اپیزود سی و یک هم خوابی
حکم اعدام که اومد تمام تنش میلرزید رفتم برای ملاقات توی زندان تهران بزرگ اونجا بود و نمیذاشتن ملاقات حضوری بکنیم یادمه تو اتاق کابین ملاقات تلفنی وقتی گوشی رو برداشتم جز گریه هیچی نمیشنیدم آروم که میشد.
شروع میکرد داد زدن که به خدا من باهاش نخوابیدم همش دروغه شاهداش شهادت دروغ دادن ما رابطه مون یه رابطه دوستی بود شوهرم میدونست خونه همدیگه رفت و آمد داشتیم ولی حکم اعدام اومده بود و حالا باید یه کاری میکردیم برای سمیه تا خلاصش کنیم از این حکم عجیبی که اومده بود.
سلام من سید محمد صادقی وکیل دعاوی کیفری هستم. این قسمتم مثل خیلی از قسمتهای پادکست دادپویان موضوعاتی رو مطرح میکنه که خیلی برای بچهها شنیدنی نیست واسه همین توصیه میکنم حتما بچهها از شنیدن این قسمت خود داری کنند چون ممکنه براشون آموزشهای منفی داشته باشه. شهریور 1402 و قسمت 31 پادکست دادپویانو میشنوید.
برای مشاوره حقوقی رابطه نامشروع، میتوانید با وکیل رابطه نامشروع در تماس باشید.
حکم اعدام برای زنا
با توجه به اظهارات شاکی پرونده یعنی کریم مبنی بر اینکه متهم غلام همسرش خانم سمیه آذری را به خونه خود برده و با وی عمل زنا را انجام داده است و مدعی گردیده که درب خونه متهم باز بوده و همسروی خانم پرستو حاجی زاده نیز بارها از مغازه به خونه رفت و آمد نموده و وی به همراه شهود خود یک بار به خونه مذکور وارد و شهود صحنه زنا را مشاهده نموده اند که شهود نیز به این موضوع اذعان داشته اند.
و با توجه به این موارد و اظهارات شهود در پرونده، دادگاه رای به حکم اعدام داده و در دیوان عالی کشور قطعی شد ولیکن با توجه به اعتراض به دیوان رای مورد نظر تغییر کرد که جلوتر بهتان دلیل آن را بیان میکنیم و در اینجا ابتدا می خواهیم از اظهارات شهود برایتان بگوییم.
شعبه مرجوع اليه پس از انجام تحقیقات تکمیلی از خانمی به نام آرزو سمایی که از وی تحقیق شده و ایشان گفته من متوجه رابطه سمیه با غلام شده بودم سمیه می گفت شوهرش میباشد بعد فهمیدم شوهرش نیست یک روز با دوستم رفتیم جلوی درب خونه غلام که همسر واقعی غلام به نام پرستو حاجی زاده جلوی در بود و می رفت تو و می آمد بیرون، می رفت به داخل سر میزد.
او رفت داخل من هم به او نیز ملحق شدم با هم رفتیم داخل دیدیم غلام و سمیه در اتاق خواب روی تخت با هم عمل جنسی انجام می دادند.
خانم کوکب دارابی هم گواهی می دهد رفته جلوی خانه غلام و در داخل خانه و در حال ارتکاب عمل جنسی خانم سمیه آذری با غلام را در اتاق خواب خونه غلام دیده اند.
که همسرش پرستو حاجی زاده هم در بیرون خانه بود و می رفت داخل می آمد بیرون و سرکشی می کرد.
کوکب دارابی على الظاهر خواهر کریم دارابی است چونکه سمیه را زن داداش خطاب مینماید و میگوید با خانم آرزو سمایی رفته صحنه را دیده است.
آقای رضا فتوحی 25 ساله هم بنا به درخواست پسر خواهر کریم دارابی هم میگوید من همراه سهراب کمال وند و خانم ها آرزو و کوکب و… پنج نفر که علی الظاهر آنها متوجه شده بودند خانم سمیه آذری در خانه با غلام رابطه برقرار کرده رفتیم داخل خانه غلام و آن دو را در حین عمل جنسی در روی تخت در اتاق خواب دیدم در حالت گربه ای با هم سکس میکردند بعد از آن خانم ها را بیرون کردند تا سمیه لباس بپوشد، غلام هم فرار کرد.
