اپیزود هشتاد و دو بازی با آتش
اپیزود هشتاد و دو بازی با آتش: فاطمه میاد کلانتری و گزارش میده که شوهرم مرده میگه شوهرم محمود الان تقریبا سه چهار ساله با ما زندگی نمیکنه با من و بچهها بلکه رفته اطراف شهرمون و یه جا تو همین حلبی آبادیها یه چادر مانند زده یه خونه از این قاازوراتیها به قول ما درست کرده و داره اونجا زندگی میکنه.
من ۱۲ شهریور ماه بود که رفتم بهش سر بزنم دیدم که چادرش آتیش گرفته و خودش هم سوخته و الان اومدم گزارش دادم. سریع هم زنگ زدیم به اورژانس، اورژانس اومد و محمود شوهرمو برد بیمارستان و الان شوهرم مرده شکایت دارم مبنی بر قتل احتمالا کشتنش.
حالا چرا میگه کشتنش نمیدونیم دلیلش چیه ولی با این گزارش پرونده میره توی دادسرا برای رسیدگی گزارش پلیس و پزشکی قانونی مبنی بر سوختگی تشکیل میشه و پزشکی قانونی اعلام میکنه ۷۰ درصد سوختگی و فوت ناشی از این سوختگی اتفاق افتاده.
پرونده به اداره آگاهی ارجاع میشه و تحقیقات اولیه شروع میشه سلام من سید محمد صادقی وکیل کیفری تهران هستم. قسمت هشتاد و دوم پادکست جنایی دادپویان رو میشنوید یه توصیه بکنم که ناشی از تجربه ما تو پروندههای جناییه وقتی مشکل خانوادگی دارید یا وقتی مشکل مالی دارید همدیگه رو نکشید.
پرونده اگر توی دادگاههای ما در زمانهای طولانی حل و فصل بشه خیلی بهتر از اینه که ما درگیر یه پرونده جنایی بشیم و عواقبش دامنگیر خودمون و خونوادهمون بشه پروندههای جنایی با یه جرقه شروع میشه و همه خونواده رو آتیش میزنه حالا اون جرقه میتونه مشکل مالی باشه میتونه مشکل خونوادگی باشه میتونه یه عصبانیت بیجا یا هر اتفاق کوچیک اینجوری باشه.
ولی نتیجهاش میشه یه حادثه بزرگ و یه اتفاقی که شاید تا آخر عمر گریبانمونو بگیره یه چیزی هست تحت عنوان عوارض طبیعی اتفاقات، یعنی اینکه ممکنه من یه تصادف بکنم یک لحظه چشممو ببندم گوشیمو نگاه کنم و بخورم به ماشین جلویی یا چپ بکنم توی دره یک لحظه
است ولی نتیجهاش فلج شدن تا آخر عمر یا حتی ممکنه مرگ باشه پس اون جرقه رو باید حواسمون باشه که آتیش نگیره چون اگر آتیش گرفت دیگه نمیتونیم هیچ کاری بکنیم.
جهت مشاوره حقوقی فوری با وکیل کیفری میتوانید با وکیل آنلاین در ارتباط باشید.
توی پرونده ما هم تقریبا ماجرا همینه یه جرقه میخوره و یه آتش سوزی بزرگ و یه جنایت بزرگ اتفاق میافته. پرونده تو اداره آگاهی داره رسیدگی میشه ولی هیچ اثری از اون آدمی که اومده این اقدام رو کرده یا هر اتفاقی که افتاده نیست.
دوربینهای اطراف بررسی میشه دوربین نزدیک اون حالا محل حادثه و مسیرهایی که ورودی اونجا هست یا خروجی اونجا هستش توی فیلمها یه چیزی که معلومه یه نفر یه ظرف ۴ لیتری بنزین دستشه که نمیدونم حالا توی گزارش پلیس میگه بنزین یا نفت و اومده دم اون محل بعدا چند دقیقه هم از اونجا میره و آتش سوزی اتفاق میافته اون طرف هم متواری میشه.
تحقیق و دستگیری قاتل
گزارش بازبینی فیلم این موضوع رو تایید میکنه میرن سراغش ببینن که ماشینی که حالا اون اطراف بوده و نزدیک بوده چی بوده یه شماره انتظامی هم پیدا میکنند به نام یه نفریه به نام علی که خود اون متهم سوار این ماشین شده احتمال میده اداره آگاهی که احتمالا ممکنه مثلا اینها ربطی به هم دارن همون که سوار شده همونیه که راننده ماشین هست و استعلامش از پلیس راهور اومده این آدم محمد کشف میشه شناسایی میشه و میرن دستگیرش میکنن.
