اپیزود هفتاد و سه دار مکافات
اپیزود هفتاد و سه دار مکافات: ساعت یک نصف شب بود با ماموران کلانتری هماهنگ کرده بودیم که بریم احمد رو بگیریم احمد کی بود یه نفر بود که موکل من یه طلب سنگینی ازش داشت و رای صادر شده بود علیه اش و پرونده توی اجرای احکام بود و ما هم چندین بار رفته بودیم برای اینکه جلبش کنیم ولی متاسفانه نتونسته بودیم یا توی محلی که فکر میکردیم نبود یا اینکه فرار کرده بود از اون محل.
تا اینکه روز حادثه ما فهمیدیم که توی خونه برادر زنشه و با ماموران کلانتری رفتیم اونجا ساعت هفت بود زاغشو زدیم ولی بیرون نیومد تا ساعت یک نصفه شب که با ماموران کلانتری هماهنگ شدیم گفتیم اینجا وایسیم تا هر وقت از خونه اومد بیرون بریم سراغش تو انتظار اومدن احمد یه دفعه دیدیم که دو تا ماشین با چهار پنج تا آدم اومدن از ماشین بیرون و با قمه و شمشیر و شلاق حمله کردن به ما داستان ما از اینجا شروع شد. سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری تهران هستم. قسمت هفتاد و سه پادکست جنایی دادپویان رو میشنوید.
قسمتی که با یک طلب کاری و یک دعوای حقوقی شروع میشه و منجر به یک پرونده کیفری خیلی طولانی مدت میشه. وقتی که اومدن از ماشین بیرون دیدیم پنج شیش تا آدم گردن کلفت قد بلند با یه سری قمه که حمله کردن به موکل من موکل یک پیرمرد و پسر جوونش بوده با قمه محکم کوبیدن وسط سرش و دو تا دیگه از متهمین پرونده الان ما با چوب چماق و شیلنگی که دستشون بود شلاقی که دستشون بود محکم زدن توی پهلو و پای موکل دیگه من.
ما دو تا موکل داریم محمد و پسرش علی اون شب تا ساعت دو و سه نصفه شب درگیر این نزاع بودیم تا اینکه با ماموران کلانتری هماهنگ کردیم گفتیم همه رو دستگیر کنید ببرید سمت پاسگاه همه دستگیر شدند شکایت تحت عنوان ضرب و جرح عمدی و توهین و تهدید و چندین و چند فقره عنوان مجرمانهای دیگه تشکیل شد تا صبح توی کلانتری بودیم و صبح همه رو دستبند زده بردن دادسرا برای اینکه به پروندشون رسیدگی بکنن پرونده رفت توی شعبه بازپرسی و بازپرس هم وقتی شرایط فهمید و شرح ماوقع رو براش تعریف کردیم دستور بازداشت همه متهمین رو داد.
ضرب و جرح با چاقو و قمه بود و بازپرس به راحتی از کنار این ماجرا نمیگذشت اونم ساعت یک نصف شب جرم جرم سنگینی بود متهم پرونده وقتی اومد داخل شعبه برای اینکه اظهاراتش رو بگه شروع کرد به بازپرس پرونده فحاشی کردن که من پدر تو رو درمیارم نشستی اینجا فکر کردی چه خبره فکر میکنی میتونی منو بازداشت بکنی من همه شما رو میخرم کل کلانتری و دادسرای این محل رفیق رفقای منن و هزار تا رجز دیگه خوند.
همه توی شعبه ترسیده بودن از مدیر دفتر و افرادی که به عنوان ارباب رجوع اومده بودن اونجا و همه ماهایی که اونجا وایساده بودم و منتظر بودیم ببینیم چه اتفاقی میفته بازپرس از پشت میزش اومد و با صدای بلند داد زد بشین سر جات هر کاری میخوای بکنی بکن سرباز بیا همین الان دستبند بزن ببرش زندان بازداشت موقته حتی اجازه نداد وسیله بزارن یکی از متهمین پرونده حساب کنیم ما الان تقریبا پنج تا متهم داریم یه نفر به عنوان حالا کسی که با قمه زده توی سر موکل من و تقریبا چهار تا پسر دیگش که همه جز اراذل محل بودن. جهت مشاوره حقوقی فوری با وکیل کیفری میتوانید با وکیل آنلاین در ارتباط باشید.