آقای سهراب کمال وند شاهد دیگه پرونده هست هم بیان داشته من متوجه شدم که سمیه با غلام ارتباط داره اومدیم سمت خونه که نزدیک خونه دایی منم بود دیدم ماشین غلام جلوی درب خونه دایی که بغل خونه غلامه پارک بود و خانمش هم داخل خونه بود و داخل شدیم و دیدم آن دو عمل جنسی انجام میدهند.
و شاکی پرونده همسر سمیه آقای کریم دارابی میگوید سه سال است جدا از همسرم زندگی می کنیم ولی طلاق واقع نشده در زمان زندگی مشترک رابطه جنسی ما با هم خوب و عادی بود و در روزی که گواهان شهادت به زنای آنان داده اند من هم با آنها رفته و همسرم را در حین زنا دیده ام.
این اظهارت شهود بود که بر همین مبنا رای اعدام صادر شده بود.
اما با کلی کش و مکش و اعتراض به دیوان و رسیدگی مجدد ابعاد پرونده کمی واضح تر و رای واقعی تر شد.
اولا با بررسی و کارشناسی هوشمندانه بازپرسی و کارآگاهان به صورت خیلی حرفه ای از شاهدان مجدد اظهاراتشان گرفته شد و پی برده اند که حرف هایشان ضد و نقیض است و اصلا به واقعیت نزدیک نیست.
و متهم پرونده آقای غلام در دفاع از خود میگوید قبول ندارم ادعای شاکی دروغ است و مطالبی در توجیه این ادعای شاکی بیان داشته است که میخواهد باج گیری نماید شهود هم دروغ میگویند وکیل متهم هم در بی گناهی وی دفاع می نماید و می گوید شهود همه رابطه فامیلی با شاکی دارند قابل قبول نیست. بی اعتبار نیست ولی ضعیفه.
دفاعیات متهم از اتهام زنا
و خانم سمیه آذری هم در دفاع از خود میگوید قبول ندارم مگر میشود کسی بخواهد رابطه برقرار کند درب را باز بگذارد افراد غریبه واردخانه شوند ما با آنها رفت و آمد داشتیم و دوست بودیم اگر در حال سکس ما را دیدند چرا نگرفتند. سمیه میگه شوهرم کلا آدم مشکوکیه.
سال ها قبل که شوهر سمیه بهش مشکوک میشه یک میکروفون کوچیک رو سوتین سمیه کار میزاره تا جاهایی که میره ضبط کنه ببینه چه خبره و اون فایل صوتی رو هم دادگاه میاره و میگه مال سالها پیش است. سمیه تو دفاع از خودش میگه شهود با من مشکل دارند از جمله خواهر شوهرم چرا 4 نفر وارد صحنه شدند کاری نکرده و رفتند من با شوهرم مشکل جنسی داشتم او مواد مصرف میکرد از چهار سال قبل اختلاف داشتیم و این پیامک ها را خود همسرم مبادله کرده است.
در مجموع و با عنایت به فایل صوتى فى مابين خانم سمیه آذری و خانم پرستو حاجی زاده و متن پیامک های موجود در پرونده و قرائنی از جمله رفت و آمد خانم سمیه آذری به خونه غلام وجود رابطه نامشروع في مابين آقای غلام و خانم سمیه آذری برای دادگاه محرز می باشد.
فلذا استناد ماده 637 از قانون مجازات اسلامی هر یک از متهمین غلام وخانم سمیه آذری را به تحمل پنجاه ضربه شلاق تعزیری محکوم و اعلام می دارد در خصوص اتهام خانم پرستو حاجی زاده دائر بر معاونت در بزه مذکور با عنایت به اینکه نقش نامبرده در معاونت در بزه مذکور برای دادگاه محرز نگردیده و نامبرده منکر هرگونه اقدامی در این خصوص شده و اصولا هیچ خانمی راضی به رابطه همسرش بازن دیگری نمی باشد.