علی میگه که من از محل کارم داشتم میومدم سمت خونه یه نفر توی راه دست تکون داد گفت دربست منم به عنوان مسافر دربست سوارش کردم رفتیم سمت پمپ بنزین گفت بریم پمپ بنزین یه گالن پر بنزین کرد و اومد سمت همین خیابونی که این حادثه اتفاق افتاده.
یه سری چادر اینها بود و پیادهاش کردم یه دفعه نگاه کردم پشتم رو دیدم که یه آتش سوزی خیلی بزرگی شد دویدم سمت آتیش و بعد زنگ زدم ۱۱۰ که بیاید اینجا آتیش سوزی شده و بعد هم رفتم و فکر میکنم که این بنده خدا رو که آتیش گرفته بود بردنش بیمارستان دیگه خبر ندارم.
توی اداره آگاهی ازش میپرسن که قبول داری فردی که اونجا رو آتیش زده از ماشین تو پیاده شده میگه که آره مسافر من بود مسافر دربست بود با این اظهارات علی مشخص میشه که یه شخصی اومده و اون آتش سوزی رو اونجا به پا کرده و خودش اونجا همینجوری آتیش نگرفته.
گزارش آتیش نشانی و اینها هم اعلام میکنه که میگه علت آتش سوزی ضایعات کارتونیه که توسط یه افرادی به پا شده و اتفاق افتاده و یه نفرم به نام احمد کنار اون آتیش خوابیده بوده و به خاطر این سوختگی که ناشی از این آتش سوزی حالا حجیمی که اون اطراف بوده دچار جراحت شده.
گزارش معاینه جسد هم میگه علت فوت عفونت داخلی به خاطر سوختگی وسیع بدنشه، دوربینهای مداربسته پمپ بنزینم میگه که ساعت فلان یه نفری از ماشین پیاده شد یه ماشین ۲۰۶ با شماره انتظامی فلان و مراجعه کرده به پمپ بنزین یه گالن ۴ لیتری بنزینو پر کرده با همون ماشین از محل خارج شده با این مشخصات.
میرن دنبال اینکه ببینن چه آدمی سوار این ماشین شده حالا یه سری چهره نگاریها توسط همون راننده میشه و حالا احتمالا ماشینی که گرفته شده ترددهای آدمهایی که تو اون منطقه بوده ببینن که کی اون موقع سوار این ماشین شده ساعتها در اومده تقریبا یه اطلاعات زمانی مشخصی داریم همه اینها بررسی میشه و یه نفر به نام سعید شناسایی میشه دستور جلبش توسط بازپرس صادر میشه و اداره آگاهی میره برای کشف متهم.
توی پرونده اولیای دم هم اومدن و اظهاراتشون رو گفتن شکایتشون رو مبنی بر قصاص قاتل مطرح کردند و پرونده آماده است برای اینکه متهمش بیاد و رسیدگی انجام بشه دو سه ماه از ماجرای حادثه گذشته تقریبا و سعید کشف میشه.
میارنش اداره آگاهی و توی اظهاراتش سعید میگه که بله محمود به من تهمت زده بود من میدونستم کجا زندگی میکنه حرفهای بدی میزد اون اومده بود تقریبا تو همون خیابون با یه سری چادر و گونی و اینها برای خودش یه خونه مانند درست کرده بود شبها اصلا میرفت اونجا میخوابید.
من میخواستم بترسونمش رفتم بنزین خریدم و ریختم اونجا خودش فندک زد من فندک نزدم یه دفعه دیدم فندک زد و همه اونجا آتیش گرفت. من فندک داشتم ولی فندکی نزدم من ناراحتی اعصاب و روان دارم و اعصابم خورد میشه یه ذره بهم فشار میاد کلا به هم میریزم ولی فندک نزدم و من آتیشش نزدم من فقط بنزینو گرفتم برای ترسوندنش.
چند بار و چند بار دیگه هم از سعید توی اداره آگاهی تحقیقات میشه قرار بازداشت موقت براش صادر میشه و یک ماه هم در اختیار اداره آگاهی قرارش میدن برای اینکه ازش تحقیقات بشه و یه گزارش درست درمون مفصلی تحویل بازپرسی بده.
سعید توی اداره آگاهی میگه که من و محمود داشتیم مواد مصرف میکردیم محمود به من بدهکار بود یه سری حرفها هم زد و یه سری تهمتها هم به من زد و خلاصه ما با همدیگه دعوا کردیم.