ما یه اتهام دیگر اونجا مطرح کردیم فراری دادن متهم چرا برای اینکه همون ساعتی که گفتیم اینها حمله کردن به موکلین ما با اون تنش و نزاع عجیب غریب توی محل اتفاق افتاد سریع اون کسی که محکوم پرونده ما بود و جلبش رو داشتیم سری از توی خونه اون برادرزنش رفت بالا پشت بوم و از اونجا پرید پشت یه باغچه مانندی بود پارک مانندی بود و سوار موتور یه نفری شد و از اونجا در رفت.
بقیه متهم هام هرچی قمه و چاقو و اینا داشتن سریع انداختن پشت یه ماشین پرشیا و ماشین پرشیا هم از محل فرار کرد حالا ما وسایل جرم هم نداشتیم آلات و وسایل جرم هم نبود ما ادعا کرده بودیم با چاقو و نمیدونم شمشیر و قمه و چماق و شیلنگ و اینها حمله کردند ولی همه این وسایل رو گذاشته بودن توی ماشین و فرستاده بودن رفت بازپرس شرایط رو میدونست و این افراد رو هم به عنوان متهمین پرونده میشناخت چرا چون توی اون محله کاملا مشخص بود که این آدمها جزو اراذل هستند.
سریع اولین کاری که کرد استعلام گرفت از پلیس ببینه که چه سوابقی دارن و جواب استعلامی که اومد جواب جالبی بود متهم اصلی پرونده ما که گفتیم پدر چهار تا پسر بود جز اراذل درجه یک اون محل شناخته شد بازپرس قانع شده بود که اینها جرم رو انجام دادن ما دلایلمون ضعیف بود ولی با این استاعلام یک ذره کار برای ما سادهتر شد.
دستور موقت متهمین و ارسال پرونده به دادگاه
بازپرس بعد از دستور بازداشت موقت متهمین پرونده، پرونده رو ارسال کرد اداره آگاهی و گفتش که تو اداره بیاید تحقیقات کاملی در مورد این افراد و شب حادثه اتفاق بیفته ما توی آگاهی چندین ماه درگیر این ماجرا بودیم. تو همین حین بین متهمین پرونده از زندان از بازپرس پرونده شکایت کردن پرونده رفت کارکنان دولت با این عنوان که اصلا تو اجازه نداری ما رو بازداشت موقت بکنی تو یه جرمی رو الان آوردن پیشت باید با یک وثیقه ای ما رو آزاد بکنی تا حالا بعدا دفاعیات ما رو بشنوی و رسیدگی بکنی رو پرونده.
بازداشت موقت یک قرار تامین کیفری خیلی سنگینیه برای چنین جرمی، پرونده کارکنان دولت هم تشکیل شده بود شکایت از بازپرس تحت عنوان رفتار خلاف رفتار قانون غیر قانونی قاضی و بازپرس پرونده و از این دست اتهامهایی که زده بودند به بازپرس پرونده و البته به موکلین ما که همکاری کرده بودن تو این ماجرا.
تقریبا چهار تا پرونده توی دادسرای کارکنان دولت و دادسراهای دیگه علیه بازپرس و متهمین پرونده که الان موکلین ما بودن مطرح شد چندین و چند ماه ما درگیر این ماجرا بودیم ولی همه پروندهها منع تعقیب خورد. قضات پرونده مربوط به بازپرس پرونده اعلام کردند نه یک نزاع دسته جمعی بوده و اینها با قمه حمله کردند در نیمههای شب و حادثه، حادثه بدی بوده سر موکل ما شکافته بود پهلوش آسیب دیده پاهاش آسیب دیده بود و بازپرس میتونسته قرار بازداشت صادر بکنه.