فلذا دادگاه به استناد اصل سی و هفتم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و ماده 4 از قانون آیین دادرسی کیفری رای بر برائت متهمه از این حيث صادر و اعلام می دارد.
لیکن پس از صدور رای برائت در شعبه 7 دادگاه کیفری یک در لایحه فرجام خواهی خود به داشتن شاهد اشاره می نماید ثانیا شاکی مدعی است زمانی که متوجه رابطه همسرش و آقای غلام میگردد به اتفاق شهود در صحنه جرم حاضر و شاهد رابطه همسرش و آقای غلام میگردد.
لیکن هیچ صورت جلسه ای از حضور مامورین کلانتری در صحنه جرم ارائه نکرده است چگونه ممکن است فردی با چنین موضوعی مواجه شود آن هم در حضور افراد متعددی که خود شاکی به آن اشاره دارد.
لیکن هیچ اطلاعی به مراجع انتظامی ندهد یا حتی همسایگان که حسب ادعای شاکی از موضوع مطلع شده، موضوع را گزارش ننمایند ثالثا چگونه امکان دارد شاکی شهود متعددی داشته باشد و در جلسه اخذ توضیح ابتدایی و شفاهی و کتبی که در صورتجلسه کلانتری موجود هست و در پرونده صراحتا اعلام می نماید شاهدی ندارم.
حتی به حضور در صحنه جرم هم اشاره ننماید ولی در جلسه رسیدگی میگوید شاهد دارم، رابعا صرف ارایه فایل صوتی که آن هم مورد انکار متهمین قرار گرفته است نمیتواند دلالت بر وقوع زنا باشد علی ایحال با توجه به شرح فوق الذكر دليل متقن و قابل قبولی که دلالت بر وقوع زنا باشد ارائه نشده و اظهارات شهود با توجه به شرح واقعه قابل استناد نمی باشد.
لذا به لحاظ عدم كفايت دلیل متقن و قابل قبولی که دلالت بر وقوع زنا باشد مستندا به ماده 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و مواد 4 و 383 قانون آئین دادرسی کیفری حکم برائت هر سه متهم موصوف صادر و اعلام میگردد.
و مضافا شاکی اظهار داشته که متهم غلام درخونه خود با همسرش رابطه جنسی برقرار نموده و درب خونه باز بوده و شهود به راحتی وارد خونه شده اند که این ادعا نیز نمی تواند با واقعیت منطبق باشد چرا که اصولا اینگونه جرائم در مرئی و منظر دیگران صورت نمی پذیرد و اصولا مرتکبین این اینگونه جرائم در خفا و پنهانی مرتکب میشوند.
برای مشاوره حقوقی رابطه نامشروع، میتوانید با وکیل رابطه نامشروع در تماس باشید.
حکم دادگاه در مورد متهمین
فلذا بنا بر استدلال های مذکور دادگاه اظهارات شهود را منطبق با واقع نمیداند و به لحاظ اینکه شاکی دلیل دیگری مبنى براثبات وقوع بزه زنا فی مابین متهمین مذکور با معاونت خانم پرستو حاجی زاده ارائه ننموده و تحقیقات دادگاه نیز در این زمینه منتج به نتیجه نگردیده است فلذا دادگاه متهمین غلام و سمیه آذری را از اتهام زنا با شرایط احصان و خانم پرستو حاجی زاده را از اتهام معاونت در بزه مبرا کرده.
لکن آنچه که از محتویات پرونده بر می آید و با عنایت به فایل صوتی فی مابین خانم سمیه آذری و خانم پرستو حاجی زاده و متن پیامکهای موجود در پرونده و قرائنی از جمله رفت و آمد خانم سمیه آذری به خونه غلام وجود رابطه نامشروع في مابین آقای غلام و خانم سمیه آذری برای دادگاه محرز می باشد و حکم به 50 ضربه شلاق میده.
