اپیزود سی و دو راز حلقه
متعاقبا قاضی کشیک دادسرا، شخصا به محل مراجعه و مشاهدات خود را بدین شرح ذکر می نماید: «به محض ورود یک رشته طناب آویزان شده از نرده های پله مشاهده می شود، با بررسی محیط اطراف آن و صحنه وقوع جرم بی ترتیبی و پراکندگی که متعاقب خودکشی برجای می ماند مشهود نیست.
با ملاحظه دقیق گره های طناب از بالا مشخص می گردد که طناب به وسیله دو گره که نه چندان محکم می باشد به نرده بسته شده قسمت پایین طناب از نقطه انتهایی آن بیانگر گره هایی است که باز شده و آنچه مشهود و قابل توجه است عدم دلالت گره های قسمت انتهای طناب به گره های محکمی که متعاقب حلق آویزی برجای می ماند نیست.
و اساسا گره های حلق آویزی طناب بر فرض اینکه برای حلق آویز شدن باشد به نحوی که رؤیت گردید مشخصا حلق آویزی نبوده، با ملاحظه سایر قسمتهای خونه روشن میگردد که اطاق پذیرایی، خواب، آشپزخانه از پراکندگی و بی نظمی محسوس برخوردار است که نشانگر مشاجره و درگیری فیزیکی در مدت زمانی نزدیک به وقوع قتل بوده است.
سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری هستم. اول مهرماه 1402 هست و شما قسمت 32 پادکست دادپویان رو می شنوید. این قسمت یکی از جذاب ترین موضوعات در حوزه قتله خصوصا برای ما وکلا که خیلی وقتا تو پرونده های قتل باهاش درگیریم و دنبال سرنخایی میگردیم که ببینیم قتل عمد اتفاق افتاده یا قتل غیرعمد یا حتی خودکشی.
همین الان هم درگیر یه پرونده قتلی هستیم که هیچ سرنخی از قاتل نیست و شاید مجبور بشیم به قبول خودکشی، که تو آینده حتما داستانشو براتون روایت میکنم. این پرونده هم شاید به ظاهر ساده بیاد ولی دلایل مبهم و مجهولی که داره میتونه برای هر آدمی جذاب و شنیدنی باشه که سعی میکنم بعضی از این دلایل و استدلال ها رو بگم.
برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.
داستان این قسمت راز حلقه
به موجب گزارش مامورین آگاهی، شخصی با هویت سولماز به وسیله نقلیه همسرش حمید به بیمارستان منتقل گردیده لکن بنا به اعلام پزشک اورژانس، قبل از رسیدن به بیمارستان فوت کرده و آثار حلق آویزی بر گردن وی مشهود است. تو همون تحقیقات اولیه حمید اظهار میدارد که ساعت ۱۴ روز جاری پس از تعطیلی اداره تحصیلدار شعبه مهدیار را به اداره ثبت رسانده و به خونه مراجعت کردم به محض گشودن درب ورودی با جنازه همسرم که خود را حلق آویز کرده بود، مواجه شدم.
او را از طناب جدا و شروع به فریاد کردم که در اثر سر و صدای من همسایه ام به نام پرویز آمد و فرزند یک ساله ام را با خود به خونه برد و من جسد همسرم را به بیمارستان منتقل کردم وی در بخش دیگری از اظهاراتش و در پاسخهای اعلامی گفته که با تصور حیات به همسرش تنفس مصنوعی داده ولی جسد او سرد بوده است و همچنین اظهار داشته که شب قبل از حادثه با همسرش درگیری و مشارالیه سابقه خودکشی داشته است.
مامورین پس از استماع اظهارات مذکور جهت معاینه محل، مراجعه و وجود طناب در محل و به هم ریختگی وسایل خونه را صورت جلسه و نکات مورد توجه را بدین صورت ذکر میکنند که محل اتصال طناب به نرده، گره معمولی و سر طناب نشانی از گره که دال بر حلقه گردنی باشد در قسمت انتهایی طناب مشاهده نگردید.
لذا در این زمینه از متهم تحقیق مینمایند که وی پاسخ میدهد بـه محض مشاهده همسرش در حالت حلق آویزی بلافاصله او را از زمین جدا کرده و طناب را گشوده است و از اینکه چرا آثاری ندارد بی اطلاع است و سپس دستوراتی جهت ادامه تحقیق و نحوه تعقیب صادر و حمید را بازداشت مینماید.
