادو براش فرستاده بوده و دوستشم تو اداره آگاهی اعتراف میکنه و میگه مادرم واسطه ماجرا بوده. بچه های آگاهی شبونه میریزن تو خونه مادر دوستش و مادرش شبونه دستگیر میشه.

برای مشاوره حقوقی مواد مخدر، میتوانید با وکیل مواد مخدر در تماس باشید.

دستگیری سرتیم قاچاق مواد مخدر

مادرو میبرن اداره آگاهی و با بررسی موضوع معلوم میشه نفر بالادستی یه زنیه که کارش تولید و قاچاق مواد مخدره. تا نزدیکای صبح بازجویی طول میکشه و بچه های آگاهی همون شب با مادر دوست موکلم که واسطه ماجرا بوده میرن سمت یه خونه ای که ادعا میکنه سر تیم این ماجرا بوده. یک زن چهل و چند ساله و با شکستن در خونه وارد خونه میشن.

تو تحقیقات معلومه که اون زن قصد فرار از راه پله های پشت ساختمونو داشته که فرصت نمیکنه و با مامورای آگاهی درگیر میشه و نزدیکای 4 صبح دستگیر میشه. انقدر اعتراف روش بوده که انکارش بی فایده است و نهایتا قبول میکنه.

پرونده رو که میخونی میبینی چند تا پرونده دیگه هم ضمیمه اون شده. از قاضی دادگاه می پرسم اینا ماجراش چیه میگه محرمانه است ولی این زن 3-4 ساله داره اینجوری مواد از کشور خارج میکنه و حدود 6 تا متهم هم تو فرودگاه دستگیر کردیم ولی نتونسته بودیم ردشو بزنیم که با اعترافای موکلت و دوستش بالاخره پیداش کردیم.

این زنم به عنوان سرتیم ماجرای مواد مخدر تو آگاهی بعد 2 ماه  اقرار میکنه که بله همه این کارا رو من کردم و همه این مواد و من جاساز کردم. رقم کلی ای که توی اداره آگاهی در میاد نزدیک 8 کیلویه که سه کیلوش مربوط به موکلمه. بچه های آگاهی ازش میپرسن که موکلم گفته قرار بوده نیم کیلو جاساز کنید چرا انقدر زیاد گذاشتید.

میگه اره ما قرار بود نیم کیلو اعلام کنیم بهشون که نترسن ولی اگر بتونیم هر چی بیشتر از این کشور خارج کنیم بعدا پول بیشتری بهشون بدیم و سوپرازشون کنیم واسه همین توی هرچمدون نزدیک سه تا چهار کیلو گذاشتیم.

وقتی سرتیم ماجرا به مسئله اقرار میکنه موکل من تقریبا یه ذره خیالش راحت میشه ولی متاسفانه توی دادگاه انقلاب براش دو سال و نیم حبس میبرن و برای سرتیم این گروه به عنوان قاچاقچی مواد مخدر ۲۱ سال حبس.

پرونده با یه رای دو سال و نیمه پیش من میاد. من پرونده رو میخونم و چند تا موضوع را از توش در میارم یکی اینکه واقعا اطلاع نداشته از اینکه این مواد مخدره و فکر میکرده داروی گیاهی غیر مجاز بوده و اینکه در همان روز اول اعتراف میکنه و همه افرادو لو میده و باعث دستگیری سرتیم گروه میشه بچه های آگاهی میگفتند ما حدود دو الی سه سال درگیر شناسایی این آدم بودیم و شما تونستید به ما کمک کنید که گیرش بیاریم خلاصه اینکه این رای با ایراداتی مواجه بود که نشون میداد این آدم واقعا مقصر ماجرا نیست. (اپیزود هشت دستگیری دختر با سه کیلو مواد مخدر) 

مواجه با قاضی دادگاه تجدید نظر

یادمه پرونده را که تجدید نظر خواهی کردم و پرونده به دادگاه تجدید نظر انقلاب رفت رفتم شعبه. به مدیر دفتر گفتم پرونده به شما ارجاع شده میتونم قاضی رو ببینم گفت برو ببین رفتم تو شعبه دادگاه و روبروی قاضی وایسادم.

قاضی از من پرسید چی شده گفتم که چنین پرونده ای دارم گفت خب حرفت چیه گفتم حقیقتاً این آدم نمیدونسته مواد مخدر داره حمل میکنه گفت تو باور کردی گفتم آره گفت چند سال وکالت میکنی گفتم خیلی وقته گفتش پس چطور انقدر راحت باور کردی. همه حرفامو که زدم گفتم من موکلو دورادور میشناختم شما اگر به موکل نگاه کنی متوجه میشی سابقه دار و حرفه‌ای نیست.

بابت ده میلیون تومان پول این مواد را جابجا کرده بغض گلومو گرفته بود. داشتم تو چشای قاضی نگاه می کردم و اون حرف منو قبول نمی کرد و گفت تو فقط داری از موکلت دفاع می کنی گفتم آقای قاضی این دختره بیست و چند سالشه سابقه نداره بابت پول اینکارو کرده دفاع مفصل و حقوقی هم نوشته‌ام و استدلال های قانونی خودمو کردم ولی فقط اومدم اینجا شما را ببینم و بهتون بگم با توجه به سن و شخصیتش و اینکه چه دلیلی باعث شده که یه دختر جوون بیاد این موادو حمل بکنه بابت ده میلیون تومن؟

قاچاقچی که نیست فکرم نمیکرده داره مواد مخدر حمل می کنه فکر میکرده داره داروی گیاهی حمل میکنه و بابتش پول میگیره.

برای مشاوره حقوقی مواد مخدر، میتوانید با وکیل مواد مخدر در تماس باشید.

مقصر موکل من نیست مقصر جامعه ایه که این شرایطو برای موکل من پیش آورده. مقصر مسئولینی هستن که یه دخترو مجبور کردن بابت ده تومن یه چنین کاری بکنه. چرا باید جامعه من شرایطی رو پیش بیاره برای یک دختر جوان که بابت ده تومان از زندگیش بگذره.

از شعبه دادگاه که پامو گذاشتم بیرون دنیا داشت دور سرم می چرخید نمیدونستم باید گریه کنم یا باوقار تو دادگاه راه برم  نمیدونستم نتیجه دادگاه چی میشه و اگر حکم قطعی میشد این دختر باید میرفت زندان. جایی که میدونیم بیشتر یاد می گیرند چه جوری مجرم باشن تا اینکه آدم باشن.

این قسمت هشتم پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.

طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.

در صورت هرگونه مشاوره حقوقی راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند.

شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.

مدارک مرتبط با اپیزود هشت دستگیری دختر با سه کیلو مواد مخدر

مستندات این اپیزود شامل یک عکس است

دادنامه دستگیری دختر با سه کیلو مواد مخدر

مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری

اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.

مشاوره های حقوقی به صورت تلفنی، حضوری و تصویری میباشد.

مشاوره حقوقی