وهر دو محکوم علیهما از رای فرجام خواهی نموده و به محکومیت خود اعتراض و آن را بدون دلیل و بینه حکم محکومیت صادر نموده است و درخواست نقض آن را می نمایند پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه ارجاع میگردد که این اعتراض قبول نمیگردد و در کل به همان شلاق محکوم میگردند.
تو تمام پرونده ها، شما معمولا یک طرف داستان مثلا شاکی و صحبت هاشو میشنوید و طرف مقابل متشاکی و دفاعیاتش رو. ولی شاید همه داستان رو ندونید. تو این پادکست من میخوام یک پرانتزی باز کنم و مثل وجدان بیدار و ضمیر ناخود آگاه که واقعیت داستان سمیه و پرستو رو میدونه براتون تعریف کنم و ابعاد جدیدی رو باز میکنه و براتون روشن میشه.
(و بعد دوباره میریم به ادامه رسیدگی پرونده و مراحلی که طی شده تا صدور رای.)
و اینو بدونید تو خیلی از پرونده ها شاید واقعیت داستان ها کشف نشه و فقط با توجه به اظهارات شواهد و مدارک تا 80 درصد واقعیت محرز بشه و به نتیجه ای برای صدور رای منتهی بشه. خوب اونم به خاطر انکار و تخفیف در مجازات ها و عواقب بعدش میتونه باشه که هر کسی به فکر جون و مال و آبروی خودش هست و مجبورا، که کتمان کنن واقعیت رو، یا حداقل اون طوری که هست رونگن.
واقعیت داستان زندگی سمیه
چشماتون ببندید و داستانی رو که میگم مجسم کنید.
میریم به نقاط پایین شهر ری محله های اطرافش که اگر برید میبینید کوچه های تنگ و داغون محله و خونه های قدیمی یک سری بچه ها دارن وسط کوچه بازی میکنند یک دوچرخه قدیمی که پیرمردی داره رکاب میزنه صدای زنگ دوچرخه اش به گوش میرسه که بچه هایی که دارن گل کوچیک بازی میکنند از جلوش برن کنار تا رد شه یک سری زن وسط کوچه نشستن و دارن سبزی پاک میکنند.
یک جورهایی یاد قدیم افتادید دهه 30 و 40 آره هنوز یک همچین محله های و سبک زندگی از چند دهه قبل تو کشورمون هست.
ابعاد پیچیده پرونده ما از اینجا شروع میشه تو دورانی زندگی میکنیم که شرایط زندگی ها سخت بوده و سخت تر هم شده و آدم ها برای اینکه خودشونو بالا بکشن و یا حداقل امکانات اولیه زندگیشونو بخوان فراهم کنند دست به هرکاری میزنن و در کنارش شاید اخلاق رو هم زیر سوال ببرند و کارهای که در شرع و عرف جایز نیست رو هم انجام بدن به عبارتی میشه به این حرف استناد کرد که فقر فحشا هم میاره و بستگی به آستانه تحمل اون طرف داره انشالله که کسی تو اینجور موقیعیت ها گیر نکنه.
بگذریم… بریم سراغ ادامه داستانمون
سمیه داستان ما تو همون حاشیه شهر تو یک خانواده پرجمعیت و شلوغ و پلوغ به دنیا پا میزاره. از اون خانواده هایی که اگر موقع انداختن سفره موقع غذا کمی دیرتر میرسیدی سر وعده شاید چیزی گیرت نمیامد و اون شب و باید تا صبح گشنه میخوابیدی از اون خانواده هایی که پدرشون به طور دقیق نمیدونست چند تا بچه داره و کلاس چندمونو از این موردها و ازش میپرسیدن چندتا بچه داری میگفت حدودا یا 17/16 تا دقیق نمیدونم!!!
اره وقتی سمیه هنوز تو رویای بچگی و یک عروسک دست ساز پاره و پوره که مال خواهر های بزرگترش بوده و دست به دست به اون رسیده و برای خودش رویا بافی میکرده و مشغول خاله بازی با بقیه بچه ها تو کوچه بوده پدر مادرش تو سن 14 سالگی با توجه به اینکه خواستگار براش می آد تصمیم میگیرن که شوهرش بدن (یک جورهایی نون خور کم تر) و هر کسی که از راه می آمد میدادن، براشون آینده بچه اصلا مهم نبود.