در معاینه اولیه جسد، کارمند بیمارستان به نام خانم ناهید گزارش مینماید که شلوار نخی و لباس زیر متوفیه در اثر خروج ادرار خیس بوده است اولیا دم احضار میشن و طرح شکایت نموده که عمده مطالب آنان بدین شرح است مادر متوفی ضمن بیان شکایت اظهار می دارد: فرزندم سولماز با شوهرش حمید اختلاف و مشاجره داشت تا اینکه به ارتباط شوهرش با دو دختر که در محل کارش تحصیل میکردند پی برد و مامورین را مطلع ساخت و شکایت رابطه نامشروع مطرح کردیم که به دستگیری آنان و تشکیل پرونده منتهی شد.
و این ماجرا موجب تشدید اختلافات آنان شد که حمید بارها دخترم را تهدید به قتل نمود و دخترم به من گفت که ضمن تهدید از من خواسته که رضایت بدهم تا پرونده رابطه نامشروع مختومه گردد. وی سپس ادامه می دهد دخترم میگفت از حمید تامین جانی ندارم ولی هیچگاه صحبتی از،خودکشی نکرد و سابقه ای در این زمینه نداشت.
فرهاد پدر متوفیه نیز ضمن طرح شکایت علیه حمید اظهارات همسرش را در خصوص شیوه رفتار حمید با دخترش «سولماز» تایید مینماید و با وصول شکایات و ادعاهای مذکور تحقیقات از حمید ادامه یافته که راجع به موضوعات مطروح بدین نحو پاسخ میدهد:
او میگوید ساعت 9 از خونه خارج شده و به محل کارم، رفتم حدود ساعت 9/15 نان و تن ماهی خریداری کرده به خونه رفتم در حین ورود قبض تلفن که خیلی قیمتش زیاد بود و دیدم که موجبات اعتراضم را فراهم کرد با بیان اعتراض تلفن را جمع آوری کرده و موبایل سولماز رو هم گرفتم و داخل کمد گذاشتم و به همسرم گفتم که حق نداری تلفن بزنی یـا از خونه خارج شوی!
دقایقی بعد به محل کارم رفتم اما جهت پرداخت قبض آب و آوردن آن قبض تلفن که فراموش کرده بودم مجددا به خونه بازگشتم دم کوچه منتهی به خونه همسرم را با لباس خارج از خونه دیدم در حالی که فرزندم را در کنار داشت آنها را سوار کرده و به خونه باز گرداندم و راجع به علت خروج از خونه بدون کسب اجازه توضیح خواستم و در ادامه نیز بحث قبض تلفن و موبایل شد که: گفت اگر مشکل داری خودم پرداخت میکنم و دفترچه پس اندازش را نشان داد. من نیز با عصبانیت منشاء تامین پول را پرسیدم که گفت به تو ارتباطی ندارد و این گفته به درگیری فیزیکی، منتهی شد او را کتک زده و مصدوم کرده و خونه را ترک نمودم.
ده دقیقه ای از حضورم در محل کار نمیگذشت که تماس گرفت و راجع به برادر بزرگترم پرسید. گفتم: با او چه کار داری؟ که جوابی نداد و تلفن را قطع کرد دیگر از او خبری نداشتم تا ساعت ۱۴ که به خونه رفتم و با جسد حلق آویزی وی مواجه شدم که او را به بیمارستان رساندم
پس از انجام تحقیقات مذکور و با احتمال مساعدت خانمها حوريه و آزاده در وقوع قتل با انگیزه رابطه نامشروع با حمید و یا با انگیزه انتقام به خاطر طرح شکایت و تشکیل پرونده از آنان تحقیق به عمل می آمد.
که هرگونه مداخله را تکذیب کرده و بیان میدارند پرونده منجر به صدور قرار منع تعقیب شده که تصویر قرارهای مذکور متعاقبا اخذ شد و ضمیمه پرونده میباشد. پزشکی قانونی جسد را مورد معاینه قرار داده و گزارش میکند که خراشیدگی و خون مردگیهایی در بدن جسد دیده و شیار گردنی به عرض نیم سانتیمتر و عمق حدود ۴ میلیمتر ناکامل در گردن به صورت عرض و بالای سیب آدم مشاهده میشود.
این شیار از طرفین گردن به سمت بالا رفته و پشت گردن زیر موها محو شده است پزشک موصوف شکستگی شاخ غضروف تیروئید سمت چپ را نیز تایید مینماید. دیگر تحقیقات مامورین از همسایه حمید است که اظهار داشته روز حادثه حدود ساعت ۱۰ الی ۱۱ صبح متوفیه را در کوچه دیدم که به سمت خونهش میرفت به من سلام کرد که جواب دادم و دیگر خبری نداشتم تا حدود ساعت ۱۴ در حال عبور از کوچه صدای حمید را شنیدم که می گفت عمو پرویز زنم، کمک کن او را به بیمارستان برسانیم.