اونها منع تعقیب خورده بود ولی پرونده ما توی دادسرا همچنان در حال تحقیقات بود میرفت اداره آگاهی برمیگشت تا نهایتا بازپرس قرار جلب به دادرسی را صادر کرد متهمین پرونده غیر از اون کسی که با شمشیر زده بود و یکیشون که با چماق زده بود توی پهلو و پای موکل ما اعلام کردن اصلا ما اونجا نبودیم پرونده رفت دادگاه، دادگاه دوباره پرونده رو برگردوند دادسرا و گفتش که استعلام بکنید از مخابرات ببینید آیا تلفن این آدم ها در اون زمان فعال بوده یا فعال نبوده.
تلفن سه تا از متهمین اعلام شد که در همون محل حادثه ساعت یک نصف شب اونجا بوده ولی دوتاشون گفتن نه اصلا این شماره تلفنهایی که اعلام شده سمت یه شهری هستش سمت کرمانشاه اونجا فعاله ما استعلام گرفتیم، گفتیم که نه این شماره تلفنها برای این آدمها هست به اسم این آدمها هست ولی دست اشخاص دیگهای شماره تلفنهای فعال که در اختیار متهمین پرونده ساعت یک نصفه شب توی محل حادثه بوده این شماره تلفن هاست.
شماره تلفنها اعلام شد استعلام شد و مشخص شد بله اون دو نفر متهم پرونده هم توی محل حادثه بودن ساعت یک نصف شب پرونده تقریبا تحقیقاتش کامل شده بود نظریه پزشکی قانونی هم اومده بود آثار ضرب و جرح کاملا مشخص بود پزشک قانونی اعلام کرده بود که با یک وسیله تیز برنده ضربه توی سر خورده و با یک جسم سخت هم ضربه به پهلو و پای شاکی پرونده اصابت کرده.
پرونده رفت دادگاه برای صدور حکم، جلسات متعددی ما توی دادگاه داشتیم شاید نزدیک به یک سال پرونده توی دادگاه در حال تحقیقات و جلسات رسیدگی متعدد بود جلسات بسیار پرتنش بود حساب کنید یه طرف دوتا شاکی که آدمهای بسیار آرام و سن و سال دار و متینی بودن و اونور اراذل درجه یک محلهای که جرم توش واقع شده بود.
این فضا رو شما در نظر بگیرید ساعت یک نصفه شب یه دفعه میبینیم دو تا ماشین پراید و پرشیا میان و یه دفعه یه سری آدم با چاقو و شمشیر و اینها حمله میکنند و شروع میکنن به تهدید که میکشمت و فحاشی های ناموسی میکنند. فضا بسیار فضای رعب انگیزیه جلسه دادگاه هم کم از این فضا نداشت متهمین پرونده آدمهای گردن کلفتی بودن و با صدای رسا و پرتون تراق که آقا ما اصلا کاری نکردیم و اینها اصلا دلیلی ندارن پزشک قانونی اصلا ربطی نداره ما نزدیم و از این صحبت ها.
که یادمه که تو جلسه رسیدگی قاضی پرونده بلند شد با تشر و متهمین پرونده رو همه رو از جلسه بیرون کرد و گفت فقط وکلاشون باشن اینجا و وکلا اظهار نظر بکنن همه متهمین وکیل داشتن یکی از متهمین پرونده که پسر کوچکتر متهم اصلی پرونده ما بود دچار یک سری اختلالهای روانی بود مشکل روانی داشت نامه پزشکی قانونی هم اعلام کرده بود که دچار اختلالات روانی و عصبی و آدم هیستریکی هستش.
که توی پرونده هم نامه اش گذاشته شد خودشون هم یعنی وکیلش رفت از بیمارستان یه نامه گرفت که بله ایشون اصلا باید بستری بشه و غیره و غیره تو جلسه رسیدگی هم این آدم به خاطر حالا شرایط روانی که داشت بسیار پر تنش بود. که سرباز اومد و اون از شعبه کشید بیرون جلسات متعدد و ما همچنان در دادگاه داشتیم شکایتهایی رو از خودمون یعنی از موکلین و بازپرس پرونده میدیدیم که اینها میرفتن شکایت میکردن و میومدن جلسه رسیدی و میگفتن ما شکایت کردیم.