و وقتی این موضوع رو سمیه فهمید از ترس داشت سکته میکرد و با کتک، اونو شوهر دادن گریه و زاری هم هیچ اهمیتی نداشت و هیچ حق انتخابی هم بر ای سمیه وجود نداشت.
و اما شوهر سمیه که حدود 15 سال اختلاف سنی باهاش داشت و یک گچ کار هست که یک پاش هم شل هست. و بدبختی ماجرا معتاد هم هست. تصورش هم دردناکه ببینید سمیه چی کشیده و چه تو سرش بود چی از آب دراومده.
و این موارد و به نوعی خیانتی که والدین نسبت به فرزنداشون میکنند و بدون فکر و پشتوانه بچه دار میشن و میخوان از شرشون خلاص بشن دست به دست هم میده و معظلات جبران ناپذیری رو به جامعه تحمیل میکنه و شما توقع دارید سمیه چه طور بار بیاد.
و اما سمیه تو سن 16 سالگی باردار میشه و اولین بچه اش رو به دنیا میاره و بعد از اون چند سال بعدش بچه دوم رو.
چند سالی که میگذره اعتیاد کریم شوهر سمیه بیشتر میشه و تمایلات جنسی اش و کارکردن و خرجی دادنش به طبع کمتر میشه و اینجاست که زنگ خطر زندگی سمیه به صدا میاد و با توجه به محلیت فقیر و پر از خلافکار و آدم هایی که هیچ چیز مخصوصا اخلاق براشون زیاد اهمیت نداره و برای گذران زندگیشون دست به هر کاری میزنن همه این موارد دست به دست هم میده تا سمیه داستان ما به سمت و سوی دیگه ای هدایت بشه.
وقتی از پرونده شخصیت تو دادگاه صحبت میکنیم یعنی همین. این پرونده شخصیتیه که ما خودمون به دست آوردیم و متاسفانه دادسرا و دادگاه هیچ وقت دنبالش نمیره. اگه مقام قضایی بررسی کنه و ببینه طرف چجوری زندگی کرده شاید جور دیگه ای رای بده.
سمیه یک دوست دیگه ای تو محله خودشون داره به اسم پرستو حاجی زاده که پرستو هم از یک خانواده فقیر و با شوهری که داره به نام غلام که در بند مسائل اخلاقی زیاد نبودن و پرستو برای شوهرش خانم هایی رو جور میکرده که شوهرش با اون ها هم خوابی کنه و براش زیاد مهم نبوده و از شوهرش حساب میبرده و این کار رو یک جور وظیفه خودش میدونسته و خودش هم با مردهای دیگه ارتباط داشته.
با سمیه که رفیق بوده پیشنهاد صندوق و وام های خونگی میده و به این بهانه پای سمیه رو هم تو این داستان ها باز میکنه و باهم به خونه مردهای دیگه به بهانه صندوق و وام میرفتن و چند منظوره روزگار میگذروندن هم دنبال کسب درآمد بودن و هم فروکش کردن نیاز جنسی اشون و پرستو برای شوهرش موقعیت رو جور میکرده که سمیه خونه اون ها هم میامده و با شوهرش ارتباط برقرار میکرده.
خلاصه وضعیتی درست شده بود که هم سمیه هم پرستو هم غلام راضی بودن و ناخواسته سمیه ما شده بود یک آدم دیگه و مرز اخلاق زیر سوال رفت و نابود شد.
تا اینکه شوهر سمیه متوجه رفت وامد های مشکوک سمیه به خونه غلام شد و طرح شکایت میکنه.