اما من به جهت کسالت نتوانستم کمکی کنم به همین جهت به درخواست دیگرش مبنی بر مواظبت از فرزندش، جواب مثبت دادم و فرزند او را گرفتم و متهم نیز همسرش را به دوش گرفت و سپس به داخل اتومبیل انداخت و برد با عنایت به موارد ابهام در نظریه پزشکی قانونی بازپرس او را دعوت و راجع به موضوع از وی سؤال میکند که مشارالیه اعلام داشته، اولاً: فشار ناشی از طناب با قطر ۷ سانتیمتری که کشف شده عمق و عرض کمتری به جا میگذارد که در مورد جسد این امر قابل تشخیص نیست.
ثانیاً امکان شکستگی غضروف و شاخ غضروف تیروئید در حالت غیر حلق آویزی بسیار بعید و در نتیجه حلق آویزی محتمل است اما در برگه ای که متعاقبا به دادسرا تسلیم می نماید اعلام نموده که جسد علایم و آثاری دارد که پاره ای از آنها در حلق آویزی حیاتی و پاره ای دیگر در خفه کردگی با بند رخ میدهد و تلویحا نتیجه گیری می کند که: چون آثار و علایم با یکدیگر معارض است، تشخیص حلق آویزی و خفه کردگی ناممکن است.
با وصول این توضیحات از سوی پزشک قانونی و اعلام علت فوت که فشار بر عناصر حیاتی گردن توسط جسم رشته مانند قابل انعطاف ذکر شده بازپرس جهت رفع ابهام و اخذ نظریه صریح از سازمان پزشکی قانونی استعلام نموده و تاکید می کند که پاسخ دهند که آیا موضوع حلق آویزی (خودکشی است یا دیگر کشی) و آیا اساسا امکان حلق آویزی به شکل مطرح شده در پرونده ممکن است یا خیر؟! پزشک قانونی صریحا اعلام میکند که براساس آمار و موازین، پزشکی، حلق آویزی خودکشی است.
مگرخلاف آن ثابت شود و اضافه می نمایـد که: طبق گزارش ارسالی از صحنه جرم امکان حلق آویزی و خودکشی کاملا وجود دارد و صحنه فوت ذکر شده و طناب ارسالی هیچ کدام رد کننده خودکشی نیستند مگر در تحقیقات قضایی که خلاف آن ثابت گردد.
دادسرا پس از وصول نظریه پزشکی قانونی مجددا از اصحاب دعوی تحقیق و فرهاد پدر سولماز را به عنوان قیم موقت، فرزند صغير متوفیه تعیین و سرانجام نظر بازپرس قتل عمده و با صدور قرار مجرمیت حمید و کیفرخواست علیه مشارالیه که قصاص درخواست میکند. پرونده به دادگاه کیفری استان ارجاع میشود.
تو تحقیقات دادگاه قضات به نواقصی برخورد نموده و ضمن تشریح این نواقص پرونده را به دادسرا اعاده مینمایند تا رفع نقص و سپس پرونده را به محکمه ارسال نمایند.
دادسرا جهت رفع نقص، مجددا از همسایه حمید تحقیق میکنه و در دو مرحله با حضور پزشک قانونی و مامورین اداره آگاهی تهران، صحنه را بازسازی و اظهارات متهم را در محل استماع مینماید.
در بازسازی اولیه سرپرست تالار تشریح پزشکی قانونی تهران محل حلق آویزی را مشاهده میکنه و وقت دادرسی تعیین و تو جلسه دادگاه که با حضور متهم و شاکی و نماینده دادستان و وکلای طرفین تشکیل شده متهم ضمن تاکید بر بیگناهی خویش مراسم اتیان سوگند را اجرا و قسم یاد کرد که مرتکب قتل نشده است.
در ایـن جلسه نماینده دادستان به نظریه کارشناس اعتراض و تقاضای ارجاع امر به هیات کارشناسی را نمودند که اکثریت اعضای دادگاه این دو اعتراض را مردود شناخته و با رد ایراد و اعتراض به ادامه رسیدگی اتخاذ تصمیم نمودند. دلیل اکثریت برای رد اعتراض به نظریه کارشناسی چنین بود که در نظام قضایی متکی به تعدد قاضی (چون دادگاه کیفری یک چندتا قاضی داره و یه قاضی رسیدگی نمیکنه)، هیات قضایی دادگاه حین دادرسی تصمیمات خویش را اتخاذ و اعلام نمی نماید بلکه پس از ختم دادرسی و یا حین جلسات متعدد دادرسی اقدام به شور نموده و نحوه صدور رأی یا ادامه دادرسی را تعیین مینمایند.