این پرونده باید متوقف شود تا پرونده بازپرس و اینها رسیدگی بشه ببینیم رفتارشون درست بوده کیفرخواست که صادر شده به نفع شاکی پرونده درست صادر شده یا درست صادر نشده و ماهی جلساتی تجدید و تجدید و تجدید شد. تو یکی از جلسات رسیدگی توی دادگاه کیفری دو من یادمه شروع کردم با متهم اصلی پرونده بلند بلند صحبت کردن و اینکه شما اینجا هم داری هم به بازپرس پرونده توهین میکنی هم به شاکی و یعنی موکلهای ما دارید توهین میکنید اجازه نداریم آقای قاضی صورت جلسه بکنید همین توهینها رو ما از این موضوع هم بریم شکایت بکنیم.
دادگاه فضا رو آروم کرد اینها ترسیدند چون قاضی پرونده بلند شد و با تشر بیرونشون کرد و گفت که اگر باز هم این مسیر رو ادامه بدید رفتار رو ادامه بدید علیه اتون اعلام جرم جرم میکنم و پرونده رو میفرستن دادسرا برای جرم جدید. جلسات رسیدگی تموم شده بود و قاضی پرونده توی شیش و بش این بود که چه رای صادر بکنه اینها دارای سابقههای کیفری زیادی بودند و جرمهایی که اتفاق افتاده بود جرمهای خشنی بود.
نهایتا با توجه به نظریه پزشکی قانونی و شرایط پرونده دادگاه اونها رو به سه سال حبس و پرداخت جزای نقدی و دیه محکوم کرد پرونده بهش اعتراض میشه میره دادگاه تجدید نظر و ما در دادگاه تجدید نظر هم جلسه رسیدگی داریم چون یه سری تعارضها توی صحبتهای متهمین پرونده بود و شکایت های متعدد و چالش این پرونده اصلا برای ما همین شکایتهای متعددی بود که هی اضافه میشد به این پرونده و ما با یه پرونده خیلی قطوری مواجه شده بودیم.
جلسه تجدیدنظر دادگاه و رای نهایی
جلسه دادگاه تجدید نظر هم همینقدر پرتنش بود متهم اصلی پرونده اونجا هم شروع کرد به داد و بیداد کردن و متهم کردن شاکی بازپرس قاضی دادگاه بدوی همون دادگاه قبلیمون که همه اینها دستشون تو یه کاسست و حسابی به ما اتهام زدن که شما رفتید همه رو خریدید و رای گرفتید علیه ما.
تجدید نظر قانع نشد و گفتش که همه دفاعیات متهمین پرونده قابل قبول نیست شکایتی که شما کردید از شاکی و بازپرس پرونده هم که همه منع تعقیب خورده شهود هم اومدن اعلام کردن گفتن در اون شب ساعت نصف شب اونجا بودید و ضرب و جرح شما انجام دادید توهین تهدید و جرایم از ایندست، دادگاه تجدید نظر هم دادگاه بدوی رو و رای دادگاه بدوی را تایید میکنه پرونده مختومه میشه میره توی اجرای احکام.
و وکیل متهم اصلی پرونده با من تماس میگیره که بیایم و بشینیم با هم دیگه توافق کنیم شما قراره که یک دیه ای از ما دریافت کنید و ما یه حبسی داریم از این صحبتها و چون دارای سابقه کیفری بودن قاعدتا حبسشون هم تعلیق نمیشد یعنی چی یعنی اینکه اگر یه نفر شرایط تخفیف مجازات داشته باشه سابقه کیفری نداشته باشه و از این موارد میتونه تعلیق مجازات رو تقاضا بکنه و دادگاه هم میتونه تعلیق کنه این حبس به جای اینکه بره زندان مثلا تا چند سال جرم انجام نده و حبسش، حبس تعلیقی باشه.