نمیدونم چی شد ولی محکم با آجر زد توی سرم من خیلی عصبانی شدم اومدم بیرون رفتم سمت پمپ بنزین و بنزین گرفتم و ریختم روی محمود فندک زدم و فرار کردم. محمود آتیش گرفت ازش سوال میشه که قبول داری که محمود تو به قتل رسوندی میگه که بله قبول دارم اونو آتیشش زدم قصد قتلشو نداشتم میخواستم بترسونمش تا پولمو بده و این اتفاق پیش اومد.
بازسازی صحنه قتل
بازسازی صحنه قتل هم قدم به قدم اتفاقاتی که افتاده رو بازگو میکنه خود سعید همونجا توضیح داده فیلمش توی پرونده موجوده میگه که ما مصرف مواد داشتیم من واسه همین قرص خورده بودم و اصلا حالم دست خودم نبود ارجاش میدن به پزشکی قانونی برای اینکه بررسی بشه ببینه که اختلال روانپزشکی داره یا نداره.
که پزشکی قانونی هم میگه که نه هیچ اختلال روانی وجود نداره واسه همین این دفاع قابل قبول نیستش سعید توی آخرین دفاعشم همه اتهامات رو قبول داره میگه بله قبول دارم اشتباه کردم و پشیمونم واقعیتش فقط سر یه قرون دو زار پول بود و خیلی چیز پیچیدهای نبود ولی من به پول نیاز داشتم اونم پول منو نمیداد همین بود کاش از این پولم گذشته بودم آقای قاضی تو رو خدا به من کمک کنید.
پرونده چند بار دیگه هم میره پزشکی قانونی تا اختلال روانپزشکی این آدم در بیاد ولی هر دفعه تاکید میکنند که ایشون دارای قوه تمیز و اراده و اینها هستش و واسه همین اختلال روانی ندارد پرونده با این کیفیت براش قراره جلب به دادرسی و نهایتا کیفرخواست صادر میشه یعنی اینکه آقا جرم قتل عمد است و این آدم به اتهام قتل عمد باید در دادگاه محکوم بشه هیچ اعتراضی هم نمیشه روی این پرونده و پرونده میره دادگاه.
توی جلسه دادگاه هم یه ذره ما تنش داریم حالا به علتی که موضوع قتل ناشی از سوزوندن طرفه یه ذره اگر به مسئله نگاه کنیم خیلی مسئله بغرنجیه خیلی مسئله تلخ و دردناکیه یه نفرو بنزین بریزی روش و آتیش بزنی یه ذره اظهاراتشم این آدم توی دادگاه عوض میشه.
سعید میگه که بله من بنزین ریختم و برای اینکه بترسونمش ولی نمیدونم کبریت زد نمیدونم کی آتیش زدش هی چند بار فرار میکنه از این مسئله و من نمیدونم چطوری آتیش گرفت
و حتی ازش سوال میشه توی دادگاه که چرا کمکش نکردی تو اصلا آتیش زدی یا نزدی اصلا دیدی که آتیش زد خودش و داره میسوزه چرا کمکش نکردی گفت من مواد مصرف کرده بودم نمیدونم و حالا یه صحبتهایی هم توی دادگاه میشه مبنی بر اینکه چه جوری آتیش زدن اتفاق افتاد چه جوریه و از چه ناحیه بنزین ریخته شد و این مواردی که حالا توی دادگاهها مطرح میشه.
یه سری نواقصم توی پرونده هستش که حالا گزارش پزشکی قانونی حالا یه سری ایرادات داره گزارش آتش نشانی یه سری ایرادات داره گزارش اورژانس یه سری ایراد داره این همون پرونده برمیگرده دادسرا برای اینکه این مواردش تکمیل بشه این موارد هم تکمیل میشه و همه نواقص هم برطرف میشه.
چون پرونده اگر بره دادگاه کیفری یک یا هر دادگاه حالا کیفری که قراره به پرونده رسیدگی بشه اگر نقصی داشته باشه تو پرونده باید پرونده ارجاع بشه و اصولا مرجع دادسرا تحقیقاتشو تکمیل بکنه نواقص رو برطرف بکنه بفرسته دادگاه و دادگاه ادامه رسیدگی بده در مورد این پرونده هم همین اتفاق میافته.
توی دادگاه هم نهایتا بعد از چندین جلسهای که حالا این پرونده طول میکشه در آخرین دفاعش سعید میگه که پشیمونم به من فرصت بدید تا از اولیا دمش رضایت بگیرم چند ماه از این جلسات رسیدگی میگذره یعنی آخرین جلسه که توی دادگاه مطرح شده یه جورایی دادگاه هم بهش فرصت میده که اگر میتونه بره رضایت بگیره چیزی که خیلی وقتها معموله تو پروندههایی که حالا طرفین دعوا معلومند مجهول هویت نیستند و از این صحبتها.