بدین توضیح که در پایان هر جلسه قضات حاضر اقدام به تشکیل جلسه مشورتی ننموده و پس از تبادل نظریات هر یک دلایل خود را به نقص یا تکمیل پرونده ادامه رسیدگی با طرق و نحوه، خاص ختم رسیدگی و صدور برائت یا محکومیت اعلام و با حصول نظریه اکثریت به وحدت اقدام مقتضی معمول میگردد که در مانحن فیه، نیز قضات محکمه بدین ترتیب عمل نموده و تصمیم به دادرسی گرفته اند بنابراین جلسه شور و اتخاذ تصمیم در مورد شیوه ادامه دادرسی جزیی از جریان رسیدگی و بخشی از روند قضایی است نه آنطور که نماینده دادستان تصور نموده اند.
در خصوص رد اعتراض وکیل شاکی به نظریه پزشکی قانونی هم چنین بود که هرچند اعتراض به نظریه کارشناس از جمله اعتراض به نظریه پزشکی قانونی از حقوق اصحاب دعوی محسوب می گردد لکن تشخیص لزوم این اقدام و ارجاع به هیات کارشناسی با محکمه ای است که به امر کیفری رسیدگی مینماید.
به عبارت اخری: کارشناسی طریقی است برای رسیدن دادگاه و قضات آن به علم و یقین. فلذا هنگامی که نظریه کارشناس با کلیه اوضاع و احوال مضبوط در پرونده و جامع گزارشات منطبق باشد و در تعارض با بخشی از محتویات پرونده قرار نگیرد و دادگاه نسبت به صحت آن یقین کند اجابت درخواست یکی از اصحاب دعوی که مستلزم تاخیر در رسیدگی است موجبی نخواهد داشت.
علیهذا با عنایت به محتویات پرونده، اکثریت اعضای دادگاه پرونده را معد صدور رای و کامل دانسته و ضمن اعلام ختم دادرسی به شرح آتی مبادرت به صدور رای مینمایند.
رای دادگاه در مورد این پرونده دو قسمته یکی رای اکثریت که همین رای اجرا می شه و یه رای اقلیت که توجهی بهش نمیشه.
برای مشاوره حقوقی قتل، میتوانید با وکیل قتل در تماس باشید.
اول رای اکثریت رو بگم
در این پرونده حمید متهم است به قتل عمدی سولماز موضوع شکایت اولیاء دم با کیفیتی که براتون تعریف کردم یعنی اظهاراتی که در پرونده وجود داره یعنی حمید که جسد را به بیمارستان منتقل کرده به عنوان مظنون، تحت تعقیب قرار میگیرد و در دفاعیات خویش اظهار میدارد که با جسد حلق آویز همسرم روبه رو شدم در حالی که فرزندم کنارش ایستاده بود و گریه میکرد به سرعت حلقه طناب را گشودم و او را به پایین آوردم فرزندم را به همسایه سپردم و همسرم را به بیمارستان رساندم که گفتند فوت کرده است.
مامورین و دادسرا ضمن تحقیقات مفصل و اخذ نظریات پزشکی قانونی موضوع را قتل عمدی دانسته و بازپرس قرار مجرمیت صادر و تقاضای مجازات نموده اند عمده دلایل دادسرا بر وقوع قتل عمدی و انتساب آن به حمید بدین شرح است:
اول: بهم ریختگی اتاق و آشپزخانه حاکی از مشاجره و درگیری در زمان نزدیک به فوت است.
دوم اختلافات طرفین و تهدید به قتل متوفیه.
سوم: کوتاهی طناب حلق آویزی و نزدیکی آن به زمین.
چهارم: عدم بهم ریختگی محیط پیرامون جسد در حالت تعلیق.
پنجم: عدم تطابق آثار بر جای مانده بر طناب مکشوفه در محل بـا گره هایی که از استحکام کافی برای نگهداری متوفیه برخوردار باشد.
ششم: عدم مطابقت عرض و عمق شیار گردن متوفیه با قطر طناب مکشوفه.
هفتم: عرضی بودن شیار گردن.
هشتم: کبودی قسمت خلفی جسد در ناحیه تنه.