با وکیل طرف نشستیم به مذاکره کردن به موکلین گفتم که اینها میخوان توافق کنن یه مبلغی رو بدن که هم دیه شما رو پوشش بده هم وحالا خسارتهای شما و اون متهم پرونده که فرار کرده بود اون رو هم میزان طلب و بدهیش رو به شما بدن چندین و چند جلسه ما رفتیم و با همدیگه نشستیم و صحبت کردیم نهایتا با پرداخت مبلغ محکوم به اون پرونده حقوقیمون و دیه و یه سری موارد دیگهای که حالا با همدیگه به توافق رسیدیم پول رو از اونها گرفتیم و اعلام رضایت کردیم.
پرونده جنبه عمومی داشت چون ضرب و جرح بود ولی بحث نزاع بود به خاطر حالا شرایط پرونده که تعریف کردن براتون و دادگاه حبسشون رو به خاطر حالا رضایت شاکی تعلیق کرد یه سری شرایط تخفیفی هم براشون قایل شد گرچه من راضی به این توافق نبودم برای اینکه اینها جزو ارازل بودن و ممکن بود دوباره هم این کار سر یه نفر دیگه توی محل در بیارن.
پیش بینی هم درست از آب دراومد یه روز من توی دادسرا بودم و متهم پرونده رو اونجا دیدم و رفتم با بازپرس پرونده صحبت کردم گفتم این اینجا چیکار میکنه تو این به قول معروف شعبه پرونده داره گفت بله یه پرونده ضرب و جرح داره اینجا که با قمه و چماق و اینها ریختن و یه نفر و به قصد کشت زدن اونجا بود که فهمیدم که خیلی نباید به یه سری آدمها رحم کرد.
به قول معروف ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بود بر گوسفندان و شاید این هم یه تجربهای بود نمیدونم باید بگم که تو این پروندهها نباید رضایت بدیم نباید بگذریم از متهمین پرونده و با خشونت بیشتری رفتار کنیم چون میبینیم که همین ترحم هایی که میکنیم همین رضایتی که گاها میدیم در مورد همه آدمها صدق نمیکنه باید یه ذره با دقت بیشتری در مورد بحث رضایت بحث صلح و سازش با آدمها رفتار بکنیم.
این پرونده گذشت و مختومه شد عجیب اتفاقی بود که چند روز پیش برای من افتاد دادسرای امور جنایی رفته بودم و داشتم یه پروندهی رو پیگیری میکردم متوجه شدم که اسم همین متهم اصلی پرونده ما که جز اراذل درجه یک منطقه بود توی پروندهای به عنوان مقتول اعلام شده رفتم و با بازپرس پرونده صحبت کردم و ماجرا رو تعریف کردم گفتم که داستان از این قرار ما یه پروندهای داشتیم و ایشون متهم پرونده ما بوده.
چیه ماجرا گفتش که توی نزاع دسته جمعی تو این پرونده یه نفری نصفههای شب تقریبا ساعت یک و دو نصف شب اومدن درگیر شدند و با چاقو زدن توی شکم این آدم و این آدم همونجا به قتل رسیدن همونجور که پرونده ما مختومه شد پرونده زندگی این آدم هم که جزو ارازل درجه یک منطقه بوده توی نزاع دسته جمعی مختومه میشه.
یه تجربهای شد برای من که شاید تو همین دنیا ما سزای بسیاری از اعمالمون رو ببینیم شاید همش نه ولی برای من این یک تجربهای بود برای این که متوجه شدم که چه عجیب آدمها ممکنه ظلم بکنن و توی مراجع قضایی هم به اون عدالتی که لازمه نرسند ولی احتمالا طبیعت انتقامش رو از آدمهایی که ظلم میکنند میگیره و این یه درس بزرگ برای من در مورد پروندههای کیفری و جنایی شد.
این قسمت هفتاد و سه پادکست جنایی دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت و مدیریت پادکست جنایی دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود هفتاد و سه
مستندات این اپیزود شامل دو عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی یا اعطای وکالت به وکلای پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
مشاوره های حقوقی به صورت تلفنی و حضوری میباشد.
درج دیدگاه