تو پرانتز اینو هم بگم کریم دارابی شوهر سمیه یک دادخواست حقوقی طلاق هم جریانی دارند که از طرفی تو دادگاه کیفری دنبال اثبات زنا سمیه هست و شاهد های دروغین جور کرده و از طرفی تو دادگاه خانواده میگه من زنمو و دوست دارم زندگیمو دوست دارم و به نوعی داره وقت میخره که تو دادگاه کیفری رای به زنا سمیه رو بگیره و شاید بتونه مهریه رو نده و اینکه تو دادگاه خانواده بتونه رای بهتری برای پرداخت نکردن مهریه بگیره.
ولی غافل از اینکه طبق قانون اگر زنای زن هم محرز بشه در هر صورت مرد باید مهریه زن رو بده.
کریم تو دادگاه خانواده میگه سمیه نرو…
و تو دادگاه کیفری به دنبال اعدامش و نپرداختن مهریه و تو دلش میگه سمیه برو، برو به جهنم.
(حالا چشماتون رو باز کنه میرم ادامه روند رسیدگی پرونده…)
(این روایت دوم میتونه ایتدا یا وسط داستان باشه یا همین انتهای داستان)
حالا سمیه ما که یک دختر بچه مظلوم بود و به این سرنوشت دچار شده و رنگ دادگاه و دادسرا و زندان رو هم که دید و ترسش از این چیزها ریخته دیگه و باید منتظر این باشیم که تو جراید چند وقته دیگه چیزهایی ترسناک تری از این جور آدم ها بشنویم.
الان پیش خودتون میگید چرا این طور میگم علتش اینه که بعد از اینکه سمیه شلاقشو خورد و یک مدتی که گذشت بهم زنگ زد و گفت امکانش هست وکالت منو تو چند تا پرونده اعم از ضرب و شتم و درگیری و نزاع و پرونده دیه و… قبول کنی پولشم بعدا بهت میدم …. خلاصه سمیه برای خودش قولدور و بزن بهادری شده و با یک سری از افرادی مثل شر خر ها میگذرونه.
میبینید پدر و مادر چقدر میتونن تو سرنوشت بچه هاشون سهیم باشند امیدوارم این جور نگاه های غلط که نون خور کمتر، بفرستیم بچه بره سر زندگی خودش از جامعه برداشته بشه و والدین با آگاهی و آینده نگری به فکر آوردن بچه باشن.
این قسمت سی و یک پادکست دادپویان بود. منتظر روایت های جنایی و جذاب ما از داستانهایی که تو این شهر اتفاق میفته باشید. بهترین پادکست جنایی را با دادپویان تجربه کنید. پادکست یادگیری را توسعه میدهد، کنجکاوی را اسان میکند و زمان های مرده را زنده میکند.
طراحی سایت و ادیت پادکست دادپویان توسط امیر هاشمی و گویندگی پادکست دادپویان را محمد صادقی بر عهده دارند.
در صورت هرگونه مشاوره حقوقی راجع به دعاوی حقوقی و دعاوی کیفری می توانید با وکلای پایه یک دادگستری موسسه حقوقی دادپویان در سریعترین زمان ممکن، مشاوره حقوقی تلفنی یا مشاوره حقوقی حضوری داشته باشید. ضمن مشورت با وکیل پایه یک دادگستری، سوال حل نشده ای برای شما باقی نمیماند.
شما میتوانید جهت گوش دادن و بررسی دیگر ایپزود های پادکست دادپویان کلیک کنید.
مدارک مرتبط با اپیزود سی و یک
مستندات این اپیزود شامل سه عکس است.
مشاوره حقوقی با وکلای پایه یک دادگستریتلفنی حضوری تصویری
اگر نیاز به مشاوره حقوقی با وکیل پایه یک دادگستری دارید، بیش از سی وکیل پایه یک دادگستری، آماده خدمت رسانی به شما عزیزان میباشند.
خب حکم اون چهار تا شاهد دروغین چی شد؟ قاعدتا باید اونا هم به خاطر شهادت دروغ حکم شلاق گرفته باشند
برای شهادت کذب باید شکایت صورت گیرد و در غیر این صورت رای نخواهند داد. به دلیل اینکه شکایتی نشده بود.
مرسی از شما که پادکست جنایی دادپویان را دنبال میکنید.