نهـم: وجود خونمردگی زمان حیات در نسوج زیرین پوست.
اما این دلایل از سوی هیات قضایی دادگاه مردود است. چرا که:
1- آن بخش از دلایلی که به روابط متهم با همسرش دلالت دارد و گویای بدرفتاری و درگیری یا تهدید به قتل، است مثبت ارتکاب قتل نیست چون مجرد ایراد ضرب و آزار بدنی و حتی تهدید به قتل که ادعای اولیاء دم است و از ناحیه متهم تکذیب گردیده الزاما نباید و نمیتواند منتهی به قتل گردد.
2- بخشی از دلایل ابرازی مربوط به صحنه است یا وسایل مکشوف در محل مانند وضعیت قرار گرفتن طناب در محل نوع گره های فوقانی و تحتانی اندازه طناب که فاصله ای حدود یک متر تا زمین دارد، عدم ساییدگی و فرورفتگی گچ در محل اتصال طناب به دیوار که تمامی این امور به شرایط و نحوه حلق آویزی و جنس طناب مرتبط است به نحوی که اگر طناب از جنس نخی یا چرمی یا از نوع پلاستیک باشد آثار و علایم مربوط به آن متفاوت است.
اگر حلق آویزی برای خودکشی به شیوه ای غیر آویختگی باشد علایم دیگری برجای میگذارد که هر یک با دیگری متفاوت میباشد و همان طور که در بازسازی صحنه ترسیم و تحلیل شده حلق آویزی به صورت کشیده و غلطیده از پله بوده. بنابراین، آثار و اوضاع موجود در صحنه مغایرتی با خودکشی به روش حلق آویزی ندارد.
3- بخش هایی از دلایل دادسرا نیز مستنبط از نظریه پزشک قانونی است که وی پس از معاینه جسد ضمن اعلام آثار باقیمانده بر جسد بیان نموده که بخشی از این آثار معمولا در خفه کردگی با بند و بخش دیگر در حلق آویزی دیده میشود اما پزشک قانونی هیچگاه تصریح نکرده که کدامیک از این شرایط مصداق موضوع خفه کردن است و هیچگاه نیز اعلام نکرده که موضوع دیگر کشی است؟ لکن دادسرا صرفا آن بخش از اظهارات پزشک قانونی محل را مستند قرار داده که مثبت دیگر کشی است در حالی که دادگاه مجموعه اظهارات و نظریات وی را همراه با نظریات پزشک قانونی تهران که به خودکشی صراحت دارد مورد توجه قرار داده است.
4- اظهارات متهم در مورد خروج و مراجعت چند نوبت به خونه و سرانجام مشاهده جسد حلق آویز شده و انتقال آن به بیمارستان جز در اوایل تحقیقات منطبق با واقع به نظر میرسد و توسط دو نفر همکارانش و همچنین همسایه اش تایید گردیده است.
5- سرپرست تالار تشریح پزشکی قانونی کشور به صراحت مطالبی را برخودکشی ابراز و دلایل نظریه خویش را بدین ترتیب اعلام نموده است.
الف) اصولا براساس آمار و موازین علمی، پزشکی حلق آویزی خودکشی است مگر آنکه خلاف آن به اثبات برسد. ب برای اینکه فردی را به روش حلق آویزی به قتل برسانند یا باید ابتدا با وارد کردن ضربات سخت به ناحیه سر وی را بیهوش سازند یا با دادن دارو و یا سمی وی را ناتوان سازند و یا اینکه چند نفر به کمک هم فرد را به حلقه طناب بیاویزند و اصولا فرد ناتوان را نیز یک نفر به سختی میتواند بلند کرده و حلق آویز نماید مگر آنکه حلقه طناب را روی زمین به گردن فرد بیهوش انداخته و سپس طناب را بالا بکشد و ثابت نماید و نهایت اینکه یک فرد هوشیار را فرد دیگر نمیتواند حلق آویز نماید مگر آنکه اختلاف جثه و اندامها خیلی زیاد باشد.
(نظیر انسان بالغ و کودک) وی سپس نتیجه گیری مینماید که به علت نبودن صدمات جدی در ناحیه سر و به علت منفی بودن آزمایشات سم شناسی و معاینه کالبدگشایی جسد ردکننده حلق آویزی به روش خودکشی نمیباشد و طبق گزارش ارسالی از صحنه جرم امکان حلق آویزی و خودکشی کاملا وجود دارد و صحنه فوت ذکر شده و طناب ارسالی هیچ کدام ردکننده خودکشی نیستند.