رای نهایی دادگاه
تقریبا حدود ۶ ماه از آخرین جلسه گذشته سعیدم یه سری تلاشها میکنه برای اینکه حالا رضایت بگیره یا هر چیز دیگهای ولی خبری از رضایت نمیشه عملا سعیدم خیلی دست و پای خاصی نمیزنه توی زندان هستش و داره اوقات میگذرونه و دادگاه هم دیگه حالا بیشتر از این نمیتونه پرونده رو طولش بده و باید در موردش تصمیم گیری بکنه از اونور هم اولیای دم میآن دادگاه و حالا اصرار بر اینکه آقا چرا تصمیم نمیگیری و حالا اتفاقاتی که اینجوری توی دادگاه میفته و خیلی طولانی میشه.
دادگاه رای صادر میکنه و اعلام میکنه میگه که ما اقرار صریح داریم بر اینکه خود این آدم آتیش رو به پا کرده خصوصا توی اظهارات اولیهاش تقریبا توی اداره آگاهی گزارش هم همینو میگه صورتجلسه بازبینی فیلم هم تقریبا همینو میگه بقیه دفاعیات هم بیاثره چون پزشکی قانونی گفته که آقا ایشون کاملا اراده داشته آدم سالمی بوده و همینجوری نیومده مثلا از روی اختلال روانی جنون یا هر چیز دیگهای مثلا بنزین تهیه بکنه و غیره.
این آدم هم قصد بر قتل داشته طرف رفته و بنزین گرفته اومده یعنی یه فاصله زمانی خودشم میگه، میگه ما دعوامون شد رفتم و برگشتم پس کاملا با اراده رفته و بنزین رو تهیه کرده.
و حتی دادگاه میگه حتی به قصد ترسوندنشم اگر بود باز هم جرم جرم قتله چرا برای اینکه بنزین ریختن روی یه نفر و آتیش زدن عمل نوعا کشندهایه و واسه همین بالاخره اقدام اقدام قتل عمده و هیچ جور دیگه نمیشه از این مسئله فرار کرد خلاصه دادگاه میگه آقا ما به علم رسیدیم و قانع شدیم که قتل عمد اتفاق افتاده و نهایتا حکم به قصاص نفس سعید بابت قتل عمدی محمود صادر میشه.
پرونده بهش اعتراض میشه میره یعنی فرجام خواهی میشه میره دیوان عالی کشور و دیوان عالی کشور هم این رو تایید میکنه ما شاید توی این چند مدت گذشته چندین و چند پرونده ناشی از آتش سوزی داشتیم و خیلی عجیب بود برای ما قتلهایی که به دلیل آتش سوزی اتفاق افتاده حالا نمیدونم این آتش کینه و نفرتیه که اتفاق میافته و اینکه این حجم از پروندههای آتش سوزی برای ما خیلی پیچیده بودش.
در مورد این پرونده هم همینجوریه و اصولا هم دیوان اگر یه چنین اقرارهایی تو پرونده وجود داشته باشه و طرفم قصد قتل داشته باشه تایید میکنه این پرونده هم تایید میشه و میره برای اجرای حکم و هنوز پرونده در مرحله اجرای حکم و هنوز اقدامات مربوط به این موضوع مبنی بر قصاص اتفاق نیفتاده که حالا احتمالا یه سری تلاشها هم این وسط بشه برای بحث رضایت و دیه و غیره و غیره.
اول پادکست گفتم که ممکنه یک جرقهای باعث یک جنایت بشه دقیقا اینجا همون نقطه است که به خاطر موضوع مالی یه دعوایی یک عصبانیتی حادث میشه و یک بنزینی ریخته میشه و یک شعلهای به پا میشه و طرف در این شعلههای کینه و نفرت و عصبانیت و خشم جونش رو از دست میده.
این قسمت هشتاد و دو پادکست جنایی دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت و مدیریت پادکست جنایی دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
جهت هرگونه مشاوره حقوقی فوری راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری یا مشاوره حقوقی تصویری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند. وکیل آنلاین را فراموش نکنید.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود هشتاد و دو
مستندات این اپیزود شامل دو عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی یا اعطای وکالت به وکلای پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
مشاوره های حقوقی به صورت تلفنی و حضوری میباشد.
درج دیدگاه