6- با تاکید دادگاه کیفری استان تهران بازپرس به اتفاق پزشک قانونی تهران در محل حاضر شده و ضمن ملاحظه مجدد محل و استماع اظهارات متهم میخواهد که پزشک صریحا اعلام کند که موضوع خودکشی یا دیگرکشی است که اجمالا چنین نظر داده است (الف) راجع به تفاوت قطر طناب با شیار گردن جسد، چون به طور منطقی ردی که از طناب بر گردن میماند اغلب از ابعاد واقعی طناب کمتر است و سطح طناب مکشوفه نیز حالتی برجسته دارد و مدت طولانی بر گردن باقی مانده است رد و اثرش گویای ابعاد واقعی طناب نیست (ب) فقدان آثار جان کندن در بخش تحتانی بدن ردکننده حلق آویزی نیست.
چرا که همیشه به این صورت اتفاق نمیافتد که در حین نزاع آثاری در قسمت بدن باقی ماند بلکه به شرایط و نحوه حلق آویزی بستگی دارد. (ج) حلق آویزی از نظر پزشکی قانونی خودکشی است مگر به دلایلی که خلاف آن ثابت گردد. (د) متوفیه زنی بوده که با همسرش اختلاف داشته و چندین بار مورد آزار و اذیت جسمی و روانی قرار گرفته و چنین فردی از نظر روحی و روانی مستعد اقدام به خودکشی است.
(ه) اگر زمان حلق آویزی کمتر از سه تا شش ساعت باشد نقوش گردن خیلی واضح نخواهد بود و طی این مدت کوتاه امکان تشکیل کبودی نعشی در اندام های تحتانی سرانگشتان نیست و اگر جسد به حالت درازکش قرار گیرد این کبودی در خلف تنه ایجاد میگردد و حلق آویزی به روش درازکش نیز ممکن است و امکان اینکه متوفیه میتوانسته پایش را به زمین بگذارد خودکشی به روش حلق آویزی را رد نمی کند.
(ز) امکان اینکه مردی زنی را در حالت غیر بیهوشی، حلق آویز نماید مردود است (ج) وقوع مرگ قبل از حلق آویزی اثبات نشده است. نقطه، آویزش نحوه گره طناب نحوه قرار گرفتن جسد روی پله و تکیه آن به نرده هیچ کدام با خودکشی به روش حلق آویزی مغایرت ندارد و خودکشی رد نمیشود.
(ی) کبودی و خراشیدگیهای جسد مرتبط با نزاع قبل از حلق آویزی به نظر میرسد و ارتباط مستقیم با حلق آویزی ندارد. (ک) ساییدگی زیر چانه مرتبط با حلق آویزی نیست و اگر فرض دفاع متصور باشد این آثار باید در کنار شیار ایجاد شود. ل) وجود خونریزی فقط در سر و صورت مؤید حیات حین حلق آویزی است و اگر متوفیه قبلا فوت و سپس آویزان میشد این آثار حادث نمیگردید.
(م) اشاره متهم به اینکه هنگام پایین آوردن، همسرش صدای تنفس شنیده موید صحت اظهارات اوست چه اینکه در حین انتقال جسد از حالت آویخته به خوابیده به علت ورود هوا به ریه که ناشی از پایین رفتن پرده دیافراگم است چنین صدایی ایجاد میشود که تصور حیات را در ناجی پدید می آورد وی سرانجام نتیجه گیری مینماید که از نظر پزشکی دلیلی برای رد خودکشی وجود ندارد.
و با عنایت به معلومات پزشکی و پزشکی قانونی و روانپزشکی به نظر اینجانب فوت متوفیه در اثر خودکشی بوده و مرگ خودکشی محسوب می گردد.
سرانجام بازپرس در محل از حضار نظرخواهی نموده که جملگی وقوع دیگر کشی را رد و به حلق آویزی اظهار عقیده مینمایند ضمنا روان شناس نیز در نظریه خویش اشاره نموده اند از نظر روانشناسی مقبول نیست که فردی دیگری را به قتل رساند و به منظور آنکه قتل را خودکشی جلوه دهد او را حلق آویز نماید اما قبل از اینکه دیگران مقتول را در حالت حلق آویز مشاهده و تصور خودکشی نمایند شخصا و بدون حضور دیگران طناب را گشوده و او را به بیمارستان منتقل کند.
7ـ چنانچه متهم اقدام به کشتن همسرش کرده و سپس او را حلق آویز نموده بود تا دیگران تصور خودکشی نمایند قطعا محیط ارتکاب جرم خصوصا محل هایی نظیر اتاق و آشپزخانه را که به گزارش مامورین بهم ریخته و آثار درگیری و نزاع در آن مشهود بود پاکسازی و جمع آوری میکرد نه اینکه وسایل را به همان صورت باقی گذارد تا مامورین با احراز نزاع و درگیری نتیجه گیری قتل نمایند.
علی ایحال و با توجه به توضیحات، صراحت نظریات پزشکی قانونی و معاونت آگاهی تهران و دایره کشف جرایم مبنی بر مسلم بودن خودکشی، عدم ارائه دلیل اثباتی از سوی اولیاء دم وکیل آنان و نماینده دادستان و سایر محتویات پرونده دفاعیات متهم منطبق با واقع و حلق آویزی خانم سولماز خودکشی تشخیص میگردد.
و دادگاه وقوع قتل عمدی را احراز نمینماید فلذا با توجه به اتیان سوگند از سوی حمید با استناد به به لحاظ حضور متهم در محل رای بر برائت متهم از اتهام قتل عمدی خانم سولماز صادر می نماید.
برای مشاوره حقوقی رابطه نامشروع، میتوانید با وکیل رابطه نامشروع در تماس باشید.
یه نظریه اقلیتی هم وجود داره که خودکشی نمیدونه
1- متهم دلیلی بر صحت ادعایش بر اینکه مرحومه خودش را حلق آویز کرده ارائه نداده و تناقض گوییهای او در طول تحقیقات و در جلسه دادرسی مؤید کذب بودن ادعای او میباشد.
2- آنچه از محتویات پرونده استنباط میگردد مرحومه بسیار به زندگی خود علاقه مند بوده و صرفا از زمان وارد شدن حوریه و آزاده در زندگی آنها، آرامش زندگی وی بهم خورده و محتویات پرونده کیفری اخیر مؤید این موضوع میباشد. خود متهم هم اذعان دارد که تا قبل از تشکیل این پرونده، زندگی آرامی را با همسرش داشته بنابراین مشخص است که با ختم این رابطه که در واقع روحیه متوفیه را هم متزلزل کرده بود او حتما به زندگی قبلی خود مراجعت می نموده و حضور او هم بعد از روشن شدن این رابطه در خونه ش دلیل بر این مدعی است.
3- انگیزه ای برای مرحومه وجود نداشته که به این صورت که متهم مدعی است خودکشی نماید آن هم به شکلی که کودک تازه متولد شده خود را کنار میله دار به نظاره بنشاند.
همان گونه که اولیاء دم خصوصا مادر مرحومه گفته است که از زمان تشکیل پرونده رابطه نامشروع سولماز بارها تلفن کرده و گفته است که تامین جانی از شوهرش ندارد و او بالاخره به دست شوهرش کشته خواهد.
علی رغم، اینکه متهم مدعی است که مرحومه چندین بار اقدام به خودکشی نموده ولی نه تنها دلیلی در این رابطه ارائه نکرده بلکه در پرونده هم هیچ دلیلی در این دست مورد وجود ندارد.
و گزارش پزشکی قانونی هم که چندین مورد خودکشی را به صراحت قید کرده که هیچ مبنای اساسی ندارد و صرف وجود جای جراحت بر روی مرحومه، دلیل خودکشی نمیتواند باشد.
4- دو تن از همکاران متهم خروج متهم را در ساعت از محل کار، تایید ولی هیچ کدام ساعت و زمان مراجعت او را ندیده اند و در پرونده نیز دلیلی بر اینکه متهم چه ساعتی مراجعت کرده وجود ندارد.
5-. متهم مدعی است که روزانه ده بار از محل کار به خانه سرکشی می کرده ولی در این روز تنها یک یا دو بار مراجعه نموده است که علت این امر مشخص نمیباشد.
6- آثار بجای مانده در گردن مرحومه و کبودی نعشی در پشت جسد و عدم وجود این کبودی نعشی در نوک پاها و دستها که اصولا در مدت سه ساعت که جسد آویزان بوده و بایستی اصولا ایجاد میشد شبهه حلق آویز نمودن جسد را تقویت مینماید و لازم است که نظر هیئت کارشناسی با ملاحظه محل جلب شود.
7- بهم ریختگی اطاق خواب و پذیرایی و آشپزخانه و افتادن شناسنامه متوفیه و فرزندش در وسط، اطاق موید یک درگیری فیزیکی شدید بین متهم و مقتوله قبل از واقعه است. خصوصا اینکه شناسنامه ها میرساند که مرحومه قصد خروج با فرزندش از خونه را داشته است.
8- صورتجلسات تنظیمی از سوی بازپرس و مامورین آگاهی که در اولین لحظات محل را دیده اند قطعا حکایتی از خودکشی ندارد و لازم است که این موضوع مهم که اساس کار است ابتداء روشن و سپس در ماهیت اظهارنظر گردد.
9- متهم مدعی است که در شب قبل از واقعه با هم قهر بودیم و صبح آمدم و تلفن را برداشتم و در کمد مخفی کردم بنابراین، ادعای او بر اینکه مرحومه ساعت ده و نیم به او زنگ زده و از تلفن پارکینگ هم زنگ زده موجه نمیباشد لازم است که پرینت تلفنها مورد بازخوانی قرار گیرد.
10-با توجه به وزن مرحومه ۶۰ کیلوگرم و طناب مکشوفه که مضبوط است و عدم وجود آثار در محل اتصال طناب و محل حضور مرحومه این شبهه را ایجاد میکند که چنین وزنه ای اصولا آویزان نشده. خلاصه اینکه در آزمایشی که مامورین آگاهی انجام داده اند: یک وزنه 13 کیلوگرمی آثار بسیار زیادی را بجای گذارده است.
11- صورت جلسه تنظیمی به وسیله بازپرس که در همان لحظات اولیه پس از مرگ یا ساعاتی چند بعد از مرگ تنظیم شده بنابراین از واقعیت بیشتری برخوردار خواهد بود خصوصا اینکه این صورت جلسه مؤید درگیری فیزیکی بین متهم و مقتوله است زیرا بهم ریختگی هم در اطاق پذیرایی و هم در اطاق خواب و هم در آشپزخانه بوده که حسب همین صورت جلسه مربوط به زمانی نزدیک به زمان وقوع قتل است.
بدیهی است اگر شخصی قصد خودکشی داشته باشد هیچگاه خانه خود را با وصفی که در این صورت جلسه آمده بهم نمیریزد و لااقل برای اقدام به خودکشی فرزند بسیار کوچک خود را در جای امن و یا به دست شخصی مورد اعتماد میسپارد.
12- حسب گزارش پزشکی قانونی غیر از آثار موجود در جسد در دو نقطه صورت و گردن سمت چپ اثر جراحت با ناخن است که این تصور را به ذهن متبادر مینماید که آثار ناخن خود مقتوله است که در صدد جلوگیری از فشار طناب بر گردن خود بوده.
لذا اعتقاد بر این است که تا این مهم در پرونده روشن نشود و برای رفع این شبهه هم راهی جز اجرای قرارهای صادره قبلی وجود ندارد صدور حکم در ماهیت قضیه صحیح نمیباشد خصوصا اینکه اولیاء دم و وکیل آنها مصرانه مدعی هستند که موضوع حلق آویزی ساخته و پرداخته خود متهم و پرداخته خود متهم است و زمینه ای برای مرحومه سولماز وجود نداشته که به این صورت خودکشی نماید.
نهایتا به راى اعلامی توسط اکثریت در دیوان عالی کشور اعتراض میشه و دیوان اعلام میکنه با توجه به اینکه پزشکی قانونی در جلسه رسمی دادگاه امکان حلق آویز کردن متوفی را غیر ممکن دانسته و یافته های پزشکی نیز قتل وی به هر وسیله دیگری و سپس آویختن جنازه بعد از مرگ در محل حادثه را منتفی دانسته وکیل مدافع اولیاء دم و خود آنان دلیلی که حلق آویز کردن متوفی توسط متهم را اثبات کند ارائه نداده اند.
اعتراض معترض را، مردود اعلام و دادنامه که طبق موازین صادر شده ابرام مینماید.
القصه این استدلال های فنی باعث میشه که دادگاه حکم به برائت بده و حمید اعدام نشه که به نظر من هم استدلال های اکثریت که حکم به برائت دادن درست تر و کامل تر باشه گرچه هیچ وقت تو این پرونده هایی که دلایل متعارضه، نمیشه درست قضاوت کرد. قضاوت رو میذارم به عهده خودتون.
همه میگن دیگران را قضاوت نکنیم و من میگم اتفاقا به دنیا اومدیم تا خودمون و دیگران و محیط اطرافمون رو قضاوت کنیم. ولی درست قضاوت کنیم.
این قسمت سی و دوم پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
در صورت هرگونه مشاوره حقوقی راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود سی و دو
مستندات این اپیزود شامل یک عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
درج دیدگاه